درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1403/01/27

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأوامر/متعلّق الأوامر و النواهي /الدرس 86

 

بحث درباره این بود که تعلق امر به طبیعت است یا افراد؟ مرحوم آخوند در این فصل میفرماید حق این است که متعلق اوامر و نواهی طبایع است نه افراد

توضیح نظر آخوند ره : اگر مولا امر به نماز کرد و نهی از شرب خمر ، منظور مولا طبیعت صلاة و طبیعت خمر است نه افراد صلاة و افراد خمر برای توضیح مبنای ایشان لازم است که چهار مطلب گفته شود :

مطلب اول : اینکه مطلوب مولا ممکن است نفس طبیعت مامور به باشد نه وجود ماموربه یعنی ماهیت من حیث هی هی که این وجه باطل است زیرا نفس طبیعت نه می‌تواند مطلوب مولا باشد و نه میتواند مطلوب مولا نباشد ،لا مطلوبة ولا غیر مطلوبة و نسبت به وجود و عدم مساوی است

مطلب دوم : متعلق طلب خود طبیعت است لکن هدف مولا از طبیعت ماهیت من حیث هی هی نیست بلکه هدف مولا وجود طبیعت است پس اولا و بالذات طبیعت تحت طلب رفت ثانیا و بالعرض وجود طبیعت مطلوب مولا شد ، این وجه هم باطل است چون مولا در طلب هرگز طلب اولی و ثانوی ندارد ، طلب بالذات و بالعرض ندارد از همان اول هدف مولا باید یکی باشد نه دوتا

مطلب سوم : متعلق طلب ، طبیعت وجود در خارج باشد مثلا جسم در خارج موجود است مولا امر به بیاض جسم می کند که این هم باطل است چون تحصیل حاصل لازم می آید اگر طبیعت نماز در خارج موجود است امر به امتثال موجود ، تحصیل حاصل است

مطلب چهارم : متعلق طلب در اوامر صرف ایجاد طبیعت باشد یعنی مولا طلب می کند تا مکلف ایجاد بکند یعنی نماز را در خارج به جا آورد ، در اینجا خصوصیات فردیة وملازمات فردیة همراه با وجود طبیعت خواهد بود مثلا اگر گفته شود زید فرد للانسان ، فردیت زید به معنای این است که زید طبیعت انسان را دارد علاوه بر آن خصوصیات فردیة هم دارد مثلا پسر فلانی است و در فلان شهر زندگی می کند آنچه در اینجا مهم است وجود انسانیت زید است و خصوصیات فردیة همراه با طبیعت زید خواهد بود و هرگز در فردیت زید جدا نیست و ملازم با آن فردیت است در اینجا هم مولا امر به صلاة می کند و می دانیم صلاة خصوصیاتی در خارج دارد

آیا این لوازم و خصوصیات داخل در متعلق امر است یا نه ؟ آیا مولا اصل صلاة و طبیعت صلاة را بدون آن خصوصیات و لوازم را طلب کرد یانه ؟ مرحوم آخوند در کفایة مینویسد مراد از متعلق طلب در اوامر صرف الایجاد است و در نواهی محض نهی است ، یعنی وقتی مولا میفرماید اقیموا الصلوة هدفش این است که ماهیت صلاة در خارج محقق شود پس متعلق امر اقیموا نفس طبیعت با ارکان و اجزاء و شرایطش است مقصود مولا این است که یک نماز مقید و محدود به حدود خوانده شود بدون اینکه غرض مولا ،خصوصیات یا لوازم فردیة باشد چون خصوصیات و لوازم فردیة به همراه طبیعت در زمان ایجاد طبیعت خواهد بود و نمی شود طبیعت صلاة را وجود بدهد بدون اجزاء و شرایط و قیودات ، اما آنچه مقصود مولا است خصوصیات نیست نماز در مسجد یا حمام نیست بلکه ایجاد طبیعت صلاة است عرفا بگویند فلانی نماز را خواند و به طلب مولا عمل کرد

ایشان دو نمونه ذکر می کند که هردو از علم منطق است

نمونه اول : قضییه طبیعیه در غیر احکام است مثل الانسان نوع که نوعیت بر انسان مترتب شد منظور از نوعیت افراد انسان نیست و نظر به افراد انسان ندارد بلکه نظر به طبیعت انسان دارد در اینجا هم صلاة واجبة، واجب نظر به طبیعت صلاة دارد نه به افراد صلاة ، منتهی فرق بین قضییه طبیعیه در علم منطق با مباحث احکام شرعیه این است که :

در علم منطق هم عارض هم معروض در ذهن است ، انسان هم نوع ذهنی است لذا می‌گویند معقول ثانی ، چون نوع از اقسام کلی است و کلیت ذهنی است و معقول ثانی است و اگر اتصاف در خارج ،کلیت در ذهن باشد این معقول اولی است ، الانسان انسان معقول اولی است ، اما در باب احکام شرعیه ، منظور از طبیعت ایجاد طبیعت است یعنی نماز با شرایط و أجزاء و ارکان ، متعلق اقیموا الصلوة است لذا طبیعت در اینجا کلیت نیست و یک مفهوم ذهنی نیست و معقول ثانوی نیست بلکه وجود الطبیعة مراد است ، وجود طبیعی وجود سعی است و توسعه دارد و دامنه اش وسیع است وجود سعه انسان همه افراد انسان است

وجود سعی طبیعت صلاة ، همه افراد صلاة است نماز دو رکعت سه رکعت نشسته خوابیده و ... همه را می گیرد پس متعلق امر وجود سعی طبیعت است و ایجاد طبیعت است

نمونه دوم : قضییه محصوره است ، در تعریف قضییه محصوره سور قضییه ،کل است مثلا کل انسان متعجب در اینجا تعجب برای طبیعت انسان حکم شده به اعتبار اینکه سور قضییه کل است ، پس در بحث ما که گفته می شود الصلوة واجبة ،کلمه واجبة حمل بر طبیعت صلاة شده است مثل قضییه محصوره است که در منطقه خوانده ایدمنتهی فرقش این است که طبیعت تارة بنفسها ملاحظه می شود و اخری به افرادش ملاحظه می شود که اگر طبیعت به لحاظ افراد ملاحظه شود محصوره است و اگر بنفسها ملاحظه شود قضییه شرعیه است در عین حال وجه مشترک هر دو این است که حکم بر روی طبیعت رفته است و موضوع در هر دو مورد طبیعت است

خلاصه مرحوم آخوند می‌فرماید مراد ما از طبایع صرف ایجاد طبیعت است و مطلوب مولا وجود طبیعت است و لوازم فردیه همراه طبیعت است چه بخواهد چه نخواهد

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo