درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1402/11/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأوامر/مسألة الضد /تنبیات ترتب / الدرس 77

 

الفاظ/ اوامر/مقدمه واجب/ مساله ضد/ ترتب/ تنبیهات باب ترتب :

اما اجتماع دو خطاب فعلی در آن فعلی نیاز است ولو اینکه رتبه آن دو خطاب مختلف باشد لذا اگر أحد الخطابیین رافع خطاب دیگر باشد قاعده ترتب لازم نیست و از بحث خارج است مثل مرحوم کاشف الغطاء ره در کتاب کشف الغطاء[1] به دو مورد از مواردی که فقها نیاز به قاعده ترتب در مسائل شرعی دارند اشاره کردند یکی در مورد جهر و اخفات و دوم قصر و اتمام که اگر مسافر جاهل به مساله باشد و جهل از روی تقصیر باشد و به جای نماز قصر تمام بخواند فقها فرموده اند مجزی است و در عین حال فرمودند مستحق عقاب است چون او مقصر است و در حکم عامد است حل این مطلب این است که قاعده ترتب پیاده شود و گفت که قصر فی السفر و إن عصبت فاتمم بعد می فرماید که ما اگر قائل به ترتب نباشیم باید عمده عبادات را باطل بدانیم چون بسیاری از عبادات در ظرف خودش عصیان می شود و به عبادت دیگری پرداخته می شود مثلا خمس یا زکات با ادای دین بر او واجب است اما به نماز می پردازد که به او بگوییم قرض را ادا کن اگر معصیت کردی نماز بخوان.

مرحوم شیخ انصاری ره در فوائد الاصول [2] می فرماید که ما ترتب را در هر دو مورد فوق معقول نمی دانیم چون ترتب در جایی است که تکلیف دوم بعد از عصیان تکلیف اول محقق شود مثل کسی که در وسعت وقت نماز با وضو را ترک کرد عمدا و صبر کرد تا وقت نماز مضیق شد و وقت وضو گرفتن ندارد اینجا باید تیمم کند.

اشکال مرحوم نائینی ره اشکال صغروی دارند یعنی نباید ترتب را بر جهر و اخفات و قصر و اتمام تطبیق کرد با اینکه ایشان ترتب را قبول دارند و و سه اشکال می کنند:

اول : بین باب تعارض و تزاحم خلط کرده اند و مساله ترتب در باب تزاحم است و این دو مورد فوق جهر و ... مربوط به باب تعارض است در جایی که دو ملاک باشد و در مقام امتثال یک قدرت بیشتر نیست که یکی باید انجام شود که این تزاحم است و ترتب جاری است اما در این دو مورد فوق دو ملاک نیست مثلا نماز مغرب جهریه است که اگر اخفات بخواند ملاک ندارد یا نماز ظهر اخفاتی است که اگر جهر بخواند ملاکی ندارد

نظر استاد : این اشکال وارد نیست چون ترتب در صدد حل استحاله جمع بین ضدین است و گفته شد که اگر هم ازاله واجب باشد و هم نماز ، جمع بین دو تکلیف متضاد در آن واحد است که محال است و متضادین دو قسم است اول متضادینی که سومی ندارد لا ثالث لهما ، مثلا شیی یا متحرک است یا ثابت است و حالت سومی ندارد و دوم متضادینی که ثالث دارد مثل خواب و بیداری یا سفیدی و سیاهی که ثالث آن رنگ دیگری است و مساله جهر و اخفات ضدینی هستند که ثالث ندارند یا نماز جهریه است یا اخفاتی است و کسی که مسافر است و تمام بخواند در واقع آیا ایشان هم رعایت قصر و هم اخفات کرده که اینطور نیست و نماز باطل است یا نه ؟ اینجاست که ترتب می گوید جهر و اخفات متضادند که اگر یکی را انجام بدهد و دیگری را عصیان کند مجزی است چون هم مشکل ثبوتی و هم اثباتی داریم اما مشکل ثبوتی این است که جمع بین متضادین لا ثالث لهما خلاف عقل است عقل قبول نمی کند که بین حرکت و سکون جمع شود اما ثبوتا جهر و اخفات یا قصر و اتمام قابل جمع نیستند اما در مرحله اثبات باید به روایات مراجعه کرد و به نظر می رسد که روایات از باب بدل می پذیرند مثلا در باب قاعده تجاوز یا فراغ با اینکه عمل را ناقص می خواند شارع مقدس این عمل ناقص را بدل از عمل تام قرار می دهد مثلا بعد از نماز شک می کند سوره را خوانده یا نه ؟ شارع می گوید قاعده فراغ جاری کن و ابن بدل از همان تام است در اینجا هم شارع کسی را که فراموش کرده که نماز جهری بخواند و اخفاتی به جای آن خوانده مجزی می داند و در صحیحه زراه هست که از امام باقر علیه السلام مردی که نماز را جهری خوانده در جایی که نباید بلند بخواند و برعکس امام فرمودند اگر عمدا انجام داده نماز او باطل است و اگر سهوا بوده نیازی به اعاده و قضا ندارد و به نظر می رسد که اینجا بحث ترتب جاری نیست بلکه روایات از باب بدل آن را قبول می کند

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo