درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1402/08/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأوامر/مقدمة الواجب /الدرس 31

 

اشکال سوم بر عدم وجوب مقدمه/ ادله وجوب مقدمه

اشکال سوم بر عدم وجوب مقدمه این است که‌ این استصحاب اثری ندارد چون اثر جعل احکام داعویت است خدا نماز را امر می کند تا انگیزه شود عبد به سمت قرب به خدا برود و اینجا اثری ندارد چون خدا چه مقدمه را واجب کند یا نکند لابدیت عقلی حاکم است عقل می گوید برای رسیدن به ذي المقدمه چاره ای جز مقدمه ندارد و باید مقدمه اتیان شود تا به ذی المقدمه برسد پس داعی آن عقل شد و شرع لازم نیست لذا این استصحاب بی اثر است؛[1]

اما اینکه شک در وجوب مقدمه برائت عقلی حالی نیست علت آن این است که موضوع برائت عقلی قبح عقاب بلا بیان است و فرض این است که خدا برای ترک مقدمه عقاب نمی کند بلکه برای ترک واجب نفسی عقاب می کند لذا اگر کسی نماز ظهر را دو عقاب یکی برای ترک وضو دیگری ترک نماز ، ندارد بنابراین برائت عقلیه در اینجا بلا موضوع است.

اما چرا برائت شرعیه جاری نمی شود ؟ چون حدیث رفع امتنانی است وقتی برای ترک مقدمه واجب عقابی نیست حدیث رفع اگر بخواهد جاری شود منتی نخواهد بود ضمن اینکه لابدیت عقلیه حاکم است و حدیث رفع در جایی است که وضع باشد و اینجا شارع مقدس یک وضع دارد و آن این است که ذی المقدمه را واجب کرد و برای مقدمه وضعی ندارد تا بردارد بلکه عقل می گوید برای امتثال ذی المقدمه ناچار اید مقدمه را اتیان کنید بله برای برائت شرعیه را می توانید نسبت به ثمرات مقدمه جاری کنید مثلا اجرت بر واجب جایز نیست اگر وجوب مقدمه وجوبش شرعی باشد اجرت بر وجوب شرعی مقدمه حرام است و چون شک است که مقدمه واجب شرعا واجب است یا نه ؟ لذا شک است که اگر برای این مقدمه‌ اجرت گرفته شود کار حرام انجام شده یا نه ؟ می توان حدیث رفع جاری کرد یا در مقدمه موصله یکی از ثمرات آن این بود که اگر تصرف در زمین غصبی کند برای انقاذ غریق که اگر این تصرف موجب انقاذ غریق شود اشکالی ندارد از باب تزاحم اهم و مهم که انقاذ مومن اهم و تصرف در زمین غصبی مهم است حال اگر مقدمه موصله نبود مثلا تصرف در زمین غصبی کرد به قصد انقاذ غریق ولی وقتی وارد ساحل شد دیگری آن غریق را نجات داده بود حال اینجا عقاب دارد با نه ؟ برائت شرعیه جاری می شود پس تا اینجا روشن شد که اگر درباره وجوب شرعی مقدمه شک شود نه استصحاب و نه برائت شرعیه و نه عقلیه جاری نمی شود بلکه لابدیت عقلی جاری می شود لذا اصلی در اینجا نداریم.

مقام دوم بحث در وجوب مقدمه : ادله وجوب مقدما است و عمده سه دلیل است:

    1. دلیل اول : در کفایه و مرحوم نائینی ره در فوائد الاصول و اجود التقریرات : اگر کسی اشتیاق به عملی پیدا کند آن عمل را اراده می کند و بین اراده تکوینی و تشریعی فرقی ندارد چون تخلف اراده از مراد جایز نیست و اینجا اشتیاق به خواندن نماز پیدا کرد و می داند نماز بدون وضو امکان ندارد لذا اشتیاق به وضو پیدا می کند و اشتیاق همان اراده است از آنجایی که اراده از مراد تخلف ندارد قطعا این دو اراده از مراد تخلف ندارد اما یکی متعلق اراده غیری است مثل وضو و دیگری نفسی است مثل نماز ظهر و وجدان همه ما اصدق شاهد علی ذلک که بهترین گواه وجدان ما است که اشتیاق به خوردن پیدا شده ؛ همان اشتیاق باعث اراده خوردن می شود و اینجا اشتیاق به وضو پیدا کرد همین باعث اراده وضو گرفتن می شود لذا دو اشتیاق و اراده است که یک اراده و اشتیاق مال وجوب غیری و دیگری مال وجوب نفسی است پس وجوب مقدمه وجوب شرعی است.

اشکال استاد: این دلیل ثابت کرد که اشتیاق موکد همان اراده است و بارها شنیده ایم که اراده همان شوق موکد است و شوقی که بالغ به حد نصاب باشد یعنی به نصاب عمل به مراد باشد و نصاب ما مراد است و باید به حدی اشتیاق پیدا شود که مراد انجام شود اما حکم شرعی اختیار است نه اراده و نه شوق موکد لذا گفته اند که حکم شرعی آن است که جعل داعی کند و انگیزه بشود که به سمت آن واجب شرعی برود و اختیار کند لذا گفته اند که حقیقت انشا به داعی جعل داعی است یعنی خدا یک انگیزه و نیت مقدسی از این صل دارد که شما را به سمت نماز و معراج مومن حرکت دهد و در باب مقدمه لایدیت عقلی است و عقل برای ما انگیزه ایجاد می کند و عقل می گوید بدون نصب سلم صعود علی السطح ممکن نیست لذا نیازی به انشای شارع و داعی جعل داعی شرعیه نیست و لابدیت عقلیه بین مقدمه و ذی المقدمه هست یعنی عقل می گوید برای امتثال ذی المقدمه چاره ای نیست که مقدمه آورده شود وقتی خود عقل داعی ایجاد می کند و ما را سمت ذی المقدمه می برد نیازی با انشای شارع نیست پس حد دلیل شما این است شوق موکد همان اراده است اما اثبات اینکه وجوب مقدمه شرعی است را نمی کند

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo