درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1402/11/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأوامر/مسألة الضد /اشکالات ترتب/ الدرس 81

 

آیا منشأ اعتبار قدرت در متعلق تکلیف حکم عقل به قبح تکلیف عاجز است یا به اقتضای نفس تکلیف است ؟ به نظر محقق ثانی ره به حکم عقل است لذا در تصحیح فرد مزاحم نیازی به ترتب ندارند اما به نظر مرحوم نائینی ره به اقتضای ذات خطاب است لذا در تصحیح فرد مزاحم قاعده ترتب را جاری می کند ما قبلا هر دو نظریه را رد کردیم که اعتبار قدرت در متعلق تکلیف نه به حکم عقل است و نه به اقتضای تکلیف است بلکه قدرت در ظرف امتثال و قدرت دخیل است لذا در متعلق تکلیف قدرت اخذ نشده است عبد وقتی می خواهد عملی را امتثال کند باید قدرت داشته باشد لذا اعتبار قدرت برای عبد است در ظرف امتثال

باقی می ماند بیان مرحوم نائینی ره که مبنای ایشان در باب اطلاق و تقیید این است که تقابل بین اطلاق و تقیید ملکه و عدم است که اگر ملکه محال شد عدم ملکه هم محال است بر اساس این مبنا در اینجا می فرماید واجب مهم وقتش موسع است اما واجب اهم مضیق است و اگر بخواهیم فرد مزاحم را در زمان واجب اهم اتیان کنیم محال است مثلا در اول وقت بجای ازاله نماز ظهر بخواند و وجه استحاله این است که نماز ظهر در وقت ازاله امر و ملاک ندارد چون ملاک و امر برای حصه مقدوره است و در زمان ازاله یک قدرت بیشتر ندارد پس قدرت برای اتیان نماز ندارد لذا نماز حصه غیر مقدوره است و امر و ملاک ندارد و وقتی تقیید محال شد اطلاق هم محال است یعنی امر به مهم اطلاق ندارد یعنی نماز واجب است چه در زمان موسع و چه مضیق مثل تزاحم با اهم اینجاست که باید راهی برای تصحیح پیدا کرد و آن همان قاعده ترتب است که ازل النجاسة و إن عصیت فصل

در مقابل مرحوم نائینی ره عده ای قائلند تقابل بین اطلاق و تقیید تضاد است بر اساس این مبنا استدلال مرحوم نائینی ره باطل شد چون استحاله أحد الضدین مستلزم استحاله ضد آخر نیست مثلا استحاله سفیدی مستلزم استحاله سیاهی نیست در اینجا هم اگر تقیید محال شد مستلزم استحاله اطلاق نیست ، در برهان ، عقل عملی و نظری داریم عقل عملی حسن و قبح ذاتی است و عقل نظری تقابل و تضاد و تضایف و .. است محقق ثانی ره از راه عقل عملی رفت که تکلیف عاجز محال است لذا در زمان ازاله چون قادر به نماز نیست تکلیف نمی شود و تکلیف کردن او قبیح است لذا برای تصحیح این فرد مزاحم از راه طبیعت می آید که طبیعت صلاة به این وقت ازاله منطبق است و امر به نماز هم امر به طبیعی نماز است نه افراد آن و امتثال تکلیف به اتیان فرد است پس این نماز صحیح است چون داخل در طبیعت نماز است و فردی از طبیعت نماز است لذا به ترتب نیازی نیست اما مرحوم آقای نائینی ره از طریق عقل نظری رفت یعنی تقابل عدم و ملکه لذا ترتب در اینجا وارد می شود

اشکال استاد به محقق ثانی ره : ما قبول داریم تکلیف عاجز قبیح است چون حقیقت تکلیف جعل شیی ( واجب یا حرام ) بر عهده مکلف است و فرض ما این است که واجب مهم موسع است لذا مکلف در وقت وسیع عاجز نمی شود وقتی عاجز نبود دیگر برهان و عقل عملی پیاده نمی شود که بگویید تکلیف عاجز قبیح است و به مکلفی که وقتش وسیع است عرفا و شرعا عاجز نمی گویند

اشکال استاد به مرحوم نائینی ره : ترتب در جایی است که امکان تزاحم باشد و در واجب موسع تزاحمی نیست و هر دو تکلیف را می تواند انجام دهد چون وقت وسیع است لذا برای تصحیح نماز نیازی به ترتب نیست و باید فتوا داد که ازاله را انجام بدهد و بعد نماز بخواند و لذا اگر بجای ازاله ، نماز بخواند نهی در عبادت مفسد عبادت است و باید اعاده شود اگر داخل وقت است

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo