< فهرست دروس

درس خارج فقه ابوالقاسم علیدوست

98/11/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فقه القضا/شرائط قاضی/ مرد بودن

 

بحثی که داشتیم در ادامه ی فقه القضا بحث جنسیت (آیا مرد بودن شرط است یا نه؟) در مناصب بالای سیاسی اجتماعی است لذا ما در کتاب القضا که داریم بحث می کنیم دو نگاه داریم یکی نگاه شرائط قاضی و یکی هم نگاه فقه سیاسی است و ادله را هم که می آوریم از هر دو جهت نگاه می کنیم.

ببینیم در قانون جمهوری اسلامی و رویه های قضایی چی هست؟

اولین ماده، ماده واحده ای است که در اردبیهشت 61 تصویب شده است. در این ماده واحده می گوید: قضات از میان مردان واجد شرائط ذیل انتخاب می شوند بعد می گوید بلوغ و عقل و ایمان و حلال زاده بودن و ... یعنی از اول می گوید از میان مردان یعنی زن بود را جزء شرائط نمی آورد و از اول می گوید از مردان و نمی گوید از افرادی که چنین شرائطی داشته باشند و بعد مرد بودن را یکی از شرائط قرار بدهد. این اول کار بوده است، دو سال گذشت، سال 63 قانون گزار به این ماده یک تبصره زده است، تبصره ی پنج الحاقی 63 که یک بار هم اصلاح خورده و شده 74 این شده است:

رئیس قوه ی قضائیه می تواند (ندارد باید، در برخی از مراحل این می تواند به باید تبدیل می شود) بانوانی را هم که واجد شرائط انتخاب قضات دادگستری مصوب 61 می باشند با پایه ی قضایی جهت تصدی پست های مشاورت (یعنی زن در بدنه ی قوه ی قضائیه مشورت بدهد) در دیوان عدالت اداری، در دادگاه های مدنی خاص، قاضی تحقیق (یعنی برود صحنه را ببیند، صحنه را بازبینی کند، اگر نیاز باشد پرونده ای را ببیند برود و نگاه کند و ...)، دفاتر مطالعات حقوقی و تدوین قوانین دادگستری، اداره ی سرپرستی صغار و مستشاری اداره ی حقوقی و سایر اداراتی که دارای پست قضایی هستند و مربوط به قوه ی قضائیه است استخدام نماید.

در تمام این ها نداشت که قضاوت کند و انشاء رأی کند، نظارت، تحقیق، مشورت را گفت.

توضیح: دادگاه های مدنی خاص به دعاوی طلاق، نکاح، نفقه، امور حسبی مانند نصب امین و قیم و ... رسیدگی می کند. مثلا نصب امین یا قیم برای صغیر بخواهد نصب کند این ها به کار قضایی خیلی نزدیک می شود.

قانونی داریم در جمهوری اسلامی به نام قانون حمایت از خانواده که ماده هم زیاد دارد مصوب سال 91. در ماده دو قانون حمایت خانواده آمده است:

دادگاه خانواده با حضور رئیس یا دادرس علی البدل و قاضی مشاور زن تشکیل می گردد. (در این ماده پست قضایی داده شده است به زن اما در حد مشورت) قاضی مشاور باید ظرف سه روز از ختم دادرسی به طور مکتوب و مستدل در مورد موضوع دعوا اظهار نظر کند (در واقع کار کارشناسی است) مراتب را در پرونده درج کند قاضی انشاء کننده ی رأی در دادنامه به نظر قاضی مشاور اشاره می کند و چنانچه با نظر وی مخالف باشد باید با ذکر دلیل نظریه ی وی را رد کند. (در این جا هم نقش خانم نقش مشاور است)

اداره ی کل حقوقی قوه ی قضائیه متنی دارد به این عبارت:

لزوم حضور قاضی زن مشاور در ماده ی دو قانون حمایت خانواده ی 91 مخصوص دادگاه خانواده است. در دادگاه تجدید نظر که به تجدیدنظر خواهی از آرای دادگاه خانواده رسیدگی می کند حضور قاضی مشاور زن پیش بینی نشده است.

من با برخی از قضاتی که اطلاع دارند صحبت کردم گفتند ما الآن داریم زنانی که در دادگاه تجدید نظر حضور دارند. البته نمی دانم فقط در دادگاه تجدید نظر خانواده یا اعم از خانواده و غیر خانواده یعنی اگر چه در قانون پیش بینی نشده است اما عملا رویه ی قضایی بر خلاف این است.

در دادگاه تجدید نظر رأی صادر نمی شود بلکه داوری می شود و اگر لازم شود رأی دادگاه بدوی باطل و به دادگاه هم عرض ارجاع داده می شود. این کار اگر چه لغتا رأی و قضاوت و داوری است اما آن قضایی که ما بحث می کنیم و مورد بحث است فقط انشاء رأی آن هم به صورت اثباتی است.

در تبصره ی همین ماده ی دو قانون حمایت خانواده این مطلب اضافه شده است:

قوه ی قضائیه موظف است حداکثر ظرف پنج سال به تأمین قاضی مشاور زن برای کلیه ی دادگاه های خانواده اقدام کند. در این مدت می تواند از قاضی مشاور مرد استفاده شود.

اما تا الآن ظاهرا نداریم موردی که زن رسما و بالاستقلال رأی دهد و اصدار رأی کند.

قاضی تحقیق و قاضی مشاور در واقع قاضی نیست و در قوه ی قضائیه این لفظ توسعه داده شده است و به این کارها هم قاضی اطلاق می کنند.

شاید باز در قانون موارد دیگری را هم پیدا کنند چنانکه در فتاوا هم برخی از فتاوا باشد که برخی از گشایش ها دیده شود.

بررسی اقتضای اسناد و ادله

آنچه مهم است بخشی است که الآن میخواهیم وارد شویم و آن اسناد و ادله است. در واقع ما چون از اجماع و اتفاق چیزی به دست نیاوردیم باید به سراغ اسناد و ادله برویم ولی ممکن است در خود اسناد و ادله (البته ما که نرسیدیم ولی اگر کسی رسید) اجماع را هم بیاورد.

گاهی انسان از بزرگانی حرف های ضعیف می شنود این را باید مواظب باشیم. دیدم برخی استناد کرده اند به سیره. سیره گاهی بر یک مطلب است و نسبت به فرضیه ی رقیب به شرط لا است مثل این که سیره بوده که در جامعه ی اسلامی مردها قاضی بوده اند، اگر این سیره یک زبان سلبی هم داشته باشد که و زن ها قاضی نشوند این خوب است و می توان به آن تمسک کرد اما اگر ما یک چیزی عملا داریم ولی به شرط لا نباشد نمی توان به آن استناد کرد. یعنی سیره ای که زبان سلبی ندارند را از آن به صورت سلبی استفاده می کنند.

اسناد شرعی

اولین دلیل قرآن است:

چند آیه است که از آن ها استفاده می شود منع قضاوت زنان و نه تنها منع قضاوت زن ها بلکه هر گونه پذیرش منصب و پستی که کلان باشد استفاده می شود.

مشهورترین آیه آیه ی ﴿الرجال قوامون علی النساء﴾ است (آیه ی 34 سوره ی نساء که خیلی بحث دارد و باید کامل مطالعه شود و هر چه کار شود جا دارد)

نحوه ی استدلال: قضاوت ولایت است، قضاوت صرف گزارش و کارشناسی نیست، قضاوت اصدار حکم است و قاضی می خواهد اعمال ولایت کند بر محکوم علیه، قرآن می گوید مردان بر زنان سلطه دارند نه زنان بر مردان پس استدلال این چنین می شود:

قضاوت سلطه و قیمومت و ولایت است و قرآن سلطه و قیمومت زنان بر مردان را نفی می کند پس قرآن قضاوت زنان بر مردان را نفی می کند.

برای این که این استدلال تمام باشد باید دو کار انجام شود:

قضاوت را قوامیت معنا کنیم، قوام در آیه را به ولایت داشتن معنا کنیم.

رجال و نساء در آیه را به شوهران و خانم هایشان معنا نکنیم بلکه رجال و نساء را باید به جنس مرد و جنس زن معنا کنیم یعنی باید بگوییم این آیه فقط در مورد خانواده و شوهران به تنهایی نیست چراکه اگر این طور باشد آیه مربوط به مباحث خانواده می شود و بحث مدیریت خانه است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo