درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1402/11/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأوامر/مسألة الضد /نظر محقق اصفهانی/ الدرس70

 

تاکنون برای اثبات قاعده ترتب کلام آقای نائینی و مرحوم حائری و آقا ضیاء ره نقل شد

اما کلام مرحوم محقق اصفهانی ره صاحب نهایة الدرایه : ایشان این قاعده ترتب را برهانی کردند که اقتضای اهم تنجیزی است و اقتضای مهم تعلیقی است بین اقتضای تنجیزی و اقتضای تعلیقی مطارده نیست چون اگر مطارده باشد قابل جمع نیست و وقتی مطارده نبود می توان گفت اگر تنجیزی نشد به تعلیقی عمل بکن ، برای اثبات این برهان دو مقدمه بیان می شود

    1. مقدمه اول : دو تا ضد هر دو مقتضی دارند به این اعتبار هر دو ممکن الوجود اند و گذشه از امکان دو مقتضی وجود هر دو ضروری و واجب است چون اگر وجود هر دو ضروری نباشد استحاله جمع بین ضدین پیش نمی آید پس هر یک از این دو ضد چون وجودشان واجب است جمع بین آنها مستحیل است مضافا که هر دو ضد ، خواست و اراده قرار می گیرند هر دو ضد مورد اراده ما هستند و در تکوین هم داریم که در این نقطه و جسم سیاهی و هم سفیدی خواست ما است لذا تزاحم بین مقتضا است نه مقتضی نتیجه این مقدمه این است که باید قبول کرد که اهم و مهم ضدین اند و با هم مطارده دارند و باید مطارده بین آنها را حل کرد

    2. مقدمه دوم : نسبت امر به امتثال به نظر ایشان نسبت مقتضی و مقتضا است و علت و معلول نیست چون اگر نسبت بینشان علت و معلول باشد با اختیار منافی است چون یکی از شرایط تکلیف ، اختیار است ، باید عبد این تکلیف را اختیار کند حال اگر امر بکند و امر به منزله علت باشد معنایش این است که علت و معلول قابل انفکاک نیستند پس عبد مجبور به اطاعت است در حالی که اختیار شرط تکلیف است لذا چاره ای نیست که گفته شود امر ایجاد داعی می کند و برای مکلف انگیزه عمل درست می کند اما داعویت اگر بخواهد فعلیت پیدا کند مشروط است به اینکه موانع نباشد پس ثابت شد که امر مقتضی است و این مقتضی مشروط به عدم موانع است تا به فعلیت برسد

با این دو مقدمه می گوییم که اهم و هم مهم دارای اقتضا است چون هر دو امر دارند و هر دو ممکن الوجود و هر دو وجودشان ضروری و از جهت اقتضا هر دو ایجاد داعی می کنند اما نسبت بین این دو اقتضا که هر دو فعلی اند یا تنجیزی اند یا هر دو موثرند ؟ در مقدمه دوم ثابت شد که داعویت مشروط است و اقتضا زمانی فعلی می شود که مانع نباشد پس امر به ازاله مقتضی دارد و چون مانعی ندارد فعلی می شود اما امر به نماز مقتضی دارد اما مانع دارد و آن امر به ازاله است لذا امر به ازاله اقتضای تنجیزی دارد اما امر به صلاة اقتضای تعلیقی دارد و ظرف امتثال امر به اهم مشروط نیست اما ظرف امتثال امر به مهم مقید است به اینکه در آن ظرف اهم نباشد پس یکی ظرف تاثیر دارد به طور تنجیز و یکی ظرف تاثیر دارد به طور تعلیق که به حکم برهان دو تا وجوب ، واجب شد و دو تا مقتضی با هم تزاحم ندارند و مقتضاها هم تزاحم ندارند و بالضروره ترتب قطعی شد یعنی عدم تاثیر مهم بخاطر وجود اهم است وقتی اقتضای امر مهم معلق بر عدم وجود اهم باشد دیگر مطارده نیست و مانعیت اهم همیشه در ظرف تاثیر است و ظرف عدم تاثیر ، ظرف عدم مانعیت است و با عدم مانعیت مطارده محال است و قهرا قانون ترتب حاکم است

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo