درس کفایة الاصول استاد حمیدرضا آلوستانی

کفایه1

1401/02/31

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مقدمات سیزده گانه/مقدمه سیزدهم /مطلب پنجم:مراد از حال در عنوان نزاع

 

خامسها: أنّ المراد بالحال في عنوان المسألة هو حال التلبس‌ لا حال النطق ضرورة أن مثل «كان زيد ضاربا أمس» أو «سيكون غدا ضاربا» حقيقة إذا كان متلبسا بالضرب في الأمس في المثال الأول و متلبسا به في الغد في الثاني فجري المشتق حيث كان بلحاظ حال التلبس و إن مضى زمانه في أحدهما و لم يأت بعد في آخر كان حقيقة بلا خلاف.

مقدّمه: در ابتدای مبحث مشتقّ بیان شد که نزاع اصولیّون در این مبحث در رابطه با این است که آیا مشتقّ برای خصوص متلبّس به مبدأ فی الحال وضع شده است تا در نتیجه استعمال آن در من انقضی عنه المبدأ مجاز باشد و یا اینکه برای اعمّ وضع شده تا در نتیجه استعمال آن در متلبّس به مبدأ فی الحال و من انقضی عنه المبدأ حقیقت باشد؟ لذا مصنّف فرمودند: «اختلفوا فی أنّ المشتقّ حقیقة فی خصوص ما تلبّس بالمبدأ فی الحال أو فیما یعمّه و ما انقضی عنه». با توجه به اینکه تعبیر «الحال» در عنوان نزاع، منشأ توهّم و برداشت غلط شده است، مصنّف در این مطلب درصدد تبیین معنای «الحال» در عنوان نزاع برآمده اند.

(خامسها...): مطلب پنجم: مراد از حال در عنوان نزاع

مرحوم شهید صدر در ابتدای بحث ما نحن فیه یعنی مراد از حال در عنوان نزاع می فرمایند: «قد جری علی أقلام المتقدّمین من علماء الاصول عند تحریر عنوان هذا البحث، التعبیرُ بأنّ المشتقّ هل وُضع للمتلبّس بالمبدأ فی الحال أو للأعمّ منه فاُوهم اعتبار زمان الحال فی مدلوله علی القول بوضعه للمتلبّس و تصدّی المحقّقون المتأخّرون لإزالة هذا الوهم و أنّ الاسم المشتقّ من هذه الناحیة علی حدّ الاسم الجامد لم یأخذ فیه الزمان و إن کان انطباقه علی مصداقه الخارجیّ لا یکون إلّا فی حال وجدانه للمبدأ کما هو الحال فی الجوامد أیضا»[1]

خلاصه اینکه ایشان می فرمایند: در عنوان نزاع از مشتقّ، تعبیر «فی الحال» وجود دارد و گفته می شود: «هل المشتقّ حقیقة فی خصوص ما تلبّس بالمبدأ فی الحال أو فی الأعمّ؟» لذا این سؤال مطرح می گردد که مراد از تعبیر «الحال» که در عنوان نزاع آورده شده است چه می باشد؟ و از آنجا که ظاهر عبارت مذکور این است که مراد از حال، زمان حال و زمان نطق می باشد لذا بناء اصولیّون در بحث از مشتقّ بر این است که روشن نمایند مراد از حال در ما نحن فیه چه می باشد.

توضیح مطلب این است که: در مورد مراد از حال در ما نحن فیه یعنی محلّ نزاع در باب مشتقّ سه احتمال وجود دارد:

    1. زمان حال یعنی زمان نطق و تکلّم 2) زمان جری و حمل 3) زمان فعلیّت و تلبّس ذات به مبدأ.

اگر مراد از حال در ما نحن فیه، زمان نطق و زمان تکلّم باشد؛ در این صورت بحث و نزاع در این خواهد بود که آیا مشتقّ وضع شده است برای خصوص آن ذاتی که زمان گفتن «زید قائم» یعنی زمان حال و زمان نطق، تلبّس به مبدأ یعنی قیام دارد و چنانچه در این زمان، تلبّس به مبدأ نداشت، هرچند در گذشته متلبّس به آن باشد، مجاز است و یا اینکه وضع شده است برای اعمّ از ذاتی که در زمان نطق و اخبار، تلبّس به مبدأ دارد یا اینکه در گذشته تلبّس داشته است؟

محقّق خراسانی «ره» می فرمایند: این احتمال در ما نحن فیه صحیح نمی باشد زیرا قطعا در مواردی مانند «کان زید ضارباً أمس» یا «سیکون زیدٌ غدا ضارباً»، استعمال مشتقّ و حمل آن بر ذات، حمل حقیقی می باشد با اینکه «زید» یعنی ذات در زمان نطق، متلبّس به مبدأ یعنی ضرب نیست لذا مراد علمای علم اصول از لفظ «فی الحال» در عنوان نزاع و تحریر آن، زمان حال و زمان نطق نمی باشد.

اگر مراد از حال در ما نحن فیه، حال جری و حمل باشد؛ در این صورت سه حالت متصوّر است:

     در جمله ای که در حال حاضر اخبار از ثبوت مشتقّ برای ذات داده می شود، در همین حال، مشتقّ به ذات نسبت داده شده است. به تعبیری زمان اسناد با زمان تلبّس و زمان نطق یکی می باشد مانند اینکه گفته می شود: «زید قائم» و مراد این است که «زید الآن قائم» است و او در واقع در همین زمان متلبّس به مبدأ قیام می باشد.

     در جمله ای که در حال حاضر اخبار از ثبوت مشتقّ برای ذات داده می شود، مشتقّ به اعتبار گذشته و در زمان گذشته به ذات اسناد داده می شود مانند اینکه گفته می شود: «زید قائم» و مراد این است که «زید قائم أمس» نه اینکه مراد این باشد «زید قائم الآن باعتبار ما مضی»

     در جمله ای که در حال حاضر اخبار از ثبوت مشتقّ برای ذات داده می شود، مشتقّ به اعتبار آینده به موضوع اسناد داده می شود مثلا گفته می شود: «زید ضارب» و مراد این است که «زید ضارب غدا» نه «زید ضارب الآن باعتبار ما سیأتی»

با توجه به این سه صورت اگر مراد از حال در عنوان نزاع، زمان جری و حمل باشد باید گفته شود: نزاع در این است که آیا مشتقّ حقیقت است و وضع شده است برای خصوص زمانی که به آن اسناد داده می شود یعنی اگر در آن زمان اسناد، ذات متلبّس به مبدأ باشد استعمال حقیقی است و در غیر این صورت مجازی است و یا اینکه مشتقّ وضع شده است برای اعمّ از ذاتی که در حال اسناد و حمل، تلبّس داشته باشد یا تلبّس نداشته باشد؟

مصنّف می فرمایند: این احتمال قطعا مراد علمای علم اصول در ما نحن فیه نمی باشد چون در امثله مذکور استعمال مشتقّ به لحاظ زمان حال تلبّس، به اتفاق همه علماء، استعمال حقیقی می باشد و لو اینکه در زمان حمل و اسناد، ذات متلبّس به مبدأ نباشد.

و اما اگر مراد از حال در ما نحن فیه زمان فعلیّت و تلبّس ذات به مبدأ باشد، به عبارتی بحث در مورد گستره و ضیق مفهوم مشتقّ باشد؛ در این صورت نزاع در این است که آیا اسم مشتقّ وضع شده برای خصوص ذاتی که مبدأ در آن ذات فعلیّت دارد یا برای معنای اعمّ وضع شده لذا استعمال آن در ما انقضی عنه المبدأ نیز حقیقی می باشد؟

مصنّف می فرمایند: مراد از حال در ما نحن فیه همین معنای سوّم می باشد نه حال نطق و نه حال جری و اسناد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo