درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1402/11/15

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأوامر/مسألة الضد /اشکالات ترتب/ الدرس75

 

مشکل ما در تزاحم این است که آیا هر دو امر به اهم و هم مهم تاثیر دارد یا اینکه امر به مهم در اثر مزاحمت با اهم ساقط می شود یا اینکه اطلاق هر دو امر باقی است اما اطلاق امر مهم مقید به ترک اهم است ؟ اینجا علمای اصول دو دسته اند :

اول : مثل شیخ انصاری ره و مرحوم آخوند ره قائلند که امر مهم در اثر تزاحم با امر اهم ساقط می شود پس امر مهم از تاثیر افتاد.

دوم : مثل مرحوم محقق ثانی و میرزای شیرازی و محقق اصفهانی ره در نهایة الدرایه ج ۳ ؛ قائل به ترتب شدند یعنی امر مهم را مقید به ترک اهم کردند و این امر اطلاق ندارد و مقید به ترک اهم است اما مرحوم میرزا در رساله اصولی اشکالی بر ترتب دارد و اشکال مهمی را می کند و جواب می دهد و ما در صدد نقد اشکالات بودیم

نظر استاد : قائل به ترتب هستیم و برای اثبات آن جهاتی باید بیان شود و این جهات آن مشکلات درس دیروز را حل می‌کند

    1. جهت اول : همه ما در ترتب قائل به طولیت هستیم یعنی امر به مهم در طول امر به اهم است و منظور از طولیت یعنی مطلوبیت صلاة در عرض مطلوبیت ازاله نیست بلکه در ظرف ترک ازاله است؛ اما به عقیده ما شرط، دایره موضوع را ضیق می کند نه اطلاق را پس اطلاق امر مهم و اطلاق امر اهم از اثر نیفتاد اما دایره موضوع امر مهم ضیق تر شد موضوع در اینجا صلاة است و مضیق به ترک اهم شده پس اطلاق ازل النجاسة و اطلاق صل باقی است اما موضوع صلاة مضیق و مقید به ترک ازاله شد مثل اینکه حد نصاب در زکات جلوی اطلاق زکات را نمی گیرد بلکه دایره متعلق زکات را مضیق می کند یا استطاعت در حج جلوی اطلاق وجوب حج را نمی گیرد اما موضوع دایره حج را ضیق می کند لذا هر کسی از هر راهی حج برود ولو اینکه فقیر باشد وقتی عرفه را درک کرد می تواند حج را انجام دهد اما حج واجب حساب نمی‌شود چون حج واجب مقید به استطاعت است یا بلوغ و عقل و اختیار شرط متعلق و موضوع تکلیف است

طولیت : یعنی دو خطاب در دو زمان هستند اما رتبه شان یکی است ازل النجاسة یک زمانی و صل هم یک زمانی نازل شد اما رتبة یکی است یعنی الان یک رابطه علت و معلول و شرط و مشروط پیدا کرده که امر مهم مشروط شده به ترک اهم لذا رتبه علت مقدم بر رتبه معلول است و در عین حال وحدت رتبی دارند

    2. جهت دوم : اگر خداوند از ما بخواهد که بین خطابیین مطلقیین جمع بکنیم این طلب محال است چون امکان ندارد از ما طلب ضدین بخواهد اما خدا می تواند از ما با حفظ خطابیین ، موضوع یکی از این دو خطاب را مقید بکند چون اطلاق یعنی عدم دخل شیی در خطاب ، ما گفتیم ازاله واجب است و هیچ شیی در آن دخیل نیست و همین طور نماز اما خود نماز مشروط شد به ترک ازاله چنانکه مشروط به بلوغ و استقبال و ... شده است پس این طلب مشروط است و جمع بین طلب مشروط مانعی ندارد اما جمع بین اطلاقین محال است

    3. جهت سوم : مفروض بحث ما اجتماع خطابیین فعلییین در یک زمان و طولییین در یک رتبه است اشتباهی که در اینجا است کلمه إن عصیت است و به نظر ما باید گذاشت إن ترکت چون دیروز عرض کردیم عصیان مسقط امر است و امر را از فعلیت می اندازد در حالی که در تزاحم محتاج دو امر فعلی هستیم که در طول هم هستند لذا ترتب دو طلب فعلی از حیث زمان می خواهد مثل اینکه وجوب تیمم مترتب بر سقوط امر به وضو است و ترتب در باب تزاحم مثل ترتب وجوب تیمم بر سقوط امر به وضو نیست لذا باید امر به ازاله حفظ شود

سوال : پس چرا تعبیر به إن عصیت شد ؟ چون وقتی دو امر فعلی باشد و ما علم به خطابییین فعلییین پیدا کنیم این علم منجز است یعنی اگر یکی از اینها ترک شد مواخذه می شود چون عصیان محقق شد پس تعبیر به عصیان بخاطر تنجز دو خطاب است و مخالفت خطاب تنجیزی عقاب می آورد و عقاب دایر مدار معصیت است اما ما در این جهت می گوییم در اینجا عصیان محقق نشد چون این دو اطلاق اگر چه دو تکلیف فعلی اند و بر ما منجز است اما رتبه طولی دارد و منظور ما از طولیت این است که مطلوبیت صلاة در عرض مطلوبیت ازاله نیست بلکه مطلوبیت صلاة در ظرف ترک ازاله است چون موضوع مقید شد چنانکه در جهت اول گفته شد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo