< فهرست دروس

درس خارج اصول ابوالقاسم علیدوست

86/08/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:

تذکر: اخذ علم در موضوع یک حکم خلاف اصل است واگر شارع با متمم جعل وبیان دوم و.... علم را در موضوع حکم اخذ کرد اشکال ندارد؛ مثلا شارع بفرماید ربا در صورت علم به او مواخذه و حرمت دارد .

اما بعضی وقت ها سنخ خود حکم در فضای علم فقط معنا دارد؛ حرف آقای حکیم که می فرمود حجیت سنخ حکم است که بدون علم معنا ندارد چون می خواهیم به حجیت محاجه کنیم و محاجه در فضای علم است . بحث لازمی را می خواهیم مطرح بکنیم؛ از سال 59 همین سوال یاد ما بود .

آیا در ظنون مشکوک الحجیة می توانیم استصحاب عدم حجیت بکنیم یا نه؟ مثلا یک زمانی بود که شهرت حجت نبود الان هم استصحاب عدم حجیت بکنیم.

خبر واحد و اعتبار خبر واحد که زمان پیامبر مطرح نبوده؛ آیا می توانیم استصحاب عدم حجیت خبر واحد بکنیم؟

اگر ما بودیم واستصحاب عدم حجیت من اصلا این بحث را مطرح نمی کردم چون ما قاعده عدم حجیت در مقام داریم؛ وقتی قاعده عدم حجیت شد دیگر استصحاب ثمره ای ندارد.

اما علت اینکه مطرح می‌کنیم به خاطر این است که ما خیلی وقت ها بین قاعده و استصحاب در گیر می شویم وهمه جا مثل ما نحن فیه واضح نیست؛ بحث پیش که اصلا استصحاب جاری است یا نه؟ واگر استصحاب جاری است. آیا قاعده مقدم است یا استصحاب؟

این بحث جای مشخصی ندارد که مستقلا بحث شود اما از جاهای خوبی که بحث کرده اند همین جا می باشد ما یک اصالة الطهارة داریم ویک استصحاب.

سوال: اگر مفاد اصالت الطهاره و استصحاب یکی باشد کدام مقدم است؟ مثال: لباسی که از بازار می خریم ما اصالة الطهارة جاری می کنیم حال ممکن است کسی بگوید من دوست دارم استصحاب طهارة جاری کنم؛

آیا جاری شدن هر دو درست است یا یکی باید فقط جریان داشته باشد؟ چرا می‌گویید اصالة الطهاره بگویید استصحاب طهارت، چرا می گویید اصالت البرائة بگویید استصحاب برائت،در بحث اشتغال: آقایان می گویند: اصالة الاشتغال جریان دارد چرا نمی گویند استصحاب اشتغال؟ و این سوالی است که در خیلی از موارد پیش می آید.

متاسفانه یا خوشبختانه ما یک اندیشه در مساله نداریم؛ چرا که برخی تاکید دارند بر ردّ استصحاب عدم حجیت ، استصحاب برائت، استصحاب اشتغال و... شیخ انصاری از طرفداران این اندیشه است. برخی مثل مرحوم آخوند می فرمایند استصحاب در این موارد هم حجت است.

برخی مثل مرحوم نائینی در مقام داوری بر آمدند که البته گرایش به حرف شیخ دارند. مرحوم آقا ضیاء وامام خمینی و... هم برخی مطالب دارند؛ ولذا در مساله تتبع ما 4 تا موج داریم.

اول به محضر شیخ انصاری می رویم؛ ایشان می فرماید استصحاب عدم حجیت در مقام گرچه مشکلی ندارد و ارکان استصحاب جمع است اما استصحاب اثری ندارد و چون استصحاب اثر ندارد لغو می شود و از شرایط اصول عملیه این است که جریانش لغو نباشد و در اینجا چون جریانش لغو است پس استصحاب اعتبار ندارد.

توضیح مطلب: ایشان می فرماید ارکان استصحاب در اینجا جمع است سوال می کنیم مگر ما در استصحاب چیزی غیر از ارکان استصحاب را می خواهیم؛ وقتی من مجتهد به شهرت می رسم شک می‌کنم شهرت، خبر واحد، اجماع منقول و..... معتبر است یا نه؟ قطعا یک زمانی بود اینها معتبر نشده بود (البته نمی گوییم عدم اعتبار) چون عدم اعتبار مجعول نیست بعد شارع آمد یک زمانی بینه رو معتبر کرد، اجماع منقول را معتبر کرد و... حال نمی دانیم در بین این ها که معتبر شده اند خبر واحد هم بوده؟ شهرت هم بوده؟ اصل عدم اعتبار است. یقین سابق و شک لاحق، همچنین قضیه متیقنه ومشکوکه هم متحد است.

اما اصول عملیه همانطور که از اسمش پیداست اصول عملیه است نه اصول علمیه لذا باید به آن عمل شود ولذا اگر در یک جا بازدهی عملی نداشته باشد جاری نمی شود.

می دانید اصول عملیه را در اعتقادات جاری نمی کنند مگر اینکه اعتقادات را هم به فقه بر گردانند چنانکه در تاریخ وقصص هم اصول عملیه را جاری نمی کنند چرا که اصول عملیه برای عمل جعل شده است.

حال باید ببینیم استصحاب عدم حجیت اثر عملی دارد یا نه؟ مثلا در اعتبار شهرت شک دارم؟ یا در موضوعات بگوییم آیا نظر کارشناس معتبر است یا نه؟

همین که شک کنیم به مجرد شک حرمت عمل می آید چون قانون اولی عند الشک فی الحجیة، حرمت عمل به مشکوک است؛ پس چه نیازی به استصحاب است؟

گاهی باید واقع مکشوف بشود (ولو با استصحاب ) تا اثر شرعی بیاید هرجا که واقع (موضوع) باید روشن بشود تا اثر عملی بیاید استصحاب جا دارد. اما اگر یک جا اثر شرعی مترتب بود بر نفس شک یا بر نفس عدم العلم آیا احتیاج بر استصحاب داریم؟

شما نمی دانید در عصر غیبت باید نماز جمعه بخوانید یا نماز ظهر؟ وقتی نماز ظهر را خواندید شک می کنید که آیا ذمه شما بری شده یا نه؟ آیا اینجا اشتغال جاری است یا استصحاب اشتغال؟

اگر استصحاب باشد باید تمام مقومات استصحاب باید مد نظر گرفته شود مثل یقین سابق وشک لاحق و...

اما علما گویند به مجرد اینکه شما شک در فراغ ذمه کردید به مجرد شک قاعده اشتغال می آید. و مشکلات پذیرش استصحاب هم در این صورت جاری نیست (مانند اینکه بعضی ها استصحاب را قبول ندارند، با برخی در احکام وضعی استصحاب را قبول دارند و...)

اینکه گویند افتاء به غیر علم حرامه، بدعت حرامه و... اینها برای اینکه می دانیم شارع نگفته حرام است؟ یا نه همین که ندانیم حرام است؟ قرآن می گوید لا تقف ما لیس لک به علم ؛ همین که ندانی فرموده یا نه مراد است

یا در حدیث معروفی که قضات را به 4 قسم می کند... .

شیخ انصاری می فرماید به مجرد شک، حکم حرمت می آید چرا می خواهید استصحاب کنید؟ استاد: اما عملاً ما در خیلی موارد استصحاب طهارت را جاری می کنیم و اصالة الطهاره را جاری نمی کنیم علت آنهم ان‌شاءالله در جلسه آینده بیان خواهد شد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo