< فهرست دروس

درس خارج اصول ابوالقاسم علیدوست

86/08/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:

مستحضرید که چند واژه موثر را بررسی می کردیم و واژه تشریع و بدعت را بررسی کردیم. از واژه های قابل دقت در این بحث کذب است و می دانید کذب قول خلاف واقع است.

سوال: آیا در درون کذب قصد تعمد خوابیده یا نه؟ از علم لغت و معانی وبیان بر می‌آید که درمفهوم کذب اشراب قصد نشده است. اما در علم فقه و اخلاق اگر کسی مطلبی را خلاف واقع بیان کرد ( مثلا استاد در سر کلاس مطلبی را خلاف واقع بیان کرد ) این را اشتباه می گویند واطلاق کذب نمی کنند؛ یعنی قصد را هم دخیل می دانند. در علم اصول می خواندید کذب اقتضاء قبح دارد و از این معلوم می شود که در کذب تعمد و قصد خوابیده است.

واژه دیگر افتراء است؛ این کلمه به معنای دروغی است که در آن نسبت باشد مثل اینکه کسی نسبتی را به خداوند و پیامبر بدهد.

فرق کذب وافتراء: کذب فقط بیان خلاف واقع است اما در افتراء نسبت هم وجود دارد و لذا نسبت بین کذب وافتراء عام وخاص مطلق است. دوستان از محاورات قرآن استفاده می شود که افتراء کذبی است که در آن نسبت باشد و یا لا عن اذنٍ باشد قل أالله ﴿اذن لکم أم علی الله تفترون﴾: گویا قرآن می فرماید: اگر اذن به شما ندادیم می شود افتراء.

اگر اعتبار فلان اماره (قول کارشناس) ثابت نشد یعنی غیر مأذون بود می شود افتراء ولو اینکه ممکن است آنچه کارشناس گفته است طبق واقع باشد؛ در این صورت قول بدون حجت می شود افتراء و لذا رابطه کذب و افتراء می شود عام وخاص من وجه. یکی از مباحثی که درتشریع مطرح شده است -البته در درس دو یا سه روز آینده تشریع نماینده مفاهیم همسوی خود است- این است که آیا تشریع غیر از قبح عقلی حرمت شرعی هم دارد یا نه ؟ مثل اینکه بگوییم معصیت غیر از قبح عقلی حرمت شرعی هم دارد یا نه؟ ببینید در مساله دو نظر وجود دارد که برخی از فقهاء هم از این نظرها دفاع کرده اند.

1: مرحوم آخوند: ما جدا از قبح تشریع چیزی به نام حرمت تشریع نداریم و این را به قبح معصیت تشبیه می‌کند و می‌گوید ما چیزی به نام حرمت شرعی معصیت نداریم؛ چرا که معصیت چیزی جز تجسد زنا، غیبت و... نیست و فقط قبح معصیت را داریم.

ان قلت: مگر به ما نگفته اند کلما حکم به العقل حکم به الشرع پس این قبح سرایت کرده وحرمت شرعی را به دنبال دارد.

قلت: اگر ما این را بپذیریم مشکل تسلسل پیش می آید اگر از حکم عقلی بخواهد حکم شرعی به وجود بیاید لازم می آید به محض آمدن حرمت شرعی حکم عقلی مولا به قبح معصیت بیاید و این قبح عقلی اگر بخواهد حرمت شرعی پدید بیاورد ...... تسلسل لازم می آید.

از کسانی که مباحث عقلیه را خوب فهمیده است مرحوم نائینی است ایشان می فرماید درک عقل در سلسله معالیل احکام، حکم شرعی با خودش ندارد و قانون ملازمه برای سلسله علل است. بحث قبح معصیت در سلسله علل است یا معالیل؟ (علل همان مصالح ومفاسد است وحکم هم همان وجوب وحرمت است و معالیل هم همان استحقاق ثواب وعقاب است). و لذا محقق نائینی گوید قبح عقل در سلسله معالیل مستلزم حکم شرعی نیست و فقط درک عقل در سلسله علل مستلزم حکم شرعی است یعنی اگر درجایی عقل مصلحت ملزمه را درک کرد ما از درک عقل به حکم شرع می رسیم.

سوال: آیا قبح تشریع حکم شرعی به دنبال دارد یا نه؟ آقای آخوند می گوید حرمت شرعی ندارد وآیات و روایات را که دال برحرمت تشریع است را حمل بر ارشادی بودن می‌کنیم.

2: مرحوم نائینی: قبح تشریع یعنی درک عقل مفسده تشریع را (سلسله علل) ولذا به دنبال خود حکم شرعی به بار می آورد. البته تعجب اینکه مرحوم مظفر در این بحث خلط واشتباه کرده است با اینکه متاثر از فکر نائینی بوده است. مرحوم امام خمینی حق را به مرحوم آخوند داده و بر نائینی ایراد گرفته است.

بیان ایراد: آقای نائینی شما که درک عقل را در سلسله علل فرض می‌کنید از کجا می گویید از این خطاب شرعی در می آید؟

استاد: بحث نائینی وآخوند صحبت سر خطاب نیست بلکه صحبت بر مولویت است واین دو بر بر مولویت اختلاف دارند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo