درس کفایة الاصول استاد حمیدرضا آلوستانی

کفایه

1402/04/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مقصداول:أوامر/فصل چهارم:مقدمه واجب /مطلب سیزدهم: مسأله استحقاق ثواب و عقاب و عدم آن در واجبات غیری«2»

 

إشكال و دفع

أما الأول فهو أنه إذا كان الأمر الغيري[1] بما هو[2] لا إطاعة له و لا قرب في موافقته و لا مثوبة على امتثاله فكيف حال بعض المقدمات كالطهارات حيث لا شبهة في حصول الإطاعة و القرب و المثوبة بموافقة أمرها؛

هذا مضافا إلى أنّ الأمر الغيري لا شبهة في كونه توصليا و قد اعتبر في صحتها[3] إتيانها بقصد القربة.

و أما الثاني فالتحقيق أن يقال: إنّ المقدمة فيها[4] بنفسها[5] مستحبة و عبادة و غاياتها[6] إنما تكون متوقفة على إحدى هذه العبادات فلا بد أن يؤتى

(إشکال...):

در مورد طهارات ثلاث یعنی وضو، غسل و تیمّم ایرادات متعدّدی مطرح شده است که مصنّف در ما نحن فیه در مجموع به بیان دو ایراد و دفع آنها می پردازند.

ایراد اول این است که شما فرمودید تفاوت امر غیری با امر نفسی در این است که موافقت و مخالفت با امر نفسی، ثواب و عقاب را در پی دارد ولی موافقت و مخالفت با امر غیری بما هو امر غیری و فی حدّ نفسه، ثواب و عقابی را در پی ندارد، در حالی که طهارات ثلاث با اینکه از مصادیق امر غیری می باشند ولی به اتفاق علماء با اتیان آنها، قُرب به مولا حاصل گردیده و ثواب بر آنها مترتّب می گردد با این وجود چگونه شما فرمودید: بر امر غیری اثری مترتّب نمی شود؟

ایراد دوم این است که اوامر غیری قطعا از مصادیق واجبات توصّلیّه می باشند و مراد از واجبات توصّلیّه این است که در موافقت و مخالفت آنها قصد قربت معتبر نمی باشد، بلکه صرف اتیان مأمور به غیری، به هر نیّتی که باشد، کفایت می کند، در حالی که به اتفاق علماء باید طهارات ثلاث با قصد قربت اتیان گردند و در موافقت با آنها، صرف اتیان آنها، بدون قصد قربت کافی نمی باشد لذا این سؤال مطرح می گردد که چه امری سبب شده است که طهارات ثلاث با اینکه از مصادیق اوامر غیری هستند و اوامر غیری از مصادیق واجبات توصّلیّه هستند، بدون قصد قربت حاصل نگردند؟

(و أمّا الثانی...):

مصنّف در مقام دفع ایرادات مذکور برآمده و می فرمایند: در مورد طهارات ثلاث یعنی وضو، غسل و تیمّم، دو لحاظ و دو حالت قابل تصوّر می باشد:

یکی انجام حرکات مخصوصه و اعمال خاصّه به عنوان فعلی از افعال انسان؛

دیگری انجام حرکات مخصوصه و اعمال خاصّه به عنوان عبادتی از عبادات مستحبّ.

بها عبادة و إلا فلم يؤت بما هو مقدمة لها فقصد القربة فيها إنما هو لأجل كونها في نفسها أمورا عبادية و مستحبات نفسية لا لكونها مطلوبات غيرية.

و الاكتفاء بقصد أمرها[7] الغيري فإنما هو لأجل أنه[8] يدعو إلى ما هو كذلك في نفسه حيث إنه لا يدعو إلا إلى ما هو المقدمة فافهم.

اگر طهارات ثلاث با لحاظ و تصوّر اول به عنوان مقدّمه عملی مانند صلاة قرار داده شده باشند، ایرادات مذکور وارد است چون با این لحاظ و تصوّر، امور توصّلی هستند و نیاز به قصد قربت ندارند و وجهی برای ترتّب ثواب بر آنها و حصول قرب به واسطه آنها وجود ندارد.

ولی اگر طهارات ثلاث با لحاظ و تصوّر دوم به عنوان مقدّمه عملی مانند صلاة قرار داده شده باشند، ایرادات مذکور وارد نیست چون با این لحاظ و تصوّر، اموری تعبّدی هستند و نیاز به قصد قربت دارند و واضح است که موافقت با امر عبادی، باعث قرب به مولا و در نتیجه ترتّب ثواب بر آن خواهد بود و به نظر می رسد طهارات ثلاث با این لحاظ و تصوّر به عنوان مقدّمه عملی مانند صلاة قرار داده شده اند لذا ایرادات مذکور وارد نمی باشد.

خلاصه آنکه مصنّف می فرمایند: طهارات ثلاث در واقع برخوردار از دو جعل می باشند؛ یک جعل مستقلّ که آنها را به عنوان امر عبادی مستحبّ قرار می دهد و دیگری یک جعل غیرمستقلّ و به عنوان مقدّمه امری از امور مانند صلاة و امور مذکور یعنی حصول قرب و ترتّب ثواب و همچنین نیازمندی آنها به قصد قربت به جهت جعل اول می باشد و هیچ ربطی به جعل دوم و امری غیری ندارد.

(و الاکتفاء...):

این عبارت استیناف بیانی و دفع دخل مقدّر می باشد و آن اینکه اگر طهارات ثلاث با لحاظ و تصوّر دوم به عنوان مقدّمه عملی مانند صلاة قرار گرفته باشند باید در مقام اتیان آنها قصد امتثال امر استحبابی نفسی صورت گیرد در حالی که فقهاء می گویند: قصد امتثال امر غیری در آنها کفایت کرده و نیازی به قصد امتثال امر استحبابی نفسی ندارند و این نشان دهنده آن است که طهارات ثلاث با لحاظ و تصوّر اول به عنوان مقدّمه قرارگرفته اند و پاسخ مذکور برای دفع ایرادات مذکور، صحیح نمی باشد.

مصنّف در پاسخ می فرمایند: متعلّق امر غیری در طهارات ثلاث، یک عمل عبادی می باشد لذا برای تحصیل متعلّق امر غیری باید قصد قربت و قصد امتثال امر استحبابی نفسی اتیان گردد و الا متعلّق امر غیری حاصل نمی گردد.

به عبارت دیگر؛ اوامر غیریه بر دو دسته می باشند:

1) اوامر غیریه ای که متعلّق آنها یک فعلی از افعال می باشد؛

2) اوامر غیریه ای که متعلّق آنها یک عبادتی از عبادات می باشد و در ما نحن فیه از قسم دوم است لذا قصد امر غیری منافاتی با عبادی بودن طهارات ثلاث ندارد.

خلاصه آنکه برای تحقّق متعلّق امر غیری یعنی وضوی عبادی، نیاز به قصد قربت یعنی قصد امتثال امر استحبابی نفسی وجود دارد ولی برای تحقّق مقدّمه به عنوان امر غیری نیازی به قصد امتثال امر استحبابی نفسی وجود نداشته و قصد امتثال امر غیری کفایت می نماید.

 


[1] یعنی مأمور به غیری.
[2] یعنی فی حدّ نفسه و بدون لحاظ ذی المقدّمه.
[3] أی الطهارات الثلاث.
[4] أی الطهارات الثلاث.
[5] با لحاظ خود مقدّمه.
[6] که عبارتند از همانند صلاة و طواف.
[7] أی الطهارات الثلاث.
[8] أی الأمر الغیری.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo