درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1402/10/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأوامر/مسألة الضد /الدرس 54

 

( اوامر - بحث مبنای عبادیت ضد مزاحم در بحث امر به شیی مقتضی نهی از ضد - اشکال استاد - اقوال در متعلق قدرت )

اشکال استاد بر مرحوم خویی ره : بنابر واجب معلق نمی توانید فرد ضد مزاحم را فرد طبیعت بدانید یعنی کسی که بجای اهم مهم را اتیان کند فرد طبیعت محسوب نمی شود چون واجب معلق مقید به زمان است و قبل از فرا رسیدن زمان انجام شود فرد طبیعت نمی شود مثلا حج ، قبل از ایام عرفه اتیان شود این حج فرد طبیعت حج نمی شود یا نماز مزاحم با ازاله مقید است به اینکه بعد از ازاله انجام شود که اگر قبل از ازاله انجام شود فرد طبیعت محسوب نمی شود چون بین واجب مشروط و معلق فرق است که جمیع قیود و شرایط در واجب مشروط به وجوب بر می گردد امادر واجب معلق به خود واجب بر می گردد لذا واجب قبل از آن قیود واجب نیست و فرد طبیعت آن واجب به حساب نمی آید

بحث دوم : آیا قدرت به اقتضای ذاتی خطاب است یا قدرت به حکم عقل یا در مرحله امتثال است ؟ مرحوم نائینی ره قائل است که قدرت دخیل در تکلیف به اقتضای ذاتی خطاب است یعنی از همان اول وقتی شارع واجبات شرعیه و محرمات را تشریع می کند برای شخص قادر تشریع کرده نه برای عاجز ، مرحوم آقای خویی ره قائل است که قدرت در مرحله امتثال دخیل است و مرحوم محقق اصفهانی ره می فرماید قدرت به اقتضای عقل است ، قول مرحوم نائینی ره دلیل نمی خواهد چون چیزی که ذاتی شیی شد نیاز به دلیل ندارد که الذاتی لا یعلل و لا یتخلل اما مرحوم خویی ره و امثال ایشان باید دلیل بیاورند

اما دلیل آقای خویی ره : که حقیقت حکم بعث نیست بلکه اعتبار و ابراز است یعنی خدا وجوب صلاة را نزد خودش اعتبار می کند آنگاه با امر مثلا ﴿اقیموا الصلاة﴾ ابراز می کند و مقتضای این اعتبار این است که حکم به وجوب صلاة از سوی شارع تشریع شده است لذا خارج از این خطاب عقل حکم به لزوم امتثال می کند و لزوم امتثال در جایی است که مقدور مکلف باشد پس قدرت در تکلیف به اقتضای ذاتی تکلیف دخیل نیست بلکه برای این است که در مرحله امتثال باید قدرت باشد تا بتواند حکم شارع را اتیان کند .[1]

اشکال استاد :

اولا : حقیقت حکم و طلب اعتبار و ابراز نیست بلکه حقیقت طلب بعث و جعل داعی است و مردم را به سوی واجبات تحریک کند و از محرمات منع بکند

ثانیا: از مرحوم آقای خویی ره سوال می کنیم که آیا باعث امکانی لازم است یا نه ؟ یعنی آن اقیموا الصلاة در صورت امکان و قدرت ایجاد داعی می کند یا حتی برای عاجز هم ایجاد داعی می کند یقینا برای قادر ایجاد داعی می کند نه عاجز ، پس باعث امکانی است وقتی باعث امکانی شد انبعاث هم امکانی است وقتی انبعاث هم امکانی شد فعلیت قدرت لازم است و وقتی قدرت فعلی شد معلوم می شود که از همان اول اقیموا الصلاة و جمیع خطابات شرعیه مال مدعوٌ الیه قادر است یعنی آن کسی که به سوی تکلیف دعوت شده قادر است

مرحوم آقا ضیاء الدین عراقی در مقالات[2] ( از فتوهم الجمع بین الحکم الطبیعی مع حکم الفرد الحاوی لجهة المحفوطة ..... فاسد جدا ) ، ایشان قدرت را به اقتضای ذاتی خطاب نمی داند چون وقتی خطاب صادر می شود دو چیز لازم است یکی اراده و دوم قدرت پس قدرت متاخر از اراده است و اراده متاخر از خطاب است پس قدرت که به دو رتبه متاخر از خطاب است نمی تواند به اقتضای ذاتی خطاب باشد لذا قدرت در مرحله امتثال دخیل است

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo