درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1402/08/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 

الموضوع: الأوامر/مقدمة الواجب /تاسیس اصل/ الدرس 30

 

تاسیس أصل

اگر کسی شک کند در یک مساله اصولی مثل اینکه شک کند آیا بین وجوب مقدمه و وجوب ذی المقدمه ملازمه است یا نه؟ اصلی نداریم که بتواند شک ما را برطرف کند چون وجوب از لوازم ماهیت است و مسبوق به عدم نیست تا استصحاب عدم جاری شود بلکه از ثابتات ازلیه است.

اشکال:برخی از بزرگان بر این بیان مرحوم آخوند اشکالی دارند و آن اینکه ماهیت مفهوم است و هرگز ما بحث مفهومی نداریم و نمی خواهیم از لوازم دو مفهوم حرف بزنیم یکی مفهوم ذی المقدمه و دوم مفهوم مقدمه بلکه محل بحث از دو جود است وجود وجوب مقدمه و دوم وجود وجوب ذی المقدمه؛ وقتی بحث وجود شد وجود مسبوق به عدم است لذا اگر گسی شک کند می تواند استصحاب عدم جاری کند اما این استصحاب مشکل دارد که اصل مثبت است چون لازمه عقلی استصحاب عدم این است که بین وجوب مقدمه و وجوب مقدمه از حیث واجب و وجوب ملازمه نیست و هر کسی استصحاب اصل مثبت را جاری می کند می تواند استصحاب عدم را جاری بکند و هر کسی هم استصحاب اصل مثبت را جاری نکند استصحاب عدم را نمی تواند جاری کند.

اشکال استاد :مواد قضیه یا وجوب یا امکان یا امتناع است فلسفه این مواد این است که ماهیت من حیث هی هی نه ابای از وجود و نه ابای از عدم دارد لذا لازمه ماهیت یکی از این موارد فوق است چون نسبت به همه اینها لا بشرط است و هرگز نمی تواند این جهات ثلاثه ماده وجود شود چون وجود بشرط شیی است و لا بشرط نیست لذا گفته اند وجوب جهتش صرورت است و بیان کرده‌اند که الشیی امکن و وجب و وجد یعنی یک شیی ممکن الوجود می شود و وجودش ضروری می شود و بعد وجود پیدا می کند پس مادامی که ماهیت من حیث هی هی است نسبت به این مواد ثلاثه لا بشرط است پس حق با آخوند ره این است که اصلی در این ملازمه نداریم.

مقام دوم بحث : مساله فقهی بود که اگر کسی شک کند در وجوب شرعی مقدمه مثلا نمی داند که شارع مقدمه را واجب کرده یا نه ؟ آیا اصلی در مساله هست یا نه ؟ علماء دو دسته اند:

    1. دسته اول : استصحاب عدم جعل وجوب برای مقدمه جاری می کنند چون مقتضی استصحاب موجود و مقتضی استصحاب هم ارکان استصحاب است و ارکان هم یقین سابق و شک لاحق است سابقا برای مقدمه وجوب شرعی نبوده است الان شک می کنم زمان ائمه علیهم السلام وجوب جعل شده یا نه اصل عدم جعل آست.

    2. دسته دوم : استصحاب در اینجا مقتضی ندارد چون قابل جعل نیست چون وجوب از لوازم ماهیت است و لوازم ماهیت نه به جعل بسیط و نه جعل مرکب قابل جعل نیست مثل حجیت قطع که نه جعل بسیط دارد و نه جعل مرکب پس استصحاب مقتضی ندارد و بحث ارکان استصحاب نیستو بلکه استصحاب مقتضی ندارد

جعل بسیط همان مفاد کان تامه است و مفاد کان تامه را وجود می گویند کان المقدمه واجبا یعنی وجد الوجوب و جعل مرکب همان مفاد کان ناقصه است مثل کان زید قائما ، وجوب مقدمه نه جعل بسیط دارد و نه جعل مرکب و نمی شود گفت وجد یعنی وجوب موجود شد و نمی شود گفت کان واجبا یعنی این مقدمه از اول واجب بوده است.

جواب مرحوم آخوند ره : جعل سه قسم است :

     بسیط و

     تالیفی ( مرکب ) و

     تبعی یعنی جعل بالعرض مثلا شخصی گوسفند ماده خریده که حامله بوده مالکیت او نسبت به گوسفند اصلی است اما نسبت به بچه تبعی است یا کسی درخت میوه خرید که مالکیت او به درخت میوه اصلی است و نسبت به میوه تبعی آست دراینجا هم خداوند متعال ذی المقدمه را تشریع کرد به تبع تشریع ذی المقدمه وجوب مقدمه تشریع و جعل شد این را جعل تبعی می گویند لذا اگر شک کردیم می شود اصل جاری کرد پس استصحاب مقتضی دارد.

سه اشکال بر بیان آخوند ره :

اولا : جعل تبعی در وجوب مقدمه درست نیست چون وجوب مقدمه اراده مستقلی می خواهد و وجوب ذی المقدمه هم اراده مستقلی می خواهد یکی به اراده نفسی و دیگری به اراده غیری و هرگز دو اراده مستقل ‌یکی اصلی و دیگری تبعی نمی شود لذا این اشکال وارد است.

دوم : اگر منطور آخوند از جعل تبعی قهری باشد یعنی با جعل وجوب ذی المقدمه خود بخود وجوب مقدمه هم جعل شده است لذا اراده یعنی اشتیاق ، اشتیاق به ذی المقدمه که حاصل شد اشتیاق به مقدمه هم می آید ، اگر مرحوم آخوند این را بگوید اشکالش این است که اشتیاق از صفات نفس است در حالی که وجوب مقدمه از صفات فعل است شاهدش این است که وجوب مقدمه اختیاری است نه قهری یعنی باید برود وضو بگیرد و غسل کند و اینها که قهری نیست لذا به هیچ وجه جعل تبعی برای وجوب مقدمه نمی توان در نظر گرفت

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo