درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1402/08/28

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأوامر/مسألة الضد /تفصیل/ الدرس 38

 

مساله ضد/ امر دوم:

امر دوم درباره قائلین به مقدمیت ترک أحد الضدین برای وجود ضد دیگر است عده ای از علمای اصول در بحث ضد خاص مساله اقتضای امر به شئ نهی از ضد خاص را وارد در بحث مقدمه واجب کرده‌اند که ترک أحد الضدین بخاطر ضد دیگر واجب است مثلا ترک نماز به جهت ازاله نجاست واجب است چون ترک أحد الضدین برای وجود ضد دیگر مقدمیت دارد و دلیل مرکب از دو امر است

اول : بین دو ضد تمانع وجود دارد مثلا سیاهی مانع از وجود سفیدی است

دوم : عدم المانع یکی از اجزای علت است و رتبه عدم المانع باید بر رتبه ضد دیگر مقدم باشد برای اینکه علت دارای سه جزء است یکی شرط که باید شرایط علت تام باشد تا علت محقق شود و دوم مقتضي که باید علت دارای اقتضا باشد و سوم عدم المانع همانطوری که علت بر معلول مقدم است اجزای علت هم بر معلول مقدم است لذا ترک أحد الضدین یرای وجود ضد آخر مقدمیت دارد چون ترک یعنی عدم المانع و عدم المانع از اجزای علت است لذا از لحاظ رتبه مقدم بر معلول است پس ترک نماز برای ازاله نجاست مقدمیت دارد و به همین خاطر واجب شده است

اشکال مرحوم آخوند:

    1. اشکال اول : بین وجود دو ضد معاندت و منافرت است اما بین وجود ضد و نقیض ضد دیگر معاندت نیست بلکه ملائمت است و قابل ارتباط به همدیگر اند مثلا سفیدی و سیاهی کاملا منافرت دارد اما سفیدی با عدم سیاهی منافرت ندارد بلکه ملائمت دارد و بحث ما روی این ملائمت و ارتباط است که آیا رتبه عدم سیاهی بر سفیدی مقدم است یا نه ؟ مستدل خیال کرد که عدم سیاهی رتبه اش مقدم بر وجود سیاهی است چون یکی از اجزای علت است و اجزای علت مثل خود علت مقدمیت یر معلول دارد اما ما می گوییم از کجا بدانیم تقدم رتبی عدم ضد آخر بر وجود ضد دیگر ؟ اتفاقا از نظر ما تقدم نیست و در یک رتبه اند که عدم سیاهی در رتبه وجود سیاهی است وقتی در یک رتبه بودند مقدمیت معنایی ندارد

    2. اشکال دوم : ( در واقع توضیح اتحاد رتبی است ) مساله متناقضین اشد از مساله متضادین است وقتی در اشد این بود در اخف به طریق اولی است یعنی وقتی بین نقیضین اتحاد رتبی است در حالی که تقابل نقیضین اشد و اقوی است در باب ضدین قطعا اتحاد رتبی است چون تقابل بین متضادین اخف از تقابل بین نقیضین است ؛ مثال برای نقیضین مثل انسان و لا انسان که تقابل بین آنها اشد و اقوی است در عین حال کسی نگفته که عدم انسان مقدمه وجود انسان است بلکه در یک رتبه می دانند آنوقت چگونه در متضادین که تقابل آنها اخف است عدم وجود ضد را مقدمه وجود ضد قرار می دهید و باید بگویید اتحاد رتبی دارد

    3. اشکال سوم : مساله مقدمیت مستلزم دور است ؛ موقوف این است که وجود این ضد متوقف بر عدم آن ضد است چون بین دو ضد تمانع است پس عدم مانع یکی از مقدمات وجود آن ضد می باشد وقتی مانع یک طرفی باشد توقف لازم نمی آيد و دور بوجود نمی آيد مثلا رطوبت مانع احراق است که اینجا توقف دو طرفی نداریم بلکه یکی است که احراق متوقف بر عدم رطوبت است اما اگر تمانع باشد یعنی مانع از دو طرف است و توقف هم دو طرفی می شود و موقوف عليه تشکیل می شود و آن عدم ضد آخر متوقف بر وجود این ضد است مثلا سفیدی متوقف بر عدم سیاهی و عدم سیاهی هم متوقف یر سفیدی است در اینجا ترک صلات متوقف بر ازاله و ازاله نجاست متوقف بر ترک صلات است و دور دو طرف است

مرحوم محقق خوانساری ره در رساله مقدمه واجب بنام الرسائل ص ۱۴۹ این دور را حل کرده است که موقوف وجود فعلی دارد اما موقوف عليه وجود شأنی دارد لذا دور نیست مثلا وجود ازاله نجاست از مسجد منجزا و فعلا متوقف بر ترک صلات است اما ترک صلات ولو اینکه متوقف بر فعل ازاله است اما تنجیزاً نیست بلکه تقدیراً و شأناً است و تعلیقی است یعنی اگر می خواهی ازاله بکنی نماز نخوان پس توقف عدم ضد بر وجود ضد آخر شأنی است و علی فرض وجود اراده است و این دور محال نیست.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo