درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1402/12/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأوامر/مسألة الضد /اشکالات/ تنبیهات/ الدرس 83

 

تنبیه پنجم : مکلف تارة عالم به خطاب اهم پیش از شروع در امتثال خطاب مهم است و اخری بعد از اشتغال به واجب مهم علم به واجب اهم پیدا می کند در فرض اول صحت و فساد واجب مهم بر مدار ترتب و عدم ترتب است که اگر قائل به ترتب باشید حکم به صحت و اگر قائل به ترتب نباشید حکم به فساد می شود و بنابر فرض دوم تارة واجب مهم از واجباتی است که قطع آن حرام است و اخری از واجباتی است که قطع آن حرام نیست که اگر واجب مهم قطعش حرام نباشد حکم آن حکم فرض اول است و اگر قطع آن حرام باشد مورد بحث است مثلا وارد مسجد شد و شروع به نماز کرد و در اثنای نماز علم به تنجس مسجد پیدا کرد آیا صحت صلاة بر مدار التزام به ترتب است یا نه ؟ اینجاست که باید بحث کرد

مرحوم نائینی ره هم در اجود التقریرات و هم فوائد الاصول می گوید بدون التزام به ترتب حکم به صحت نماز می شود چون دلیل ما بر وجوب فوری ازاله اجماع است و دلیل لفظی بر فوری بودن ازاله وارد نشده است که اگر بود از اطلاق یا عموم روایات استفاده می شد که ازاله فوری و نماز باطل است و اجماع هم در اینجا قدر متیقن دارد و آن غیر این صورت است لذا باید عمل به وجوب اتیان نماز کرد و وجوب نماز و امر به اتمام نماز بلا مزاحم است بله اگر واجب دیگر طوری بود که از اتمام نماز ما را منع می کرد حق داریم نماز را به ترتب تمام کنیم مثلا در اثنای نماز می بیند شخصی در دریا دارد غرق می شود و حفظ نفس محترمه واجب است حال اگر عصیان شود و نماز را تمام کند از باب ترتب نماز صحیح است و امر به اتمام نماز در اثر مزاحمت اهم ساقط شد لذا مبتنی بر عصیان امر اهم هستیم

اشکال آقای خویی ره در محاضرات[1] : که دلیل اتمام وجوب نماز و حرمت قطع نماز روایات است مثل روایت الصلاة اولها التحریم و اخرها التحلیل یعنی حتی آنجایی که در وسط نماز علم به تنجس پیدا شد حق ندارد نماز را قطع کند ، این روایت هم از نظر سند و دلالت مشکل دارد مشکل سندی را در فقه بررسی کردیم و مشکل دلالی را در فقه و اصول بررسی کردیم و مشکل این است که منظور از تحریم و تحلیل حکم وضعی است و نه حکم تکلیفی ، حکم تکلیفی یعنی واجب است اتمام صلاة و حکم وضعی این است که اگر منافی نماز را وارد نماز کنید باطل می شود مثلا تکلم مبطل نماز است

آقای خویی ره معتقد است که مراد از تحریم و تحلیل حکم وضعی است و نه تکلیفی و شاهدش این است که قطع نافله جایز است اما مبطلات نماز مثل تکلم چه در نماز واجب و مستحب فرقی نمی کند پس اینکه آقای نائینی ره از این حدیث وجوب اتمام نماز برداشت کرده اند مخدوش است بلکه اشاره به صحت و بطلان نماز دارد و این دو از امور وضعی هستند

سوال : آقای خویی ره مدرک وجوب اتمام نماز چیست ؟ می فرماید اجماع فقها بر این است که کسی نماز را شروع کرد و نباید قطع کرد و اجماع در اینجا محصل یا منقول است و اجماع محصل اینجا ثابت نشده چون این اجماع مدرکی است و مدرک آن همان روایات است و اجماع منقول از نظر ما حجت نیست پس وجوب اتمام نماز دلیل ندارد و حال اگر قبول کنیم اجماع را باید در مثل بحث ما حکم به تخییر بدهیم که مخیر است بین ازاله و اتمام نماز چون ازاله و اتمام نماز دلیل آن اجماع بود و لذا باید حکم به تخیبر شود که مخیر است نماز را قطع کند یا تمام کند

نظر استاد : اشکال آقای خویی ره وارد نیست چون :

    1. اولا : اسناد حلال و حرام به حکم تکلیفی در قرآن و روایات آمده مثل آیه احل لکم الطیبات که منظور آیه صحت و بطلان نیست بلکه حلال تکلیفی است یعنی مباح و یا آیه حرمت علیکم المیتة و الدم که این استناد حرمت به میته و دم حرمت تکلیفی است.

    2. ثانیا : شما در احل الله البیع فرمودید این احل جامع بین حکم تکلیفی و وضعی است.

    3. ثالثا : اینکه اولها التحریم و اخرها التسلیم عام و مطلق است که اگر بفرمایید عام است یعنی قطع نماز چه در نماز واجب و چه مستحب حرام است اما روایات نافله خاص است که می گوید قطع نماز در نافله جایز است لذا این روایت تخصیص می زند عموم آن روایت را .

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo