درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1403/01/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأوامر//متعلق اوامر / الدرس 85

 

(اوامر - آیا متعلق اوامر و نواهی طبیعت است یا افراد ؟ - تبیین موضوع بحث - انواع وجود - اقوال - ادله )

فصل : آیا متعلق اوامر و نواهی طبایع یا افراد هستند ؟ قبل از ورود به بحث جهاتی مطرح می شود.

جهت اول : طرح نزاع که آیا اوامر به طبایع یا افراد خارجی تعلق می گیرد می باشد و فرق آن این است که اگر به افراد تعلق بگیرد خصوصیات و لوازم تحت طلب می رود مثل زمان یا مکان خاص یا کمیت و کیفیت مثلا امر به نماز شده آیا منظور نماز جماعت است یا فرادی یا در منزل یا مسجد اما اگر متعلق طبایع باشد خصوصیات و لوازم تحت طلب نمی رود فقط طبیعت نماز تحت طلب مولا است چه در منزل یا مسجد باشد فرقی نمی کند.

جهت دوم : مراد از تعلق به طبایع و افراد چیست ؟ یعنی آیا موضوع از طبیعت ، ماهیت یا وجود است ؟ قطعا ماهیت من حیث هی هی نیست چون ماهیت من حیث هی هی ، نه مطلوب مولا است و نه در طلبی واقع می شود و یکی از جاهایی که ارتفاع نقیضین جایز است در مرتبه ماهیت است لذا می توان گفت ماهیت انسان نسبت به وجود و عدم مساوی است و اینجا هم ماهیت صلاة من حیث هی هی نه مطلوب مولا است و نه در طلبی واقع می شود ، معلوم می شود که موضوع بحث وجود نماز است و وجود نماز چهار قسم است :

اول وجود خاص مثل نماز در مسجد و دوم وجود حصه مثلا حصه ای از این انسان زید است و خداوند حصه ای از نماز را می خواهد چه آن حصه در مسجد یا منزل و ... باشد و سوم : وجود سعی است که آنچه منفک از وجود نمی شود آن وجود سعی است مثلا طبیعت نماز آن افعال و ارکان نماز است و نماز جامع شرایط و اسباب وجود سعی نماز است لذا نماز بدون قبله از وجود سعی نماز خارج شده و طبیعت بر این نماز صدق می کند مثلا بر این فلج طبیعت انسان صدق می کند چون هیات رئیسه انسان دست و پا نیست اما به نماز بدون رکوع و سجده نماز صدق نمی کند آنچه نماز را از حیث وجود توسعه می دهد نمازی است که اولها التکبیر و آخرها التسلیم باشد و چهارم : وجود مضاف که در مقابل وجود حصه است مثلا نماز بالغ عاقل که طبیعت نماز است اما نماز دیوانه طبیعت نماز نیست.

مرحوم آخوند ره موضوع بحث را از این اقسام فوق ، وجود سعی گرفتند پس موضوع بحث طبیعت نماز نه ماهیت من حیث هی هی است بلکه طبیعت به وجود سعی است و در فلسفه و کلام ماهیت دو قسم است یکی ماهیت کلیه و دوم شخصیه که حصه ای از انسان ماهیت شخصیه است اما انسان به حمل اولی ماهیت کلیه است و به نظر آخوند متعلق اوامر و نواهی نمی تواند ماهیت کلیه یا شخصیه باشد چون ماهیت کلیه لا مطلوبه مولا است و نه در طلبی واقع می شود و ماهیت شخصیه اگر چه می تواند مطلوب مولا باشد اما جزیی می شود در حالی که قضایای شرعیه قضایای حقیقیه است و از این عبارت کفایه فهمیده می شود که ایشان اصالة الوجودیة هستند.

جهت سوم : عمده علمای اصول متعلق اوامر و نواهی را طبابع می دانند مثل صاحب فصول و محقق قمی ره که سه دلیل دارند

اول : تبادر است که آنچه به ذهن از صلاة می رسد طبیعت آن است نه افراد آن

دوم : ماده است که موضوع ضرب ، ماده زدن است نه مفهوم پس متعلق اضرب طبیعت زدن و ماده زدن است آنچه از هیات اضرب استفاده می شود طلب است اما متعلق است طلب آن زدنی است که مولا می خواهد.

سوم : از مرحوم آخوند ره که وجدان است که هم در اوامر تکوینی و تشریع وجدان ما است که می یابیم که طبیعت است مثلا در اوامر تکوینی کلوا و اشربوا طبیعت است یا در تشریعی مثلا اقیموا الصلاة طبیعت آن است که طبیعت در ماهیت خلاصه نمی شود بلکه طبیعت به اعتبار افراد یکی پس از دیگری می باشد

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo