درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1402/10/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأوامر/مسألة الضد /ترتب/ الدرس 58

 

( اوامر - ضد - ادامه اقوال در ترتب - ادله - اشکالات بحث )

مشکل ما در بحث تزاحم دو امر ، طلب ضدین است چون به نظر فقها امر به ازاله مطلوبیت دارد و هم صلاة مطلوبیت دارد در زمان موسع هر دو را شارع از ما بخواهد طلب ضدین است چون طلب به داعی جعل داعی است و جعل دو داعی برای یک نفر که یک قدرت بیشتر ندارد مستحیل است لذا برای حل این مطلب قاعده ترتب را بعضی از فقهای ما ذکر فرمودند که در جلسه قبل تاریخچه و اقوال بیان شد

مرحوم آخوند ره منکر قاعده ترتب است و این مشکل را از این راه قابل حل نمی‌داند زیرا قاعده ترتب این است که عزم بر معصیت امر مهمی کند به نحو شرط متقدم و مقارن یا اینکه امر اهم را در خارج معصیت می کند به نحو شرط متاخر ، ما باید ببینیم اشتراط چیست وچه کاری می کند ؟ کاری که اشتراط می کند این است که اطلاق امر اهم را مقید میکند زیرا امر اهم اطلاق دارد چه مهم باشد و چه نباشد باید امر اهم انجام بشود لذا امر به اهم لابشرط است ، نسبت به اتیان امر به مهم و عدم اتیان امر به مهم ولی در اینجا اشتراط نمی‌تواند مقید کند الان امر به اهم را برای اینکه امر مقدمه بر اطاعت است چون اگر امر نباشد اطاعت نیست و عصیان هم نیست لذا بین اطاعت و عصیان اتحاد رتبی است هر دو در یک رتبه اند رتبه معلول و امر در رتبه علت است علت تحقق اطاعت و عصیان وجود امر و خطاب است و لذا این امر اطلاق دارد و هرگز اطلاقش از بین نمی‌رود و همواره لابشرط است

در مرحله بعدی به سراغ امر به مهم می آییم در مرتبه امر به اهم ،امر به مهم وجود ندارد چون امر به امر اهم دو رتبه مقدم بر امر به مهم است لذا بین امر به اهم و امر به مهم مطارده و تزاحم نیست چون امر به مهم در مرتبه بعد از اطاعت و عصیان امر به اهم است لذا نمی‌تواند به جنگ به اهم بیاید و امر به اهم همواره بلا مزاحم است و اطلاقش باقی است و مقید به شرطی نمی شود چه نماز بیاورد و چه نماز نیاورد باید ازاله بکند پس ازاله لا بشرط و مطلق است از آن طرف امر به مهم اطلاق دارد یعنی چه ازاله باشد و چه ازاله نباشد نماز واجب است و امر به نماز لابشرط است ،کسی نمی‌گوید امر به نماز یک واجب مشروط است وقتی هر دو امر اطلاق داشت مکلف وظیفه دارد هر دو را امتثال کند چون هر دو فعلی است هم ازاله فعلیت دارد و هم نماز و هر دو منجر است لازمه اش طلب ضدین است و اشکال طلب ضدین برگشت و با ترتب حل نمی شود چون امر به اهم اطلاق دارد و لابشرط است با امر به مهم مطارده ندارد و بین فعلیت این دو امر تمانع است یک قدرت هم برای ازاله صرف بشود هم برای نماز ممکن نیست ، دلیل جمع بین ضدین است و‌جمع بین ضدین مستحیل است پس این راه ترتب نمی‌تواند مشکل طلب ضدین را حل کند

مرحوم نائینی در اجود التقریرات[1] ج ۱ ص ۲۷۶ می فرماید : منشأ استحاله فعلی بودن دو امر نیست بلکه منشأ استحاله دو اطلاق است یعنی اینکه آخوند فرمود اطلاق ها با هم درگیر نیستند و تزاحم ندارند درست نیست اتفاقاً مشکل ما وجود همین دو اطلاق است نه فعلیت برای اینکه هم نماز مطلوبیت دارد هم ازاله مطلوبیت‌ دارد و فرقی نمی کند چه در ضدین و چه در غیر ضدین و در غیر ضدین هم‌ امر به نماز کرد هم امر به روزه کرد و هر دو مطلوب است ،در اینجا هم ازاله و هم صلاة محبوبیت دارد و عقل می‌گوید بینشان مخیر هستید چون هر دو امری است که از طرف شارع رسیده است اینجاست که ایشان نتیجه ای می گیرد که اگر قائل به تخییر عقلی شدیم یک عقاب می شود ولی اگر قائل به تخییر عقلی نشویم و مبنای ترتب را قبول کنیم یا مبنای مرحوم آخوند را قبول کنیم که اگر ترک بشود دو تا عقاب داریم

تخییر عقلی مربوط به مرحله امتثال است و آن در جایی است که من یک قدرت بیشتر ندارم و هر دو تکلیف فعلی است و اگر ترک شود دو عقاب دارد و تخییر شرعی مربوط به خبرین متعارضین است

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo