< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

99/12/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: الأصول العملية/أصالة الاستصحاب /استصحاب احکام وضعیه

استصحاب احکام وضعیه

( استصحاب - بنای مرحوم آخوند در حقیقت احکام وضعی - اشکال مرحوم محقق اصفهانی به ایشان - اشکال خود استاد به آخوند ره )

دیروز مبنای مرحوم شیخ گفته شد که آنچه مجعول است احکام تکلیفی است خداوند نماز را واجب کرد و وقت نماز طلوع فجر صادق برای نماز صبح و سایر وقتها ، حال این سببیت را شارع جعل نکرد و نفرمود من طلوع فجر یا زوال و دلوک شمس را سببیت بخشیدم برای وجوب نماز چون بین علت و معلول ربط خاص است و ربط خاص سبب می شود علت در معلول تاثیر بکند و نام این ربط خاص را خصوصیت می گذارد و این خصوصیت قابل انشا نیست بلکه تکوینی است لذا اگر گفته می شود دلوک شمس سبب برای وجوب نماز است معنایش این است که بین دلوک و وجوب نماز ربط خاصی است که اثر می گذارد و قابل انشاء و جعل نیست همانطوری که بین نار و احراق ربط خاص است و این ربط خاص قابل جعل نیست همچنین بین دلوک شمس و وجوب نماز ربط خاص است چون اگر دلوک آن خصوصیت و ربط خاص برای وجوب نماز را داشته باشد انشاء و جعل سببیت برای دلوک موثر نیست و اگر آن ربط را ندارد یعنی سبب برای وجوب نماز نشود بازهم انشای سببیت برای دلوک تاثیری ندارد چون انشاء، فاقد را واجد نمی کند چیزی که خصوصیت تکوینی ندارد با انشاء، واجد خصوصیت تکوینی نمی شود چون انشاء الفاظ و مفاهیم است و هرگز الفاظ و مفاهیم اثر نمی گذارد لذا دلوک و امثال ان قابل جعل نیست نه جعل تکوینی و نه تشریعی

اشکالاتی براین استدلال شده است :

    1. اشکال اول : از مرحوم محقق اصفهانی در نهایه الدرایه هست ، ایشان دلوک شمس را شرط وجوب نماز می داند و می گوید دلوک شمس متمم قابلیت انشاء است چون شرط یا مصحح متمم فاعلیت فاعل است و یا متمم قابلیت قابل است و یا شرطیت ماهوی است و از یکی از این سه تا خالی نیست

توضیح ذلک : شرط دو قسم است :

    1. قسم اول : شرط تارة شرطیت ماهوی است مثل اینکه ماهیت نار اگر بخواهد سوزنده باشد باید محاذی با محترق قرار بگیرد و محترق رطوبت نداشته باشد و شرط ماهوی است یعنی چه در جهان آتش باشد یا نباشد و احراق باشد یا نباشد آن مفهوم ماهوی در واقع و نفس الأمر وجود دارد و آن محاذی بودن شرطش است.

    2. قسم دوم : اخری شرط در ظرف تکوین و خارج شرطیت دارد که هم شرط و هم مشروط باید در خارج موجود باشد مثل نار خارجی که باید محاذی و خشک بودن محل باشد چون اگر در خارج می گوییم شرط احراق آتش محاذی و خشک بودن است برای این است که این شرط متمم فاعلیت نار برای احراق و قابلیت محترق برای احراق است

حال آیا در انشائیات و جعلیات شارع چنین چیزی گفته می شود ؟ مثلا صلات مشروط به طهارت است وظیفه این شخص یک وظیفه ماهوی نیست و معنایش این نیست که نماز که در خارج باشد و چه نباشد شرطش طهارت است پس وظیفه، این شرط خارجی است این نمازی که در خارج خوانده می شود مشروط به طهارت است پس طهارت متمم فاعلیت نماز و قابلیت نفس است؛ یعنی اگر این نماز بخواهد ناهی از منکر و فحشا باشد باید نماز گزار با طهارت باشد و اگر بخواهد نفس نماز گزار اثر نماز را بپذیرد باید پاک باشد پس طهارت به عنوان شرط نماز مصحح متمم فاعلیت فاعل و قابلیت قابل است

اما دلوک شمس ، برای وجوب نماز سببیت دارد معنای آن این است که دلوک مثل طهارت است و متمم قابلیت، انشای شارع و آن بعث شارع است اقم الصلاة بعث و انشاء است قطعا فاعلیت دارد فاعلیت آن این است که مکلفین را به سمت نماز می کشاند اما متمم می خواهد و متمم فاعلیت، دلوک‌ شمس و زوال خورشید است لذا به مرحوم آخوند می گویند آنچه قابلیت جعل ندارد آن شرطیت ماهوی و سببیت ماهوی است و آنچه قابلیت جعل دارد شرطیت و سببیتی است که متمم فاعلیت فاعل و قابلیت قابل است پس دلوک شمس و زوال شمس و طلوع فجر قابل جعل است اما به جعل تبعی نه مستقل یعنی تابع جعل اقم الصلاة و وجوب نماز است

اشکال استاد به مرحوم آخوند :

نیازی به این مباحث فلسفه نیست زیرا نباید سببیت تکوینی با تشریعی مقایسه شود چون دلوک دو تا سببیت دارد یکی تکوینی و یکی تشریعی ، سببیت تکوینی دلوک، ملاک و مصلحت جعل تشریعی را ایجاد می کند و سبیت تشریعی آن این است که شارع نماز را در این وقت صحیح می داند حال اگر سببیت تکوینی بود و اعتبار تشریعی نبود اثری ندارد پس آن اثری که به نام صحت نماز و نهی از فحشا منکر و .... به دست آمده به سبب اختراع شرعی است و عرف می گوید از مخترعات شرعیه این است که شارع نماز صبح را درطلوع فجر و .... صحیح می داند و ناهی از فحشا و قربان کل تقی می داند.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo