< فهرست دروس

درس خارج فقه ابوالقاسم علیدوست

98/09/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فقه القضا/ آیات الاحکام دو/ جلسه‌ هشتم

 

کیفیت اثبات

ببینید کیفیت اثبات نگفتیم طرق اثبات بحث بعد ی این است که این طرق تحت چه شرطی می توانند اثبات شوند و بحث بعدی این است که این طرق که برشمردند طرییقیت دارد یا موضوعیت دارد؟اقرار مگر از طرق اثبات نیست؟اقرار آیا دلالتش بر اقرار شده بر مقر به آیا شرطی هم دارد یا نه؟ برخی اقرار هار اقاضی میداند الکی است . یا یک کسی می آید اقرار می کند که من دزدی کردم یک جوری جلوتر که آن دزد اصلی گیر نیفتد.قاضی پی میبرد که اقرار الکی است .درنظاماتی که سیستم قضایی اشان بر اساس امارات قانونی است مثل کشور ما که تا حدودی این طوری است، می گویند که اقرار حجت است، ولو یک سر سوزن برای قاضی اطمینان و گمان نیاورد . ولوگمان برخلاف آن است فقط یقین نباید برخلافش باشد.ما سیستم قضایی اما ن یک چیزی بین امارات قانونی و قناعت وجدان است.اما در سیستم دلائل معنوی می دانید که اقرار موضوعیت ندارد آن چه موضوعیت دارد قناعت وجدان قاضی است.و اگر قاضی به این مرحله نرسید حکم نکند.می آید در بحث بینه ، معمول فقهای ما می گویند که بینه حجت است .یعنی اگر دو عادل بیایند بگویند فلانی معسر است قاضی قبول می کند و ... در قانون که الان قضات ما حتی بینه را بر سند رسمی هم مقدم میکنند ولو این بینه اطمینان نیاورد ظن به خلاف هم ضرر نمیزند ، یعنی اثبات مطلب به بینه بدون شرط است. البته مقابل نظری که ممکن است خدشه کند ؛ نظر بنده این است که اگر جایی دلیل خاص داشتیم که بینه ثابت می کند موضوعیت دارد ولی اگر دلیل عامی نداشتیم،ممکن است بگوییم که بینه وقتی معتبر است که اطمینان بیاورد . حالا در بحث سبیل اگر بخواهیم که پیاده کنیم مثلا اگر شورای نگهبان یا مجمع تشخیص کارشناس تعیین کردند این بحث چهارم مطرح می شود که آیا مطلقا باید که نظر کارشناس را قبول کنند یا بگویند که فلان قرارداد مصداق سبیل است پس رد کنند یا نظر کارشناس شرطش اطمینان نیست! این جایی است که شارع مقدس ممکن است اعمال تعبد کرده باشد یعنی نظر خاص داشته باشد همین سیسمتم دلائل معنوی در دنیا اختلاف است .برخی کشورها سیستم آن ها اقناع وجدان قاضی است یعنی باید که قاضی به گونه ای حکم کرده باشد که اگر خواست بخوابد خیالش راحت باشد اما برخی جاها این طور نیست؛ اما براساس امارات قانونی این طور نیست قاضی می گوید حکمی را امضا کردم که خودم میدانستم که خلاف است.یا مسجدی را حکم به تخریبش کردم که خودم شش سال در آن نماز خواندم....

نقش زمان و مکان در تحقق و نفی سبیل

بحث بعدی ما نقش زمان و مکان در تحقق و نفی سبیل؛ می شود گفت زمان و مکان و سبیل ؛ یک بحثی دارم تحت عنوان عرف موضوع ساز گاهی وقتها عرف موضوع درست می کند یا یک موضوعی که بوده را از بین میبرد.یک روزی کت وشلوار لباس کفار به حساب می آمد، به هر حال حرام بود ولی اجداد من و شما اینقدر این حرام را مرتکب شدند موضوعیت ندارد.این هار اعرف درست می کند ، نمی د انم که در جمع شما بوده که گفتم در عرب همین الان هم اسامی که می گذارند ما در ایران بد می دانیم فهد یعنی یوز پلنگ....ثعلب لغوی معروف اگر بحث اعتقادی عمریزید معاویه بن عمار یا خود معاویه یعنی صدای سگ...ولی استفاده می کردند الان در عرف ما نمیتوانیم این کار را بکنیم . سوال ایا می توان اسم بچه را گذاست خرگوش، این ها راعرف درست میکند توجه داشته باشید اصلا این که می گوییم حکم خدا ثابت ومتغیر این غلط است؛ یعنی چه ثابت و متغیر؟برخی آمدند و گفتند ثبوت و تغیر د رموضوع است ، آن هم غلط است.چون رابطه موضوع با حکم رابطه علت و معلول است.آنی که تغییر میکند همیشه و عرف هم نقش اساسی دارد، مصداق است.زمان و مکان کنایه از تغییرات زمانه و مکان است. گاهی عرف ایران و عرف عربستان عرف الان وعرف سیصد سال پیش . در نفی سیبیل به نظر میرسد که زمان ومکان مؤثرباشد. مثلا اگر برخی ازدواجهارا با کفار یا اهل کتاب بگوییم مشکل ندارد؛ ممکن است که ازدواج یک پدیده ساده باشد و مشکلی پیش نیاید اما یک پدیده مشکل دار شود ، سبیل به حساب آید.یعنی این ها ممکن است از طریق دخترانی که به ازدواج مسلمانان در می آورند، نفوذ پیدا می کنند.برافکار و اسرار مسلمانان ....حالا اگر این را در ازدواج شیعه وسنی که اگر امکانش باشد که دختربه سنی ها داد اما نشود که دختر از سنی ها گرفت، چون یک نوع سبیل می شود لازم نیست که سبیل بر جامعه مسلمان باشد، گاه سبیل بر شخص مومن است.آیه هم نمی گوید لن یجعل الله للکافرین علی الجامعه سبیلا می گوید علی المومنین .و لذا برخی ازدواج سنی را یعنی مرد سنی با شیعه را باطل میدانند خود بنده هم معتقدم که اقتضای زمان و مکان اثر میگذارد قبلا ازدواج پدیده مهمی نبود ولی الان یک پدیده پیچیده شده است.تاثیر تاثر دارد.من این را گفتم که جناب عبدالمطلب رفت که برای عبدالله زن بگیرد حدود هشتاد سالش بود، عرب هم تا آخرین نفس بچه گیرش می آید. در مسیر که بر میگشت یکی هم برای خودش گرفت.وگاه معنای آن عوض می شود مثلا دختری که د رازدواجش شکست بخورد می گوییم که در زندگیش شکست خورد اما اگر کسی در خرید یک ماشین شکست خورد نمیگوییم که در زندگی شکست خورده است.مردش هم همین طور...یا ازواج را مبدا زمانی کارها قرار میدهد و می گوید قبل از ازدواج و بعد از ازدواج نمی گوید قبل از خرید قبا وبعد از آن !!!

یک ایرادی که دنیا الان به ما می گیرد این که شما اجازه میدهید ولی طفل به جای او تصمیم بگیرد کودک همسری!

بعد هم فقهای شما می گویند که شوهر حق ندارد با او نزدیکی کند ولی استمتاعات دیگر را میتواند!!!ولی باید در محدوده مصلحت مولی علیه تصمیم بگیرد؛ قطعا صلا ح نیست!چون بعد از ازدواج دیگر بچه قدرت تصمیم ندارد!ممکن است که بگوییم که این ها مصداق سبیل است !بله یک موقعی ما برمیگردیم به عقب مثل جریان عبدالمطلب یا ایران 150سال پیش ما ..زمان ومکان نقش اساسی دارد اگر کتاب قراردادها بحثهای تبادل استاد ودانشجو اصلا گاهی نباید تبادل فرهنگی باشد واگر هم بنا هست باشد باید دید کدام مصداق نفی سبیل است کدام نیست.الحمد لله رب العالمین .

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo