درس خارج اصول ابوالقاسم علیدوست

1400/08/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: المقدمة/علم الأصول /الامرالثانی لزوم هیکله الجدیده و توسع النطاق

 

جلسه 11

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین

نکته متنی برگه 12:حجیت بینه در موضوعات می باشد، بینه در احکام حجیت ندارد.

در احکام قاعده اطلاق نمی شود بلکه اماره گفته می شود مثل خبرواحد، در نتیجه بینه مسئله اصولی می باشد.

پاسخ سوالات:

سوال: اگر محمول از حکم شرعی منتزع باشد مثل حجیت بینه در موضوعات، لازم می آید که حجیت خبر واحد، از حکم واجب الاخذ انتزاع شود بنابراین فرق بین مسئله اصولی و قاعده فقهی، شکلی است؟

بینه بعد از حجت شدن کار تطبیقِ فقهی را انجام می دهد، بر خلاف حجیت خبر واحد که واسطه در استنباط است و موثر در جنس حجیت است و حجیت با توجه به متغیرش تغییر می کند. لذا تفاوت، ماهوی است.

دوم: نقض به تعریف قاعده فقهی: عبارت (کان من الفقه و ان لم یکن حکما) بر استصحاب صدق می کند در حالی که استصحاب مسئله اصولی است؟

عبارت (کان من الفقه) بر استصحاب صدق نمی کند زیرا استصحاب فقه نیست بلکه ابزار فقه است(کان من الابزار الفقه). بلکه مراد اضافه شدن قید کان من الفقه برای دخول لاحرج و لاضرر می باشد زیرا این ها طبق مبنای مرحوم شیخ محمولش، حکم نمی باشد.

در تعریف اصول یک تعریف اجمالی داریم، و این نحوه تعریف محل بحث ما نیست زیرا ارائه تعریف تفصیلی جامع و مانع مشکل می باشد، از این باب ارائه تعریف جامع و مانع، گفته می شود که اصول تعریف ندارد.

سوال: (کل لحم المشکوک حلال) حکم شرعی نمی باشد بلکه (کل شی لک حلال) و (لحم الحمار حلال) جعل شرعی دارد؛ و اگر آیا حکم شرعی بودن، نیاز به دلیل خاص داشته باشد؟ لازم می آید که خیار غبن مجعول شرعی نباشد، زبرا حکم خیار غبن دلیل خاص ندارد.

جواب: مثلا در نماز، وجوب بر طبیعت نماز رفته است اما در تعبیر، مسقطیت را به نماز خارجی اسناد می دهیم، در حالی که تعبیر مسامحی است و خیار غبن نیز از مصادیق لاضرر است از این با شرعی می باشد یعنی جعل شرعی در واقع بر خود لاضرر می باشد اما خیار غبن به حیث لاضرر مجعول شرعی است، و بحیث خیار غبن بودن، عنوان شرعی نمی باشد بلکه تعبیر جعل شرعی از خیار غبن مسامحی است در جعل شرعی بودن نص خاص، نیاز نداریم بلکه جعل شرعی نیاز داریم.

در کل شی لک حلال جعل شرعی، می باشد اما اجناسی داریم که کل شیء لک حلال، بر آن تطبیق می کند.

لذا در خیارات، بعضی از خیارات عنوان شرعی ندارد شهید در دروس 14 خیار شمرده است و مرحوم شیخ 6 مورد شمرده است.

مثلا شیخ رحمه الله، تبعض صفقه را به خیار تخلف شرط برگردانده است، لذا از تبعض صفقه به عنوان خیار شرعی، بحث نکرده است.

فقیه باید عنوان مورد نص را بیابد مثلا در غناء عنوان غناء بماهو غناء مورد نص است یا اینکه عنوان نص، غناء از حیت باطل می باشد؟...

ادامه بحث:

در واقع مقدمه اصول، فلسفه اصول فقه می باشد. امر اول از مقدمه حاوی تاریخ و تالیف و تعریف علم اصول است.

امر دوم: لزوم تجدید الهیکله و توسعه النطاق

از زمان سیدمرتضی متوفی 436، برای علم اصول فقه، ساختارهایی ارائه شده است.

نکته: اول: هیکله اصول فقه باید تغییر پیدا کند؛

دوم: دامنه اصول فقه باید گسترش پیدا کند و دفتر دوم و سوم باید نوشته شود.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo