درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1402/11/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأوامر/مسألة الضد /ترتب/ تنبیهات/ الدرس 78

 

الفاظ/ اوامر/مقدمه واجب/ مساله ضد/ ترتب/ تنبیهات باب ترتب :

مرحوم نائینی ره در مساله جاری کردن ترتب در جهر و اخفات و قصر و اتمام سه اشکال مهمی کردند و اشکال اول بیان شد

اما اشکال دوم : ترتب در جایی است که با عصیان ضد آخر این ضد ضروری الوجود نشود و اگر ضروری الوجود شود ترتب محال است مثلا اگر کسی قیام را ترک کند ، قعود ضروری الوجود می شود یا اگر کسی سکون را ترک کند حرکت ضروری الوجود می شود ، ترتب در این موارد جاری نیست در اینجا هم اگر کسی نماز جهریه را به جهر نخواند حتما به اخفات می خواند پس ترک جهر، اخفات را ضروری می کند لذا معنا ندارد به چنین کسی خطاب شود إن عصیت الجهر فاخفت

جواب مرحوم آقای خویی ره در محاضرات : که در مساله جهر و اخفات واجب جهر و اخفات نیست بلکه واجب قرائت جهریه یا اخفاتیه است اگر واجب جهر و اخفات بود اشکال شما وارد بود چون اگر جهر را نخواند اخفات می خواند و ترتب نمی شود اما اگر قرائت جهر یه یا اخفاتی واجب باشد این دو ضدان لهما ثالث است که نه جهر و نه اخفات و مثل مامومین سکوت کند که اینجا ترتب جاری است و می توان گفت اگر قرائت جهریه را ترک کردی اخفات بخوان.

اشکال استاد : از روایات جهر و اخفات استفاده می شود که واجب خود جهر و اخفات است مثل نماز مغرب و ظهر لذا حق با مرحوم نائینی ره است و بین جهر و اخفات ترتب جاری نیست چون اگر بلند نخواند آهسته خواندن قطعی است و لذا ترتب معنا ندارد و لذا ما در فقه مشابه آن را داریم.

روایت : قال وروي أيضا عن أبي جعفر الباقر (عليه السلام) قال الاجهار أن ترفع صوتك تسمعه من بعد عنك والاخفات أن لا تسمع من معك إلا يسيرا.[1] ، که در اینجا چند روایت است که جهر و اخفات چیست ؟ حضرت می فرماید جهر یعنی شخص کناری تو بشنود و اخفات یعنی خودت بشنوی نه آن کسی که کنار تو است و معلوم می شود آنچه در نماز واجب است جهر و اخفات است و ملاک در واجبات شرعیه متعلق است و متعلق جهر و اخفات است.

اتفاقا روایتی دیگر در ذیل آیه ﴿و لا تجهر بصلاتک و لا تخافت بها﴾ است که آنجا هم ائمه علیهم السلام فرمودند یجب علیک الجهر فی صلاتک و این ارشاد به شرطیت جهر در نماز جهریه و یجب علیک الاخفات فی صلاتک ارشاد به اخفات در نماز اخفاتی است.

اشکال سوم : ترتب در جهر و اخفات جاری نیست چون شرط تکلیف این است که تکلیف به مکلف برسد و کسی که جاهل است ولو اینکه مقصر باشد تکلیف به او واصل نشده است لذا چگونه می خواهید به جاهل خطاب کنید که إن عصیت فاخفت که عصیان در صورتی است که تکلیف را بداند و کسی که اطلاع از وظیفه ندارد به او آن خطاب فوق را نمی شود کرد چون تا وقتی تکلیف فعلیت پیدا نکند خطاب به او نمی شود مثل طفل.

جواب آقای خویی ره : ترتب دائر مدار اهم و مهم است و اهم و مهم را باید شناخت که کدام ملاک واجب اهم و کدام مهم است در نماز جهریه برای کسی که جاهل مقصر است جهر اهم و اخفات مهم است و خطاب إن عصیت فاخفت برای چنین کسی صحیح است چون او جاهل مقصر است و مساله را یاد نگرفت و او در حکم متعمد است و لذا به او گفته میشود اگر ترک جهر کردی و اخفات خواندی نماز صحیح است.

نظر استاد : اشکال آقای خویی ره وارد است به شرطی که یک تتمه ای داشته باشد که إن عصیت به معنای إن ترکت باشد در حالی که آقای خویی این اضافه را قبول ندارند و اگر معیار در باب ترتب و تزاحم ترک اهم و فعل مهم است لازم است که عصیت به معنای ترکت باشد اما شما این را قبول ندارید

باقی می ماند اینکه حال که جاهل مقصر است و در نماز جابجا خوانده عقاب دارد چون او در حکم متعمد است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo