درس فقه معاصر استاد حمیدرضا آلوستانی

کتاب الدیات

1402/11/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الديات/فصل دوم: میزان و مقدار دیه /مسأله دوم: دیه مو«11»

 

6) بحث در مورد این است که حکم موهای دیگر بدن مانند موی دست چه می باشد؟ مرحوم محقّق در «شرایع الإسلام» بعد از بیان موی سر، ریش، ابرو و مژه می فرمایند: «و ما عدا ذلک من الشعر لا تقدیر فیه؛ استناداً إلی البرائة الأصلیّة»[1] یعنی در مورد موهای دیگر مانند موی دست، مقدار معیّن و مشخّصی در دین اسلام به عنوان دیه بیان نشده است و مطابق قواعد و اصول در هر موردی که بیان خاصّی نسبت به مقدار دیه وارد نشده باشد، اصل برائت از تعیین جاری می گردد لذا در چنین مواردی امر معیّن و مشخّصی به عنوان دیه ثابت نمی باشد و همچنین مطابق قاعده کلیّه که در قانون مجازات اسلامی نیز ذیل ماده 559 به آن اشاره شده است، در هر موردی که برای یک جنایت و خسارت، مورد معیّن و مشخّص به عنوان دیه ثابت نشده باشد، باید ارش آن پرداخت گردد.

شارح در «مسالک»[2] ذیل عبارت مذکور می فرمایند: «لو قیل بجریان هذا الدلیل فی جمیع الشعور کان وجها لضعف الدلیل المخرج عن حکم الأصل فی الجمیع کما عرفت و هو مذهب أکثر العامّة و منهم من وافق علی وجوب الدیة فیما سبق»

ایشان می فرمایند: بعضی از علماء برای اثبات دیه معیّن و مشخّص در مواردی به ادلّه ای استناد نموده اند که آن ادلّه ضعیف بوده که قابلیّت استناد ندارند مثلا بعضی گفته اند: اگر موهای یک دست را بکند، نصف دیه ثابت می گردد و اگر موهای هر دو دست را بکند، دیه کامل ثابت می گردد و دلیل آنها بر این مطلب این است که مطابق قاعده کلیه که روایات مختلفی نیز دلالت بر آن دارند، هرگاه عضوی یک مورد از آن در بدن انسان وجود داشته باشد، دیه کامل ثابت می گردد و اگر دو مورد از آن در بدن وجود داشته باشد، در صورت رساندن خسارت به یکی از آنها، نصف دیه و در صورت رساندن خسارت به هر دوی آنها، دیه کامل ثابت می گردد و لکن استناد به این ادلّه و مانند آن، ضعیف می باشد مثلا در مورد استدلال مذکور گفته می شود عنوان عضو ظهور در مانند شعر ندارد؛ مضاف بر اینکه ما هر قسمت بدن را که مو بر آن روییده باشد، عضو واحد و مستقلّ در مقابل اعضاء دیگری که بر آن مو روییده باشد نمی بینیم بلکه مجموع آنها لحاظ می گردد؛ به همین جهت مناسب این است که گفته شود: اگر در موردی میزان و مقدار معیّنی به عنوان دیه بیان نشده باشد، دیه معیّن و مشخّص ثابت نگردیده و مطابق قاعده ارش ثابت می گردد.

در پایان توجّه به یک نکته لازم است و آن اینکه در قانون مجازات اسلامی در مورد موهای زائد بدن مانند موی دست و پا سخنی به صورت صریح وارد نشده است و نهایتا ما می توانیم بگوییم مطابق ماده 559 که می فرماید: «چنانچه شرعا مقدار خاصّی برای آن تعیین نشده ارش آن قابل مطالبه است»، در این مورد نیز ارش آن ثابت می گردد ولکن در هر صورت بیان حکم مسأله به عنوان یک ماده مستقلّ و به صورت صریح مناسب بوده و مانع از تفاسیر و برداشت های مختلف خواهد شد.

7) بحث دیگری در بین فقهاء مطرح می باشد و آن اینکه در صورت ازاله شعر عبد و خنثای مشکل، حکم آن چه می باشد؟ بسیاری از فقهاء در چنین مواردی قائل به این می باشند که ارش ثابت است چون این موارد از مصادیقی است که مقدار معیّن و مشخّصی در مورد آن وارد نشده است لذا مرحوم سیّد در این زمینه می فرمایند: «یثبت الأرش فی إزالة شعر العبد و الخنثی المشکل»[3] بنابراین ملحق کردن خنثای مشکل در بعضی از موارد به حکم زن صحیح نمی باشد مثلا اگر در مورد کندن ریش زن در صورتی که بروید، ثلث دیه را ثابت بدانیم، ما نمی توانیم بگوییم در مورد خنثای مشکل نیز به جهت الحاق آن به زن ثلث دیه ثابت است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo