< فهرست دروس

درس خارج فقه ابوالقاسم علیدوست

98/12/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فقه القضا/شرائط قاضي/ مرد بودن

 

بحث به جاي بسيار حساسي رسيده است. ما در نقد و بررسي آيه ي ﴿الرجال قوامون علي النساء﴾ هستيم. ما كمتر آيه اي داريم كه در اين دهه هاي اخير به اندازه ي اين دو آيه در اطرافش بحث شده باشد. در اين باره كتاب هاي زيادي نوشته شده است مثل «رياست خانواده» يا «مديريت زنان» يا « داوري در حقوق خانواده» و ده ها مقاله و پايان نامه اي كه نوشته شده است. مفسران هم كه از صدر اسلام به اين طرف ورود كرده اند حتي لغوي ها وقتي مي خواستند واژه ي قوام را بررسي كنند به اين بحث ورود كرده اند.

﴿الرجال قوامون علي النساء بما فضل الله بعضهم علي بعض و بما انفقوا من اموالهم﴾

مردان قوام هستند بر زنان

مردان يعني شوهران و زنان يعني همسران يا مردان يعني صنف مردان بر صنف زنان؟ اين اولين نكته.

قوام هستند يعني دارد خبر از خارج مي دهد يعني بدانيد مردان اينطوري هستند و با اين خبر خداوند زمينه را فراهم مي كند براي تكاليف بعد اما در ابتدا خداوند خبر مي دهد يا اين كه خبر به قصد انشاء است يعني ما قرار داديم مردان را قوام بر زن ها در شريعت؟ اين نكته ي دوم.

قوام يعني مسلط هستند؟ ولايت دارند؟ مخصوصا با كلمه ي «علي» كه آمده است مثل اين كه مي گوييم : امام قائم است بر مأموم، ولايت دارد، حق امر و نهي دارد، تسلط دارد يا به معناي محافظ، مراقب است يعني رجال محافظان و مراقبان نساء هستند؟

دليل اين قوام بودن چي است؟ به دو دليل

اول: فضل الله بعضهم علي بعض خداوند متعال برتري داده است برخي انسان ها را بر برخي ديگر، برتري جسمي، برتري عقلي، برتري در مديريت، تدبير، برتري در اداره ي خانه و كشور و نظام.

دوم: بما انفقوا من اموالهم به اين دليل كه مردان از اموالشان انفاق مي كنند به زنان. در سيستم اسلام اينطور نيست كه زن خرجش با خودش باشد، مرد هم با خودش چنانكه اينطور نيست كه زنان بايد خرج خود را بدهند خرج مردان را هم بدهند بر عكس مردان بايد خرج زنان را بدهند هر چند زن دارا باشد و مرد فقير.

بعدمی فرماید : فالصالحات قانتات حافظات للغيب بما حفظ الله. مردم بدانيد زنان صالح زنان متواضع هستند (قانت يعني متواضع، تسليم، مطیع) حافظات غيب هستند يعني در خانه ي شوهر كه هستند اسرار را نگه مي دارند، اموال شوهر را، آبروي شوهر را، اموال خانه را و حتي دامن خود را چون آن هم از غيب مرد است. حافظات غيب خانه و خانواده و همسرانند در مقابل آنچه خداوند حفظ كرده است براي آن ها. يعني اينطور نيست كه آن ها فقط حمال و حافظ خانه و خانواده و همسران باشند بلكه حقوقي هم بر گردن مرد گذاشته است براي زن، در مقابل ما حفظ الله آن ها هم حافظات غيب هستند. «و اللاتي تخافون نشوزهن فعظوهن واهجروهن في المضاجع و اضربوهن فان اطعنكم فلا تبقوا عليهن سبيلا ان الله كان عليا كبيرا» برخي زنها صالحات نيستند، قانتات نيستند مطيع نيستند نشوز دارند يا آثار نشوزشان ظاهر شده است (اين نشوز چي هست؟ اين نافرماني به چه معنايي است؟ چي كار كرده اند كه مي گوييد نافرمان شده اند؟ در اين جا بحث هاي بسياري است). منظور از نشوز يعني تمكين نمي كنند و الا صرف اینکه دستور شما را انجام نمي دهند كه مهم نيست، نشوز يعني تمكين نمي كنند به تعبيري وظيفه ي زناشويي را انجام نمي دهند يا وظيفه ي همسري را مراعات نمي كنند. مي گويد من نمي خواهم شما شاغل باشي قبول نمي كند، نمي خواهم شما بيرون بروي قبول نمي كند، عرف و شرع همسر را قبول نمي كند؛ ديدم يكي از دوستان ما تفسير سومي از اين آيه كرده است. ايشان با مقدماتي كه خود ايشان چيده است گفته منظور از نشوز آلوده دامني زن است منتهي در كمتر از زنا، با نامحرم مي گويد، مي خندد، نافرماني از فرمان شوهر در اطاعت از بستر و ارتكاب فاحشه غير از زنا. اگر اين باشد مقداري تند مي شود، مقاله ي ايشان را مي توانيد با عنوان «نگاهي نو به تفسير نشوز زوجه در قرآن» چاپ شده در دو فصل نامه قرآن فقه و حقوق اسلامي شماره 4 ببينيد. من به مناسبتي كه اين بحث را در دانشگاه علوم اسلامی رضوی علیه السلام مشهد داشتم اين مقاله را نقل و نقد كردم، صوتش روي سايت هست چون ما نظر چهارمي داريم كه عرض خواهم كرد) شما زنان را موعظه كنيد چون مدير شما هستيد و اگر جواب نداد بسترشان را جدا كنيد، كنار هم نخوابيد و نهايتا اضربوهن (در اين جا هم بحث هايي است كه مراد از ضرب چيست؟ نكاتي دارد اين اضربوهن، آن چه مسلم است بايد در محدوده ي برگرداندن زن باشد) تا وقتي كه اطعنكم، لذا تا اطعنكم شد ديگر نمي توانيد عقده گشايي كنيد و ادامه دهيد فلا تبغوا عليهن سبيلا. حالا اگر يك زماني همين ضرب زوجه در همين فضاي نشوز هتك حرمت زن حساب شود، يك زماني زنان افتخار مي كردند كه شوهرشان او را زده است پس معلوم مي شود كه به او توجه دارد و نسبت به آن ها حساس است و برايش مهم است اما يك زماني است كه اگر زده شود نه تنها اطاعت نمي كند بلكه هتك حريم حساب مي شود و ممكن است خانواده متلاشي شود، آيا مي توانيم اين آيه را به عنوان يك قاعده ي كلي به حساب آوريم يا بايد اصل راهكار را بايد از اين آيه بگيريم نه شكل راهكار را.

آيه ي بعد: ﴿و ان خفتم شقاق بينهما فابعثوا حكما من اهله و حكما من اهلها﴾ اگر احساس مي كنيد دارند از هم جدا مي شوند دو نفر را حاكم كنيد، يكي از خانواده ي شوهر يكي از خانواده ي همسر يا حكم از خانواده ي شوهر (ولو خود حكم غريبه باشد، من اهله متعلق به ابعثوا است نه وصف حكما و همينطور حكما من اهلها) البته حكم ها بايد قصد الهي و اصلاح داشته باشند ان يريدا اصلاحا اين مشاوره ها خوب است ولي گاهي مي گويند اول اين مبلغ به حساب واريز كن بعد بيا ولي آيه يك چيز مقدس گونه اي را بيان مي كند. و اين ان يريدا آيا آن زن و مرد يا آن دو حكم؟ اگر حكم ها قصد اصلاح داشته باشند خداوند بين زن و مرد توفيق ايجاد مي كند و قلبشان را به هم نزديك مي كند.

مشاهده كرديد كه فضا فضاي خانواده است اگر از ابتدا نگوييم مسلم از بما انفقوا وارد خانواده مي شود و فضا فضاي مديريت خانواده است حال آيا از اين آيه مي توانيم اولا يك حكم شرعي استخراج كنيم و ثانيا از خانواده به غير خانواده، انتخابات مجلس، وزارت، وكالت، فرمانداري، قضاوت، ببريم؟ اگر برديم تا كجا؟ اگر نبرديم در خود خانواده چطور معنا كنيم؟ زن چقدر بايد در خانه مطيع شوهر باشد، مرد چقدر مي تواند فرمان بدهد؟ به هر صورت اگر اين آيه بخواهد دلالت كند بايد آن سه مرحله را كه بيان كرديم را بگذراند. اگر هر كدام از اين مقدمات به اثبات نرسد شما براي بحث خودمان كه تصدي زنان در مناصب كليدي از اين آيه نمي توانيد استفاده كنيد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo