درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1402/10/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأوامر/مسألة الضد /ترتب/ اقوال/ الدرس 64

 

ادامه بررسی اختلاف آخوند و نایینی در ترتب :

مرحوم آخوند ره منکر ترتب است این قاعده را ممتنع الوجود می داند و در خارج واقعیتی ندارد اما مرحوم نایینی ره حقیقت ترتب را قبول دارد و اشکال مرحوم آخوند ره را با چهار مقدمه حل می کند ، علت اینکه مرحوم آخوند ترتب را محال می داند به حقیقت ترتب برمی‌گردد حقیقت ترتب ابن است که دو تا امر در یک آن موجود باشد و اختلاف در مرتبه هم نداشته باشد قهرا اشکال طلب ضدین لازم می آید و طلب ضدین یا تکلیف به محال است یا خودش، تکلیف محال است و شارع مقدس چنین تکلیفی را ندارد که یا خودش محال باشد یا منجر به محال بشود ، فقط فرقش این است که یکی از این دو امر مطلق است و امر دیگر مشروط است مثلا امر به اهم واجب مطلق است و امر به مهم واجب مشروط است ، مشروط است به این که امر به اهم عصیان شود.

مشکل در طلب ضدین مربوط به باب انشاء نیست بلکه مربوط به مقام امتثال است خداوند دو تا انشاء کرد یکی ازل النجاسة و دیگری صل صلاة الظهر،چه بگویید حقیقت امر اعتبار و ابراز است چه بگوییم حقیقت امر طلب و بعث است در مقام انشا مشکلی نیست چون هر دو اراده خداست ،خداوند به انجام هر دو اشتیاق دارد و مصلحت هم در امتثال هر دو امر است منتهی در مرحله امتثال تکلیف مشروط به قدرت است و ما یک قدرت بیشتر نداریم اینجاست که مطاردة بین دو طرف ایجاد میشود هر دو همدیگر را طرد می کنند امر به مهم می گوید من را امتثال کن ،امر به اهم هم می گوید من را امتثال کن لذا از دو طرف مطاردة است اگر بخواهیم با قاعده ترتب حل کنیم باز هم مطاردة حل نمیشود چون در آن عصیان امر به اهم ، اهم فعلیت دارد وعصیان امر به اهم موجب می شود که مهم هم فعلیت داشته باشد لذا دو تا امر فعلی .با هم تمانع دارند.

تارة : قائل به شرط متأخریم یعنی ان عصیت فصل بعد از ازل النجاسة است باز هم مطاردة است به همان بیانی که گذشت و أخری قائل به شرط مقارن هستیم در اینجا مطاردة از طرف امر مهم نیست بلکه از طرف امر اهم است چون امر مهم مقتضی دارد ،مقتضی اش عصیان امر اهم است ولی امر اهم اطلاق دارد چه مرا عصیان بکنید چه مرا عصیان نکنید باید بیاورید پس چه قابل به شرط متاخر باشیم و چه قائل به شرط مقارن باشیم طلب ضدین است لذا اشکال مرحوم آخوند لاینحل ماند.

مرحوم نائینی ره منکر شرط متاخر است لذا باید اشکال مرحوم آخوند ره را حل کند ایشان برای امر دو اقتضای ذاتی قائل است می فرماید امر به اهم دو اقتضای ذاتی دارد یکی وضع اطاعت و یکی رفع عصیان می گوید مرا اطاعت کن من کاری به معصیت ندارم در هر صورت باید مرا اطاعت کنی لذا مطاردة با امر مهم ندارد بله اگر می‌گفت مرا بیاورید و مهم را نیاورید مطاردة بود جمع بین ضدین در صورتی است که امر اهم ،هم بگوید من را اطاعت کنید و هم بگوید امر مهم را کنار بگذارید در اینجا در امر مهم می‌گفت من به قانون ترتب تو را عصیان میکنم و باید من را بیاورند اینجا مطاردة بود، ولی وقتی که امر اهم کاری به امر مهم ندارد مطاردة نیست قاعده ترتب می خواد بگوید مقتضا ها فرق کرد مقتضای امر اهم این است که می گوید مرا بیاور و معصیت هم نکن مقتضای مهم این است که بر تقدیر معصیت اهم مرا بیاور پس تمانع و مطارده نیست در دو رتبه هستند اختلاف رتبه دارند.

بله اگر اهمی گفت که اگر معصیت مرا کردی و مهم را میخواهی بیاوری باید من را بیاوری بعد مهم را تمانع بود اتفاقا این قاعده در قدرت هم است هر دو امر مقید به قدرت است و من یک قدرت بیشتر ندارم امر به اهم می‌گوید آن یک قدرت را برای من صرف کن امر مهم میگوید این یک قدرت را برای من صرف کن منتهی امر به اهم کاری ندارد که قدرت را برای مهم صرف می‌کنی یا نه لذا مرحوم شیخ رحمت الله علیه میگوید باید این یک قدرت برای احدهما صرف بشود نه هر دو امر لذا ترتب کاری کرد که این قدرت واحده را برای احدهما صرف کنیم یعنی برای مهم صرف کنیم به شرط اینکه اهم را معصیت کنیم پس ترتب ممتنع الوجود نیست ،ترتب واقعی است و ما نیاز به ترتب داریم چنانچه در باب دین و نماز بحث کردم .

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo