درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1402/10/13

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأوامر/مسألة الضد /الدرس 57

 

( اوامر - ضد - تاریخچه بحث ترتب - اقوال - ادله )

تا اینجا برای تصحیح عبادیت ضد مزاحم دو راه مطرح شد یکی اطلاق امر و خطاب و دیگر از راه ملاک ،

آیا راه سومی هم وجود دارد یا نه؟ بسیاری از بزرگان قاعده ترتب را برای تصحیح فرد مزاحم ارائه فرمودند مثل محقق ثانی ،کاشف الغطا و آقاسید عبدالهادی شیرازی میرزای کبیر و محقق اصفهانی و میرزا نایینی ره

در تصویر ترتب گفته اند که عصیان امر به اهم موضوع به امر به مهم است یعنی مولا گفته ازل النجاسة عن المسجد و إن عصیت فصل پس امر به ضد مهم مترتب بر امر به اهم است لذا این امر را طولی می‌گویند ، طولیت در جایی است که رابطه علیت و معلولیت باشد علت اینکه فرد مهم دارای امر میشود ،عصیان امر اهم است چون موضوع امر مهم عصیان امر به اهم است و استحاله طلب ضدین جایی است که دو امر در عرض هم باشد و برای این دو امر یک قدرت بیشتر ندارم اما اگر طولیت را بپذیریم به نحو شرط متأخر یا به نحو شرط متقدم یا مقارن خواهد بود ، شرط متأخر همان إن عصیت است یعنی امر به ازالة نجاست دارم و امر به صلاة هم دارم به شرط اینکه امر به اهم را معصیت کنم ، اما شرط متقدم یا مقارن به نحو عزم بر معصیت است یعنی در نیت خودم قرار دادم که ازالة نکنم و نماز بخوانم این عزم بر معصیت که قبل از انجام عمل است مقدم بر امر به مهم است و همچنین این عزم بر معصیت مقارن با عمل به نماز است لذا ترتب به نحو شرط متاخر یا به نحو شرط مقارن یا به نحو شرط متقدم است

اما تاریخچه قاعده ترتب :

تا قبل از محقق ثانی ره قاعده ترتب نبود و در کتاب قواعد علامه بخش کتاب الدین فرعی آمده است و آن فرع اینکه اگر طلبکار از بدهکار دین را مطالبه کند ادای دین واجب فوری میشود در همان زمان مطالبه دین نماز واجب هم به عهده ایشان است مثلا وقت صلاة ظهر است اگر کسی نماز را بخواند و دین را ادا نکند نمازش باطل است مرحوم محقق ثانی ره به میدان آمد و خواست نماز را تصحیح کند و گفته است اگر معصیت امر به شی کند یک عمل عبادی را انجام بدهد به نحو شرط متاخر صحیح است چون خطاب مهم مشروط به عصیان خطاب به اهم است گویا مولا در مقام تشریع فرمودند بر تو ادای دین واجب است و اگر معصیت کردی نماز بخوان، لذا به علامه نقض هایی وارد می‌کند و یکی از نقض ها این است که اگر ترتب نباشد عمده عبادات مردم باطل می‌شود مثلا در حج بعضاً مردم ترتیب را رعایت نمی‌کنند معصیت می‌کنند به جای رمی جمرة اولی رمی جمرة عقبی میکنند و کسی از فقها قائل به بطلان حج نشده اند چون از باب قاعده ترتب است یعنی از همان ابتدا امر به مهم مشروط به عصیان امر به اهم بود اگر رمی جمرة اولی را معصیت کردی رمی جمرة عقبی انجام داده ای صحیح است پس رمی جمرة عقبی مشروط به عصیان رمی جمرة اولی است

مرحوم کاشف الغطاء ره در کشف الغطاء اولا قواعد اصولی را مطرح کرد بعد به سمت فقه رفت و در قاعده هجدهم وارد بحث ضد شد و فرمودند ضد ترک ، فعل است ممکن است شارع امر به واجب در فرض امر به معصیت واجب دیگری بکند در مساله جهر و اخفات ،اگر عمدا جهر و اخفات را ترک کند بر اساس قاعده ترتب صحیح است برای اینکه اطلاق مقامی خطابات ، مثل خطاب جهر و اخفات هم در آیات هم در روایات صحت است نه بطلان و اگر نظر ائمه بر بطلان بود بیان می‌کردند چرا بیان نکردند چون خطاب مشروط بود مشروط بر عزم بر معصیت بود یعنی فلا تجهر بالصلاة الظهر و إن عزمت علی عصیانه فعلیک بالجهر پس از همان اول مشروط است و کاشف الغطاء ره هم همان نظر محقق ثانی ره را پذیرفت.

 

در مقابل این قول افرادی مثل شیخ مرتضی انصاری ره و بعض از شاگردان ایشان، منتهی شیخ مرتضی در بحث الفاظ منکر قاعده ترتب شد اما در بحث تعادل و تراجیح طوری حرف می زند که گویا معتقد است واجبین متزاحمین به لحاظ اینکه یک قدرت بیشتر نداریم باید به اهم عمل بشود ولی اگر به مهم عمل شد به اعتبار اینکه هر دو روایت معتبر داشت و خبرین متعارضین بود و اهم مستندش صحیحه بود و مهم هم صحیحه بود لذا اگر عصیان کند مرحوم نائینی ره می‌فرماید رأی مرحوم شیخ معلوم نیست[1] .

مرحوم آخوند ره منکر ترتب است ما باید ببینیم منکرین ترتب و هو المختار چه نظریه ای دارند

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo