درس خارج فقه استاد سیدهاشم حسینی بوشهری

1400/06/20

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فصل فی أحكام غسل الجنابة/وجوب شستن بشره در هنگام غُسل/-

شروع سال تحصیلی جدید و همچنین، میلاد با سعادت امام محمدباقر (ع) را خدمت همه عزیزان تبریک عرض می‌کنیم.

مرحوم سید (ره) در ادامه بحث از احکام غُسل جنابت نوشته است: «و لا يجب غسل الشعر مثل اللحية، بل يجب غسل ما تحته من البشرة و لا يجزئ غسله عن غسلها. نعم، يجب غسل الشعور الدقاق الصغار المحسوبة جزءاً من البدن مع البشرة»[1] .

به نظر مرحوم سید (ره)، در [هنگام غُسل کردن،] شستن مویی، مثل ریش [که معمولاً بلند است،] واجب نیست، بلکه شستن پوست که زیر مو هست، واجب است و شستن موی ریش به تنهایی از شستن پوست کفایت نمی‌کند. بله! شستن موهای کوچک و نازکی که جزئی از بدن محسوب می‌شوند، واجب است.

با توجه به کلام مرحوم سید (ره)، در هنگام غُسل کردن، آنچه واجب است، شستن پوست است و شستن مو به تنهایی از شستن پوست کفایت نمی‌کند، بنابراین، آب باید به پوست برسد.

در رابطه با مطلب مذکور، دو بحث مطرح است؛

بحث اول، عدم اجزاء شستن مو از شستن پوست است، یعنی شستن مو از شستن پوست کفایت نمی‌کند و حتماً باید پوست زیر مو شسته شود.

بحث دوم، این است که بر فرضی که شستن مو از شستن پوست کفایت نکند، شستن مو واجب نیست.

اما در رابطه با بحث اول، عرض می‌شود که دلیلِ عدم کفایت غَسل شعر از غَسل بشره این است که مو غیر از سر و جسد است و در روایات به شستن سر و جسد [در هنگام غُسل کردن] حکم شده است، بنابراین، معیار در صحت غُسل، رسیدن آب به پوست است و عنوان رسیدن آب به پوست، بر غَسل مو منطبق نیست و در روایت صحیحه زراره نیز به غَسل بدن از قرن (محل رویش مو) تا قدم امر شده است؛

عَنْ زُرَارَةَ؛ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ غُسْلِ الْجَنَابَةِ، فَقَالَ: «...ثُمَّ تَغْسِلُ جَسَدَكَ مِنْ لَدُنْ قَرْنِكَ إِلَى قَدَمَيْكَ...»[2] .

و ظاهر امر به غَسل در این روایت، این است که آب باید به همه اعضای بدن برسد، یعنی هیچ جزئی از اجزاء بدن نباید بدون شستن، باقی بماند و بشره (پوست) از جمله اعضای بدن است لذا در هنگام غُسل واجب است که بشره نیز شسته شود، هرچند زیر موها قرار گرفته باشد، بنابراین، شستن مو به تنهایی از شستن بشره کفایت نمی‌کند و چنین غُسلی درست نیست.

مرحوم آیت الله خویی (ره) در دلیل حکم مذکور به روایاتی که در باب 38 کتاب طهارت از کتاب وسائل الشیعة آمده است استناد کرده است و فرموده است: «و يؤكِّد ذلك بل يدلّ عليه ما ورد من أن النِّساء يبالغن في غسل مواضع الشعر من جسدهنّ و لا وجه له إلّا إيصال الماء إلى البشرة»[3] .

منظور این است که زنها در هنگام غُسل کردن در شستن مواضعی از بدن که مو دارد تلاش می‌کنند تا آب به پوست برسد و این تأکید بر این مطلب است که در هنگام غُسل کردن، آب باید به پوست برسد و شستن مو به تنهایی کفایت نمی‌کند.

روایات ذیل از جمله آن روایات می‌باشند؛

روایت اول: عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع)؛ قَالَ: «حَدَّثَتْنِي سَلْمَى خَادِمُ رَسُولِ اللَّهِ (ص)؛ قَالَتْ: كَانَتْ أَشْعَارُ نِسَاءِ النَّبِيِّ (ص) قُرُونُ رُءُوسِهِنَّ مُقَدَّمَ رُءُوسِهِنَّ فَكَانَ يَكْفِيهِنَّ مِنَ الْمَاءِ شَيْ‌ءٌ قَلِيلٌ، فَأَمَّا النِّسَاءُ الْآنَ فَقَدْ يَنْبَغِي لَهُنَّ أَنْ يُبَالِغْنَ فِي الْمَاءِ»[4] .

روایت دوم: عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلٍ؛ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَمَّا يَصْنَعُ النِّسَاءُ فِي الشَّعْرِ وَ الْقُرُونِ؟ قَالَ: «لَمْ تَكُنْ هَذِهِ الْمِشْطَةُ، إِنَّمَا كُنَّ يَجْمَعْنَهُ ثُمَّ وَصَفَ أَرْبَعَةَ أَمْكِنَةٍ» ثُمَّ قَالَ: «يُبَالِغْنَ فِي الْغَسْلِ»[5] .

روایت سوم: صحیحه زراره: عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ يَعْنِي ابْنَ أَبِي نَصْرٍ؛ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا (ع) عَنْ غُسْلِ الْجَنَابَةِ، فَقَالَ: «تَغْسِلُ يَدَكَ الْيُمْنَى مِنَ الْمِرْفَقَيْنِ إِلَى أَصَابِعِكَ وَ تَبُولُ إِنْ قَدَرْتَ عَلَى الْبَوْلِ ثُمَّ تُدْخِلُ يَدَكَ فِي الْإِنَاءِ ثُمَّ اغْسِلْ مَا أَصَابَكَ مِنْهُ ثُمَّ أَفِضْ عَلَى رَأْسِكَ وَ جَسَدِكَ وَ لَا وُضُوءَ فِيهِ»[6] .

منظور این است که در هنگام غُسل کردن، حتماً آب باید به پوست برسد و صرف رسیدن آب به موها کفایت نمی‌کند.

روایت چهارم: موثقه سماعه: عَنْهُ عَنْ أَخِيهِ الْحَسَنِ عَنْ زُرْعَةَ عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ قَالَ: «إِذَا أَصَابَ الرَّجُلَ جَنَابَةٌ فَأَرَادَ الْغُسْلَ فَلْيُفْرِغْ عَلَى كَفَّيْهِ وَ لْيَغْسِلْهُمَا دُونَ الْمِرْفَقِ ثُمَّ يُدْخِلُ يَدَهُ فِي إِنَائِهِ ثُمَّ يَغْسِلُ فَرْجَهُ ثُمَّ لْيَصُبَّ عَلَى رَأْسِهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مِلْ‌ءَ كَفَّيْهِ ثُمَّ يَضْرِبُ بِكَفٍّ مِنْ مَاءٍ عَلَى صَدْرِهِ وَ كَفٍّ بَيْنَ كَتِفَيْهِ ثُمَّ يُفِيضُ الْمَاءَ عَلَى جَسَدِهِ كُلِّهِ فَمَا انْتَضَحَ مِنْ مَائِهِ فِي إِنَائِهِ بَعْدَ مَا صَنَعَ مَا وَصَفْتُ فَلَا بَأْسَ»[7] .

روایت پنجم: عَنْ جَمِيلٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) فِي الْوُضُوءِ؛ قَالَ: «إِذَا مَسَّ جِلْدَكَ الْمَاءُ فَحَسْبُكَ»[8] .

روایت ششم: عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع)؛ قَالَ: «الْجُنُبُ مَا جَرَى عَلَيْهِ الْمَاءُ مِنْ جَسَدِهِ قَلِيلُهُ وَ كَثِيرُهُ فَقَدْ أَجْزَأَهُ»[9] .

مسلّم است که جسد شامل مو نمی‌شود، بنابراین، در هنگام غُسل کردن، واجب است که آب به پوست برسد و شستن مو به تنهایی کفایت نمی‌کند. البته طبیعی است که هنگام شستن بشره و پوست اگر مویی روی پوست باشد، مو نیز شسته می‌شود لکن شستن مو واجب نیست، بلکه آنچه واجب است، شستن پوست است.

البته بعضی از روایات بر کفایت شستن مو از شستن پوست دلالت دارند که روایات ذیل از آن جمله‌اند؛

روایت اول: عَنْ زُرَارَةَ؛ قَالَ: قُلْتُ لَهُ: أَ رَأَيْتَ مَا كَانَ تَحْتَ الشَّعْرِ؟ قَالَ: «كُلُّ مَا أَحَاطَ بِهِ الشَّعْرُ، فَلَيْسَ لِلْعِبَادِ أَنْ يَغْسِلُوهُ وَ لَا يَبْحَثُوا عَنْهُ وَ لَكِنْ يُجْرَى عَلَيْهِ الْمَاءُ»[10] .

زراره در روایت مذکور، از امام باقر (ع) یا امام صادق (ع) در رابطه با زیرِ مو سؤال کرده است؟ آن حضرت (ع) در پاسخ فرموده است که آنچه را که مو آن را احاطه کرده است [که پوست نیز از آن موارد است]، لازم نیست که بشویند و لازم نیست که بررسی کنند که آب به آن رسیده است یا نرسیده است، لکن آب را بر روی آن موضع می‌ریزند، یعنی ریختن آب بر روی موها کفایت می‌کند و شستن پوستِ زیر مو لازم نیست.

گفته‌اند که از این روایت فهمیده می‌شود که شستن مو از شستن بشره کفایت می‌کند.

اشکال به استدلال به روایت مذکور، این است که معلوم نیست که سؤالِ سائل در این روایت، به ما نحن فیه مربوط باشد، زیرا ممکن است که سؤال مذکور، مربوط به باب وضو باشد و ربطی به باب غُسل نداشته باشد یا حال معیّنی مدّ نظر باشد و سؤالی که در ابتدای روایت آمده است، به سؤالی محلق باشد که قبلاً مطرح شده است، مثل اینکه که مسبوق به سؤال از وضو باشد چون باب وضو خصوصیات باب غُسل را ندارد زیرا در باب وضو کثرت ابتلا وجود دارد و مردم برای نمازهای واجب روزانه خود وضو می‌گیرند لذا ممکن است که پاسخ امام (ع) مربوط به باب وضو باشد که در هنگام وضو گرفتن، شستن مو کفایت می‌کند و مثل غُسل نیست که حتماً باید آب به پوست برسد.

روایت دوم: رَوَاهُ الصَّدُوقُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع)؛ قَالَ: قُلْتُ لَهُ أَ رَأَيْتَ مَا أَحَاطَ بِهِ الشَّعْرُ؟ فَقَالَ: «كُلُّ مَا أَحَاطَ بِهِ مِنَ الشَّعْرِ فَلَيْسَ عَلَى الْعِبَادِ أَنْ يَطْلُبُوهُ وَ لَا يَبْحَثُوا عَنْهُ وَ لَكِنْ يُجْرَى عَلَيْهِ الْمَاءُ»[11] .

اشکال این روایت نیز همانند روایت قبل، این است که این روایت نیز منقطعة الصدر است، یعنی ابتدای روایت معلوم نیست که چه چیزی بوده است لذا ممکن است که این روایت به باب وضو مربوط باشد و لذا نمی‌توان از باب وضو به باب غُسل تعدّی کرد و حکم باب وضو را در باب غُسل نیز جاری دانست.

همچنین، به عموم و اطلاق روایت مذکور نیز نمی‌توان تمسک کرد و گفت که از عموم یا اطلاق این روایت فهمیده می‌شود که باب غُسل را نیز شامل می‌شود چون تمسک به اطلاق بر تمام بودن مقدمات حکمت متوقف است، یعنی مولا باید در مقام بیان باشد و قرینه‌ای بر خلاف نیامده باشد، ولی در روایت مذکور، احتمال وجود قرینه وجود دارد و آن، اینکه سؤالی که در صدر روایت آمده است، ممکن است که تتمّه‌ی سؤالی باشد که در رابطه با وضو پرسیده شده است. بنابراین، با احتمال وجود قرینه بر اختصاص روایت مذکور به باب وضو، نمی‌توان از مورد روایت تعدّی کرد و آن را شامل باب غُسل نیز دانست.


[1] سید محمدکاظم، طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص294.
[2] شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج2، کتاب الطهارة، ابواب الجنابة، باب26، ص230، ح5.
[3] سید ابوالقاسم، موسوی خویی، موسوعة الإمام الخوئي‌، ج6، ص360.
[4] شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج2، کتاب الطهارة، ابواب الجنابة، باب38، ص255، ح1.
[5] همان، ح2.
[6] همان، باب26، ص230، ح6.
[7] همان، ص231، ح8.
[8] همان، ج1، کتاب الطهارة، ابواب الوضوء، باب52، ص485، ح3.
[9] همان، ج2، ابواب الجنابة، باب31، ص240، ح3.
[10] همان، ج1، کتاب الطهارة، ابواب الوضوء، باب46، ص476، ح2.
[11] همان، ح3.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo