درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1402/08/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأوامر/مسألة الضد /الدرس 39

 

خلاصه امر دوم این شد که مشهور قائل به مقدمیت شدند یعنی ترک نماز واجب است چون مقدمه ترک ازاله نجاست از مسجد است ؛ محقق خوانساری از میان سه اشکال مهم اشکال دور را جواب داده بودند که جواب به فعلیت و شرطیت بود که توقف أحد الضدین در ترک ضد آخر فعلی است اما توقف وجود این ضد بر ترک ضد دیگر شأنی است لذا اگر کسی بخواهد ازاله نجاست کند ترک نماز بر ایشان فعلیت دارد اما اگر کسی بخواهد نماز را ترک کند ازاله نجاست برای او شأنیت دارد نه فعلیت.

مرحوم محقق خوانساری به خودش اشکال کرده که ما موردی برای شما می آوریم که هر دو طرف توقف فعلی باشد و آنجایی که دو اراده است گسی که در مقام ایجاد این ضد برآمده است دو شخص و اراده است مثلا یکی اراده حرکت این جسم را دارد و دیگری اراده سکون این جسم را دارد اینجا توقف از هر دو طرف فعلی است حرکت جسم توقف بر عدم اراده سکون از آن شخص دارد از آن طرف چرا عدم سکون توقف پیدا کرد آیا بخاطر عدم مقتضی است در حالی فرض این است که مقتضی است چون اراده شخص دوم است نه اول پس چرا عدم سکون توقف بر حرکت این ضد دارد چون اراده آن شخص مانع از اراده این شخص می شود پس تمانع بین دو اراده است هر دو فعلی است لذا دور محقق است بله اگر یک اراده بود درآنجا تمانع نیست بلکه فقدان مقتضی یا شرط عامل عدم سکون می شود قطعا عدم سکون مستند به مقتضی است نه به مانع پس توقف احدهما بر وجود دیگری درصورتی که یک اراده باشد شأنی نیست اما اگر دو اراده باشد فعلی است

ایشان جواب می دهند که عدم وجود ضد یعنی سکون به نظر ما مستندش وجود مانع نیست بلکه فقدان مقتضی است چون مقتضی قدرت بود چرا که اگر اراده طرف دیگر مغلوب شد بخاطر این است که اراده اش کافی نبود و ضمیمه می خواست و آن قدرت بود و ایشان قدرت نداشت این جسم را ساکن نگه دارد نه بخاطر تمانع لذا توقف از بین رفت

مرحوم آقای آخوند در کفایه می پذیرد که دور نیست اما ملاک دور در اینجا هست وقتی ملاک دور باشد این نظریه باطل است یعنی می پذیریم که وجود أحد الضدین متوقف بر عدم وجود ضد آخر است اما مستند به مانع نیست بلکه عدم ضد آخر مستند به همان عدم مقتضی یا عدم شرط است و قهرا موقوف و موقوف عليه یک چیز نشد و دور محال در صورتی است که یک چیز شود اما ملاک دور این است که مدعایتان این بود که وجود این ضد متوقف بر عدم ضد آخر است و به قول شما عدم ضد آخر بخاطر نبود مقتضی است نه به خاطر وجود مانع اما اشکال این است که آیا ضد دیگر صلاحیت مانعیت را دارد یا نه ؟ قطعا قائل به امکان و صلاحیت هستید لذا وقتی بحث امکان شد ملاک دور که همان وحدت موقوف و موقوف عليه است بر می گردد مثلا وجود سفیدی توقف بر عدم سیاهی دارد قطعا و معنایش این است که عدم ضد تقدم رتبی بر وجود ضد دارد و اگر عدم وجود ضد امکان و صلاحیت توقف بر وجود ضد دیگر داشته باشد معنایش این است که وجود ضد تقدم رتبی بر عدم ضد دارد پس ملاک استحاله دور بوجود آمد یعنی عدم ضد هم تقدم رتبی و هم تاخر رتبی پیدا کرد تقدم رتبی برای این است که وجود ضد بر او متوقف است و تاخر رتبی بخاطر این است که صلاحیت و امکان دار که عدم ضد بخاطر وجود مانع باشد یعنی وجود ضد دیگر باشد لذا موقوف و موقوف عليه یک چیز شد

ممکن است در جواب ما بگویند که وقتی پای امکان و صلاحیت آمد ملاک دور نمی آيد چون آنچه در قضایای شرطیه مهم است صدق خارجیه قضیه نیست بلکه صدق شرط و جزا است حال چه در خارج باشد یا نباشد مثل آیه لو کان فیهما الهه الا الله لفسدتا که شرط دو خدایی و جزا اختلال جهان است که شرط و جزا درست است اما در خارج دو خدایی نداریم در اینجا امکان و صلاحیت به منزله شرط است یعنی اگر حرکت باشد سکون نیست اما به این معنا نیست که عدم حرکت تقدم رتبی بر وجود سکون دارد و عدم سکون تقدم رتبی بر وجود حرکت دارد و در یک رتبه هستند این معنا نمی‌دهد و همان در عالم ثبوت کافی است و اگر عدم سکون است بخاطر این است که حرکت است کافی است و اگر حرکت است عدم سکون است و امکان حد دلالتش همین است و قضیه شرطیه درست می کند و بیش از این نیست لذا ملاک استحاله دور باید کنار گذاشته شود

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo