درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1402/10/04

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأوامر/مسألة الضد /اقوال/ الدرس 50

 

امر سوم از اموری که در کفایة الاصول‌مرحوم آخوند ره مطرح کرد دو امر است:

    1. امر اول‌ : آیا ترک ضد مقدمه برای ترک ضد آخر هست یانه ؟ ترک ازاله از باب مقدمه واجب برای فعل صلاة یا برعکس باشد ثابت شد که اگر امر به ازاله و نماز شد هرگز ترک صلاة برای ازاله مقدمیت ندارد و هر کدام واجب مستقلی است.

    2. امر دوم : این بود آیا امر به شئ به دلالت التزامی یا مطابقی یا تضمنی مستلزم نهی از ضدش است یا نه ؟

تارة : بحث ما در ضد عام است ضد عام یعنی نقیض ، که ضد عام فعل ازاله ترک ازاله هست و نتیجه بحث ما این شد که مقتضی نیست نه به عینیت نه التزام و نه به تضمن اما هرگز فعل ازاله عین ترک ترک ازاله نیست برای اینکه ترک مفهومی است که ذهن ما ساخته است و مصداق خارجی و منشأ انتزاع ندارد.

همچنین به دلالت التزامی هم نیست:

اما لزوم بیّن به معنی الاخص قائل داشت و مرحوم نائینی ره بود ایشان می فرمود از تصور ملزوم تصور لازم می آید لذا از تصور امر به ازاله تصور نهی از ترک ازاله می آید ، در جواب گفتیم اراده واحد است خدا از ما ازال ه نجاست را خواست ، و طلب بعث است و از حقیقت بعث نهی از ضد عامش به دست نمی آید بلکه بعث انبعاث می خواهد و ماباید ازاله را انجام بدهیم و هرگز از بعث،نهی از ضد تصور نمیشود.

اما لزوم‌ بیّن به معنی الاعم قائل ندارد و آن حدی که از لزوم بین به معنی الاعم به دست می آید این است که ازاله محبوب مولاست و ترک ازالة مبغوض‌ مولاست این اراده وکراهت از امر ازاله بد دست می آید مولا از عبد آب طلب می کند معنایش این است که عبدش نباید تخلف کند و دوست ندارد تخلف کند این اندازه از دلالت الزامی صحیح است ولی قائل ندارد زیرا حقیقت طلب اراده و کراهت نیست بلکه بعث است یعنی جعل داعی است با امر به ازالة جعل داعی میکند عبد خود را به سمت طهارت مسجد تحریک می کند انگیزه ایجاد میکند لذا دلالت التزامی به معنی الاعم با حقیقت بعث و طلب مناسب نیست پس ترک صلاة برای فعل ازاله نه مقدمیت دارد و نه بینشان ملازمه است لذا امر به شی مقتضی نهی از ضدش نیست.

امر چهارم : آیا بحث فوق در فقه ثمره دارد یا نه ؟ ثمره مهم در باب مضایقه و مواسعه از این قاعده استفاده شده است ، شیخ طوسی و سید مرتضی و محقق ثانی و ابن زهرة و ابن ادریس و علامه و... در این باب از این قاعده استفاده کردند اما نمونه‌ها را بیان می کنیم:

اول : اگر کسی دین بر ذمه اوست و ادای دین فوری است و به جای ادای دین نماز واجب‌ بخواند ابن ادریس و علامه فتوی دادند به بطلان نماز واجب برای اینکه امر به شی مقتضی از نهی از ضد خاصش است امر به وجوب ادای دین مقتضی نهی از صلاة است و نهی در عبادات مفسد عبادات است لذا نماز واجبش باطل است. دوم : وقت نماز ظهر وسیع است ولی نماز آیات ضیق است اگر به جای نماز آیات نماز ظهر بخواند باطل است محقق ثانی به این قاعده تمسک کرده و محقق حلی ره و شهید ره در ذکری.

سوم : اگر کسی به جای ازاله نجاست نماز ظهر بخواند به عقیده مرحوم شیخ نمازش باطل است زیرا امر به شی مقتضی نهی از ضدش است چون در عبادات ، اگر متعلق نهی باشد فاسد می شود.

چهارم : در زمان واجب ، بخواهد به نذر خود عمل کند وفای به نذر واجب است اما این وفای به نذر در زمان تزاحم ،باید اهم و مهم بکنیم اگر اهم ترک شود وفای به نذر انجام نشده است.

پنجم : اگر کسی در زمان واجب مسافرت برود مثلا به جای ترک ازاله به سفر برود سفرش معصیت است زیرا امر به شی مقتضی نهی از ضدش است.

ششم : اگر کسی به جای عمل به واجب ،عمل به ضد واجب کند مستلزم عقاب است و مخالفت نهی از ضد عقاب می آورد مثل اینکه با لاتشرب الخمر مخالفت کرده باشد

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo