< فهرست دروس

درس خارج فقه ابوالقاسم علیدوست

98/12/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فقه القضا/ شرائط قاضی/ مرد بودن

 

بحث ما بر سر گروهی از روایات بود که ادعا شده بود : دلالت می کنند بر نفی شایستگی زنان برای تصدی مناصب مهمی چون قضاوت. روایاتی را خواندیم، رسیدیم به یک روایتی که مرحوم میرزای نوری : از کتاب تحفة الاخوان نقل می کند.

روایت این است که امام صادق نقل می کنند از ابن عباس داستان خلقت آدم و حوا، رفتن به بهشت و خارج شدن آن ها از بهشت تا جایی که خداوند متعال خطاب کرد به حوا که چه شد؟ چرا چنین کردی؟ حوا گفت خدایا من خطا کردم منتهی ابلیس با فریب دادنش و قسم خوردنش من را گول زد و من فکر نمی کردم که یک بنده ای از بندگان تو قسم تو را به دروغ بخورد و باور کردم خداوند فرمود به هر حال اشتباه کردی پس خارج شو اخرجی ابدا فقد جعلتک ناقصة العقل و الدین و المیراث و الشهادة و الذکر و معوجة الخلقة شاخصة البصر اسیرة ایام حیاتک تا این که احرمنک افضل الاشیاء الجمعة از جماعت از سلام از تحیت و داوری کردم بر تو به حیض بودن، برای هر زاییدنی طعم مرگ را بکشی فانت اکثر حزنا و اکثر قلبا و اکثر دمعتا تا این که می گوید و لم یجعل منکن حاکما و پیغمبری از شما مبعوث نکردم.

حوا اشتباه کرد جنس زن چرا؟ گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر بزنند هزاران گردن مسگری، این ها از همان روایاتی است که قطعا باید کنار گذاشته شود چون با قرآن مخالف است. این کتاب از چه کسی است؟ چه سندی دارد؟ در مستدرک دارد المولی سعید المزیدی فی تحفة الاخوان عن ابی بصیر عن الصادق ع فی خبر طویل قال قال بن عباس. روایت از ابن عباس که روایت نیست مگر این که روایت را کمک کنیم و بگوییم حضرت با زبان تأیید آن را نقل کرده اند ولی به هر حال سند روایت بسیار بسیار ضعیف است. این هم مولی سعید مزیدی نیست ما شخصی داریم به نام «ملا محمد سعید مرندی» مزیدی نامی نداریم که تحفة الاخوان نوشته باشد ما تحفة الاخوان زیاد داریم ولی مرحوم حاج آغا بزرگ در الذریعه مزیدی نامی ثبت نکرده است فقط همین روایت را نقل می کند تحفة الاخوان الفارسی للمولی محمد سعید المرندی. ملا محمد سعید واعظ مرندی احتمالا برای قرون اخیر هم باشد و تا ابی بصیر خیلی فاصله دارد.

البته ما داریم روایات را نقل می کنیم که دلالت بر نوعی نقص در زنان می کند.

در آستانه ی جنگ جمل حضرت به اصحابشان فرمودند: » و لا تهیجوا النساء بأذی و ان شتمن اعراضکم و سببن امراءکم فانهن ضعیفات القوی و الانفس و العقول ...

روایات دیگری هم هست ولی همین مقدار کافی است.

در این قسمت وارد بخش جدیدی می شویم.

گروه پنجم: گروه دال بر نهی از اطاعت زنان، نهی از مشورت زنان و مفادهای شبیه به این ها.

این گروه را ما جدا کردیم چون در این گروه نمی گوید زن یک نقصی دارد، عقلش ناقص است یا توانش ناقص است بلکه رسما نهی می کند از اطاعت زنان مطلق هم است و شامل همه ی زنان می شود، مربوط به خلقت آن ها نیست اگر چه به نوعی دلالت بر نقص هم می کند.

روایت اول از علل الشرایع جلد دوم، باب 288 صفحه ی 512 و 513

حدثنا علی بن احمد بن عبدالله بن احمد بن ابی عبدالله برقی رحمه الله قال: حدثنی ابی عن جده احمد بن ابی عبدالله عن ابیه عن محمد بن ابی عمیر عن غیر واحد عن الصادق جعفر بن محمد عن ابیه عن ابائه علیهم السلم قال: شکی رجل من اصحاب امیرالمؤمنین ع نساءه فقام علی ع خطیبا، فقال: معاشر الناس لا تطیعوا النساء علی حال و لا تأمنوهن علی مال و لا تذروهن یدبرن امر العیال فانهن نگذارید امر خانه را به دست بگیرند فانهن ان ترکن و ما اردن اوردنا المهالک در ادامه هم همین سختگیری ها هست صبر ندارند عند شهوتهن، مرد باید صولت خودش را در مقابل او حفظ کند و ... البته بعد هم دارد که با آن ها مدارا کنید و زیبا صحبت کنید شاید آن ها کار را بهتر انجام دهند.

یک روایتی هم قبلا داشتیم که: لا تطیعوهن فی المعروف حتی لا یطمعن فی المنکر. وقتی در معروف به حرف آن ها گوش کردید در منکرات هم از شما توقع دارند.

در کتاب کافی، جلد پنج، کتاب النکاح یک بابی دارد تحت عنوان: باب فی ترک طاعتهن. برخی از روایات این باب را می خوانیم.

روایت اول از رسول خدا است که حضرت فرمودند: اعصوهن فی المعروف قبل ان یأمرنکم بالمنکر و تعوذوا بالله من شرارهن و کونوا علی خیارهن علی حذر.

بگوییم این روایات غیر از این که یک دستور ارشادی دارد برای زندگی نقش زن را برای تصدی مناصب اجتماعی به شدت محدود می کند.

روایت دوم: من اطاع امرأته اکبه الله علی وجهه فی النار. قیل: و ما تلک الطاعة؟ قال: تطلب منه الذهاب الی الحمامات و العرسات و العیدات و النیاحات و الثیاب الرقاق. منظور حمام برای غسل و تمیز کردن ضروری نیست. شاید منظور از عیدات همان اعیاد باشد و اگر این باشد نمی دانم چقدر این تعبیر درست است؟

روایت سوم: طاعة المرءة ندامة

حال مراد از این «مرأة» همسر است یا مراد جنس زن است اگر مسئولیتی قبول کند و دیگران بخواهند اطاعت کنند؟

روایت چهارم روایتی است که جناب کلینی با سندی دیگر می آورد البته این روایت مرسله است: «اتقوا شرار النساء و کونوا من خیارهن علی حذر و ان امرنکم بالمعروف فخالفوهن کیلا یطمعن منکم فی المنکر»

روایت پنجم که می رسد به امام باقر ع که مرفوعه هست. ذکر عند ابی جعفر (ظاهرا مراد امام باقر است): النساء فرمود: لاتشاورهن فی النجوی و لا تطیعوهن فی ذی قرابة» در مورد بستگان هم به آن ها گوش ندهید شاید مراد این باشد که اگر بخواهی به حرف او گوش کنی می گوید با برادرت رابطه ات را قطع کن، با پدرت رابطه ات را قطع کن و ... .

ابتدا روایات نهی از اطاعت را آوردم ولی روایت آخر نهی از مشورت است و یک روایت دیگر هم در مورد نهی از مشورت داریم.

روایت ششم: ایاکم و مشاورة النساء فان فیهن الضعف و الوهن و العجز

بپرهیزید از مشاورت با زنان به درستی که در آن ها ضعف و سستی و عجز است. عجز به این معنا است که طوری مشاوره می دهند که عجز شما زیاد می شود یا این که خودشان عاجز هستند از این که مشورت درست بدهند در هر صورت روایت تعلیل دارد. اگر زنانی بودند که در غالب کارهایشان نه ضعف و نه سستی و نه عجزی مشاهده نشد این روایت شامل آن ها می شود.

روایت هفتم: «کل امرء تدبره امرأة فهو ملعون» ملعون یعنی کارش پیش نمی رود، برکت ندارد. این احتمال که مراد «امرأته» باشد یعنی هر شخصی که امور زندگیش را به زن بسپارد که آن زن بر مرد حاکم شود ملعون است. در کافی های دار الحدیث کلمه ی «عیدات» که قبلا داشتیم را گفته است که در برخی از نسخه ها «عیدان» است، اگر عیدان باشد مشکلی نیست چون جمع عید است ولی عیدات قدری مشکل دارد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo