درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1402/10/03

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأوامر/مسألة الضد /اقوال/ الدرس 49

 

(اوامر - ضد - اقوال در مورد امر به شیی مقتضی نهی از ضد عام هست یا نه ؟ - ادله - اشکال استاد )

بحث درباره اقتضای امر به شیی نهی از ضد بود که قول مرحوم آخوند ره رد شد. اما قول دوم : تفصیل است که مرحوم نائینی ره فرمودند اگر جایی هم امر و هم نهی از ترک باشد در آنجا عینیت است چون نهی از ترک شیی واقعی همان ترک ترک شیی واقعی است و ترک ترک شیی واقعی همان فعل شیی واقعی است مثلا ترک ترک ازاله همان فعل ازاله است لذا بین آنها عینیت است یعنی بین امر به شیی نهی از ضد عینیت است اما اگر یک امر بود و نهی از ترک نبود در آنجا اقتضای نهی از ترک دلالت التزامی دارد اما لزوم بین بمعنی الاخص است یعنی اگر امر به صلاة شد لازم بین امر به صلاة منع از ترک صلاة است چون لزوم بر سه قسم است: اول : لزوم بیّن بمعنی الاخص یعنی از تصور ملزوم تصور لازم هم بدست آید بدون اینکه محتاج به تصور لازم مستقلا باشد مثلا از تصور زوجیت تصور اربعه می شد لذا تصور زوجیت مستلزم تصور اربعه است.

دوم : لزوم بیّن بمعنی الاعم یعنی هم تصور ملزوم و هم تصور لازم باید بشود و محتاج به برهان نیست و در باب عدم و ملکه لزوم بین بمعنی الاعم است هم بصر و هم اعمی هر دو باید تصور بشود و این طوری نیست که از تصور بصر تصور اعمی لازم آید اما این استلزام محتاج به اقامه برهان نیست.

سوم : غیر بین بمعنی الاخص و اعم یعنی تصور لازم مستلزم تصور ملزوم و بر عکس باشد اما محتاج اقامه برهان باشد مثلا در باب ملازمات عقلی ما محتاج کبری عقلی هستیم اگر کل ما حکم به العقل حکم به الشرع برهانی نشود نمی توان بین حکم عقل و حکم شرع ملازمه قائل شویم.

منظور ایشان از اینکه امر به شیی مقتضی نهی از ضد است لزوم بین بمعنی الاخص است که از تصور امر به صلاة نهی از ترک صلاة بدست می آید و محتاج به برهان نیست که مولا نماز را خواست و محبوب او است و لازمه روشن آن این است که نباید نماز را ترک کرد.

اشکال استاد :

اولا : در جایی که امربه شیی کند و نسبت به ترک نقیض یا ضدش نهی نکند تارة : علم به نهی از ضد دارد و اخری : غافل از نهی از ضد است و حرف شما زمانی درست است که عالم به نهی از ضدش باشد اما جایی که غافل از این است درست نیست چون در آنجا بیّن نیست و بیّن برای عالم است.

ثانیا : تفصیل در شیی واحد محال است اگر ازاله یک شیی است چه امر و نهی هر دو باشد و چه فقط امر باشد تفصیل لازم نیست چون یک حقیقت و یک معنا است و نفس الامری آن یک چیز است و نمی شود یک حقیقت بنابر تقدیری عینیت و بر تقدیر دیگر لزوم بین بمعنی الاخص باشد چگونه ممکن است حقیقت واحده بنابر تقدیری فرق کند هرگز تقدیر و فرض واقع و نفس الامر را عوض نمی کند.

تحقیق استاد درباره ترک ترک :

ترک ترک همان عدم العدم است و منشا انتزاع ندارد و یک مفهوم ساختگی ذهنی است چون مفاهیم انتزاعی دارای منشأ انتزاع اند و منشأ انتزاع یا در ذهن یا در خارج است مثلا ماهیات منشأ انتزاع شان در ذهن است و کلیت و جزئیت مفهوم انتزاعی است و از ماهیت کلی و جزئی انتزاع شده است و منظور ما از ماهیت جزئی اضافی است نه تشخص اما مثل فوقیت و تحتیت منشأ انتزاع شان در خارج است که در خارج پشت بام است و طبقه فوقانی و تحتانی دارد و ذهن و عقل ما فوقیت و تحتیت را انتزاع می کند اما ترک ترک عدم العدم است و هرگز از وجود انتزاع نمی شو د و در خارج مصداق ندارد و فقط ساخته ذهن است لذا بحث از عینیت یا دلالت التزامی و تضمنی در یک مفهومی که ساختگی است بلا وجه است چون عینیت در جایی است که مصداق خارجی باشد اما این مفهوم ترک ترک مصداق و منشأ انتزاع ندارد و تضمنی در جایی است که مرکب باشد در حالی که وجوب بسیط است و باقی می ماند دلالت التزامی که در ادامه تحقیق خواهد آمد

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo