درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1402/10/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأوامر/مسألة الضد /اقوال ضد/ الدرس 48

 

( اوامر - ضد - اقوال در اینکه امر به شئ مقتضی نهی از ضد عام هست یا نه؟ - نظر آخوند ره - ادله - اشکالات استاد به ایشان)

بحث در این بود که آیا امر به شئ مقتضی نهی از ضد عام هست یا نه ؟ چهار قول در مساله بود و مرحوم آخوند ره به دلالت التزامی اقتضا را پذیرفتند و مبنای استدلال ایشان این است که وجوب مرتبه اکیده طلب است و خدا دوست دارد به شدت عمل واجب انجام شود لازمه این دوست داشتن شدید خدا این است که ترک واجب حرام باشد و حرمت ترک واجب یعنی ترک ترک واجب ، که نقیض فعل واجب است پس به دلالت التزامی امر به ازاله مقتضی نهی از نقیض آن است یعنی نهی از ترک ازاله هست چون ترک ترک ازاله از لوازم فعل ازاله است ، ریشه فکری ایشان همان بحث نقیض است مثلا نقیض ازاله لا ازاله است و ازاله محبوبیت اکیده و لا ازاله مبغوضیت دارد و اگر بگویید لا لا ازاله ملازم فعل ازاله نیست ارتفاع نقیضین لازم می آید لذا نظر ایشان این است که ترک ترک فعل از لوازم فعل است یعنی لا لا ازاله از لوازم فعل ازاله است.

اشکال استاد : بر سر مراتب تشکیکی طلب اختلاف است در باب اوامر بحث شد که آیا طلب مراتب تشکیکی دارد یا نه ؟ مرحوم آخوند قائل به تشکیک شدند که مرتبه اکیده طلب وجوب و حرمت و مرتبه ضعیفه طلب استحباب و کراهت است و آنجایی که طلبی ندارد اباحه است اما مبنای اکثر علمای اصول این است که طلب مراتب تشکیکی ندارد ، طلب همان اراده و بعث مولا است به داعی جعل داعی بعث می کند و یک اراده بیشتر نیست اما به اختلاف اغراض مختلف می شود اگر غرض مولا فعل لزومی باشد واجب و اگر ترک لزومی باشد حرام و فعل غیر لزومی باشد مستحب و ترک غیر لزومی باشد کراهت می شود و یک اراده است و اغراض مختلف است در اینجا برای اینکه به این حقیقت برسیم سه امر لازم است:

اول : وجوب امر اعتباری است و تشکیک در ماهیات متحصله است یعنی در موجودات است و وجوب اعتباری است و اختلاف در امور اعتباری به اختلاف اغراض معتبِر است و معتبِر خداست و خداوند عملی را صد در صد واجب می کند چون مخالفت آن عقاب دارد و عملی را واجب نمی کند چون مخالفت آن عقاب ندارد لذا نباید مراتب تشکیکی که مخصوص ماهیات متحصله و وجود است در اعتباریات تسری داده شود.

دوم : طلب اراده مولا است و اراده مراد می خواهد وقتی اراده واحد شد مراد هم واحد است ، اراده مولا بر تشریع واجب است و مرادش هم همان واجب است ، اراده مولا بعث است و مرادش همان مبعوث الیه است هرگز اختلاف واجب و مستحب و حرام و کراهت به اختلاف اراده نیست بلکه تابع مصلحت و مفسده در حکم و انشاء است که اگر مصلحت ملزمه باشد واجب و اگر مصلحت غیر ملزمه باشد مستحب و اگر مفسده ملزمه باشد حرام و غیر ملزمه کراهت و اگر هیچکدام باشد اباحه می باشد پس اختلاف مراد به اختلاف اراده نیست و مراد و اراده همان بعث و جعل تشریعی است اما احکام تابع مصالح و مفاسد است و شدت و ضعف مربوط به اراده نیست و اراده شدید و ضعیف برای خدا در نظر گرفته نمی شود چون اراده یعنی شوق و شوق بر اساس ملائمت طبع است مثلا فلانی اراده کرد فلان غذا را بخورد چون با طبع او سازگار است و ملائمت طبع و عدم آن مربوط به بشر و حیوانات است لذا نسبت به خدا نیست پس اراده خدا شوق نیست و اراده خدا عین ذاتش است آنوقت در فلسفه اختلاف است که آیا اراده از صفات توحید یا فعل توحید است که عده‌ای مثل بوعلی و خواجه نصیرالدین طوسی ره صفات را قائلند و عده ای مثل ملاصدرا نظر دوم را دارند وپس اراده ، شوق نیست و اراده به معنای شوق در بشر است نه خدا.

سوم : وجوب لابدیت عمل است و حرمت حرمان از عمل و مستحب ترخیص در عمل است پس آنچه مربوط به عمل واجب است این است که این عمل بابد انجام شود و ترخیص و عدم آن ربطی به حقیقت طلب ندارد بلکه از لوازم طلب و متعلقات غرض مولا است.

نتیجه: با این سه امر نتیجه می گیریم که نظر مرحوم آخوند ره رد است چون ترک ترک از لوازم فعل نیست بلکه عینیت است یعنی در مصداق خارجی فعل ازاله عین ترک ترک است و ترک ترک ازاله همان فعل ازاله است بله مفهوما دو تا است اما مصداقا یکی است مثلا زوجیت با اربعه از نظر مفهوم دو تا است اما مصداقا و در خارج یکی و بین آنها عینیت است لذا نباید بفرمایید دلالت التزامی امر به شئ نهی از ضدش است بلکه در خارج عین هم اند و امر به ازاله عین ترک ترک ازاله است

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo