درس خارج اصول ابوالقاسم علیدوست

1400/07/27

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: المقدمة/علم الأصول /علم اصول و مباحث اصول عملیه

 

سوال ملاک ارتکاز علمای اصول چیست؟ می تواند این ارتکاز اشتباه باشد در تشخیص مسائل اصولی؟ چه بسا آقا ضیاعراقی می خواهد بگوید که رجال از جنس اصول است و اینجا ارتکاز اشتباه کرده؟

ارتکاز تمام اصولیین بعد از اینکه علم اصول قرار گرفته است و بین علماء رائج شده است، می فهماند که رجال داخل علم اصول، درج نشده است.

اما بحث دخول مباحث اصول عملیه در علم اصول:

منشاء شبه: بسیاری از کتب اصولی از اصول عملیه و اصول دیگر مثل اصالت حل و طهارت و لزوم و عدم احتیاط و استصحاب اصل فراغ و اصل تجاوز... بحث می کنند لذا سوال پیش می آید که چرا این موارد قاعده اصولی نباشد هم در اصول بحث شده اند هم گاهی واسطه و کبری واقع می شود برای استنباط؟

مثلا لحم ارنب مشکوک الحرمه است و هر مشکوک الحرمه حلال است پس گوشت ارنب حلال است. از طرفی نیز گزاره ها فقهی استغ و از طرفی در اصول از قواعدی مثل قاعده لاضرر، قاعده اصالت الصحه بحث شده است.

برخی گفته اند همه این ها اصولی است.

و القائل بالثان ن ّ اال االنطباق عیل موردها کقاعدة ما یضم شئ عیل ان القاعدة الفقهیة لیس وراءها عیل سبیل المثال و المسائل االصولیة ما کانت حجة بید المستنبط و االصول العملیة کذلک فیه اصول الفقه حیت مثل البحث عن اصالة الطهارة و الحل و نحوه ی داخلة ف ما.

بحث از اصول عملیه یا قاعده فقهیه است یا مسئله اصولی است مثل در قاعده ما یضمن بصحیحه یضمن بفاسده در هنگام استفاده بر مورد تطبیق می دهند، بیعی که یضمن بصحیحه یضمن بفاسد بیع ... اما در مسائل اصول فقه حجت به دست ما می دهد برای استنباط حتی ممکن است قاعده فقهیه استنباط کنیم. لذا اصل احتیاط حجتی در دست ماسات برای استنباط، که ممکن است قاعده استنباط کنیم.

قول سوم تفصیل از آخوند و شیخ: اصول عملیه گاهی بر مورد جاری می شود که فقه است مثلا در گوشت اصل عدم تزکیه جاری می شود. یا اصل طهارت.

اما گاهی یک بحث کلی می کنیم یعنی در جایی شک داریم بعد از یقین یا در دوران وجوب و حرمت و..که مباحث کلی می باشند.

تحقیق در مسئله:

می دانیم که اصول عملیه شرعیه و عقلیه داریم مثلا حدیث رفع عن امتی برائت شرعی است و قبح عقاب بلا بیان برائت عقلی است. یا احتیاط شرعی و غیر شرعی داریم، اما تخییر شرعی نداریم.

گاهی در بحث از اصول عملیه جزئی است مثلا بحث از حلیت گوشت ارنب است که گزاره بحث فقهی است .

گاهی کلی است گزاره ربطی به فقه ندارد مثل اصل عدم نقل و اصل عدم حجیت و اصل عدم نسخ

نکته: برخی اصل عدم نقل را از اصل عقلائی و لبی می دانند و حکم اصل لفظی را دارد.

ان للاصول العمیله اقساما حکم فقهی باشد یا غیر آن یا الجاری فی الشبهه الفقهیه یا الجاری فی الشبهه الحکمی

دوم : رویکرد ما در فقه تاثیر گذار است که اصول عملیه را از فقه بدانیم یا از اصول؛ اگر رویکرد در فقه حداقلی باشد، یعینی فقه مبین شریعت الهی استف از ابتدا هم برا همین آمده ولو ادعاء، قدما همین را گفته اند، لذا از اصول عملیه بحثی ندارد، چرا که اصول عملیه برای جا هایی است که حکم واقعی را نمی دانیم؛ بنابراین اصول عملیه خارج می شود.

ولی اگر نگاه به فقه نظر به فعل مکلف از واقعی و ظاهری از وضعی و تکلیفی برائت و عدمه احتیاط و عدمه عذر و غیر عذر...همه در فقه داخل می شود.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo