درس خارج فقه استاد سیدهاشم حسینی بوشهری

1400/08/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فصل فی أحكام غسل الجنابة/کیفیت غسل جنابت- غسل ترتیبی/-

خلاصه جلسه گذشته

بحث در رابطه با غسل ترتیبی بود. یکی از فروضی که در رابطه با غُسل ترتیبی مورد بحث قرار گرفت این بود که واجب نیست که شخصِ غُسل کننده، از بالای هر عضوی شروع به شستن کند و لازم نیست که الأعلی فالأعلی رعایت شود [، یعنی اگر شروعِ غسل از بالاترین جزء میسّر نبود، لازم نیست که از کمی پایین‌تر که نسبت به قسمت‌های پایینِ عضو، بالاتر است، شروع شود، بلکه از هر جایی از عضو که غُسل را شروع کند، صحیح است].

عرض شد که مشهور، به عدم وجوب شروعِ شستن از بالای هر عضو فتوا داده‌اند و گفته‌اند که معروف این است که خلافی در این رابطه نیست مگر اینکه به عده معدودی نسبت داده شده است که نظرشان این است که شروعِ شستن باید از بالای اعضای غُسل باشد. به دو روایت صحیحه از زراره، بر لزوم شروع شستن از بالا استناد شده است که این دو روایت در جلسه گذشته، ذکر شدند و از استدلال به این دو روایت پاسخ داده شد.

روایت صحیحه عبدالله بن سنان نیز بر عدم لزوم شستن از بالا به پایین دلالت دارد؛

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ قَالَ: «اغْتَسَلَ أَبِي مِنَ الْجَنَابَةِ فَقِيلَ لَهُ: قَدْ أَبْقَيْتَ لُمْعَةً فِي ظَهْرِكَ‌ لَمْ يُصِبْهَا الْمَاءُ، فَقَالَ لَهُ: "مَا كَانَ عَلَيْكَ لَوْ سَكَتَّ" ثُمَّ مَسَحَ تِلْكَ اللُّمْعَةَ بِيَدِهِ»[1] .

«لُمعة» به معنای آن قسمتی از بدن است که در هنگام وضو یا غُسل، آب به آن نرسیده است و خشک باقیمانده است.

کیفیت دلالت روایت مذکور بر مدعا (عدم لزوم شستن از بالا به پایین)، به این نحو است که اگر شستن از بالا به پایین لازم بود، امام (ع) باید بین اینکه آن قسمت فراموش شده از اجزای بالای عضو باشد یا از اجزای پایین عضو باشد، تفصیل می‌داد؛ به این نحو که اگر آن قسمت فراموش شده از اجزاء بالای عضو بود که در آن صورت آن قسمت فراموش شده باید شسته شود و غَسل بقیه اجزای که پایین‌تر از آن جزء هستند باید اعاده شود و اگر آن قسمت فراموش شده از اجزای پایین عضو باشد، فقط همان جزء شسته می‌شود و لازم نیست که شستن اجزای بالاتر از آن اعاده شود؛ به عبارت دیگر اگر شستن از بالا به پایین لازم بود، امام (ع) باید تفصیل می‌داد و از اینکه امام (ع) تفصیل نداده است، فهمیده می‌شود که شستن از بالا به پایین لازم نیست، بلکه هدف، صرف شستن آن جزء فراموش شده است. مگر اینکه کسی بگوید که روایت صحیحه عبدالله بن سنان از باب قضیةٌ فی واقعة است، یعنی اطلاقی ندارد که آن اطلاق بر عدم لزوم شستن از بالا به پایین دلالت کند و از ترک تفصیل مذکور، عدم لزوم ترتیب و لزوم شستن از بالا به پایین استفاده نمی‌شود.

البته روایت صحیحه زراره بر عدم لزوم شستن از بالا به پایین دلالت دارد؛

عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) فِي حَدِيثٍ؛ قَالَ: قُلْتُ لَهُ: رَجُلٌ تَرَكَ بَعْضَ ذِرَاعِهِ أَوْ بَعْضَ جَسَدِهِ مِنْ غُسْلِ الْجَنَابَةِ، فَقَالَ: «إِذَا شَكَّ وَ كَانَتْ بِهِ بِلَّةٌ وَ هُوَ فِي صَلَاتِهِ مَسَحَ بِهَا عَلَيْهِ وَ إِنْ كَانَ اسْتَيْقَنَ رَجَعَ فَأَعَادَ عَلَيْهِمَا مَا لَمْ يُصِبْ بِلَّةً، فَإِنْ دَخَلَهُ الشَّكُّ وَ قَدْ دَخَلَ فِي صَلَاتِهِ فَلْيَمْضِ فِي صَلَاتِهِ وَ لَا شَيْ‌ءَ عَلَيْهِ وَ إِنِ اسْتَيْقَنَ رَجَعَ فَأَعَادَ عَلَيْهِ الْمَاءَ وَ إِنْ رَآهُ وَ بِهِ بِلَّةٌ مَسَحَ عَلَيْهِ وَ أَعَادَ الصَّلَاةَ بِاسْتِيقَانٍ وَ إِنْ كَانَ شَاكّاً فَلَيْسَ عَلَيْهِ فِي شَكِّهِ شَيْ‌ءٌ فَلْيَمْضِ فِي صَلَاتِهِ»[2] .

روایت مذکور، بین صورتی که جزء فراموش شده از اجزای بالای عضو باشد و بین صورتی که جزء فراموش شده از اجزای پایین عضو باشد، تفصیل نداده است و امام باقر (ع) نفرموده است که اگر جزء فراموش شده مربوط به اجزای پایین باشد، فقط آن موضع فراموش شده، شسته شود و اگر آن جزءِ فراموش شده، مربوط به اجزای بالا باشد، باید شستن اجزای پایین نیز اعاده شود. بنابراین، از عدم تفصیل از جانب امام (ع) فهمیده می‌شود که هدف، رساندن آب به تمام اعضای بدن است و لذا فرقی نمی‌کند که شستن از بالا به پایین باشد یا از پایین به بالا باشد.

سؤال: بر فرض اینکه از ادله لفظیه چیزی بر لزوم شستن از بالا به پایین یا عدم لزوم آن، به دست نیامد و شخص شک کند که وظیفه‌اش، شستن از بالا به پایین است یا فرقی نمی‌کند که از بالا به پایین بشوید یا از پایین به بالا بشوید و هدف، فقط رساندن آب به تمام اعضای بدن است، در این صورت تکلیف چیست؟

پاسخ: در این صورت، چون شکِ مورد نظر، شک در اصل تکلیف است، مقتضای اصل، عدم وجوب شستن از بالا به پایین است.

فرض دوم، از فروضی که در کلام مرحوم سید (ره) آمده است، این است که رعایت موالاتِ عرفی به معنای اینکه شُستن‌های غُسل، پشت سر هم و بدون فاصله باشند، واجب نیست و همچنین، موالاتِ به معنای عدم خشک شدن نیز لازم نیست، پس اگر شخص، سر و گردنش را در اول روز بشوید و سمت راست بدن را در وسط روز بشوید و سمت چپ بدن را در آخر روز بشوید، غُسلش صحیح است و همچنین، رعایت موالات در اجزایِ عضو واحد نیز لازم نیست.

ظاهر این است که رعایت موالات، بین اعضای غُسل و همچنین، بین اجزای عضو واحد لازم نیست. بنابراین، اگر شخص، یک عضو را در اول روز و عضو دیگر را در وسط روز بشوید، غسلش صحیح است، همچنین اگر یک جزء از سمت راست بدن را در اول روز و یک جزء از آن را در وسط روز و جزء دیگر را در آخر روز بشوید، غسلش صحیح است.

دلیل حکم مذکور

اولاً، اطلاقاتی در این رابطه وجود دارند که از این اطلاقات استفاده می‌شود که رعایت موالات بین اعضای غُسل لازم نیست که اطلاق روایت ذیل از جمله آن اطلاقات است؛

صحیحه زراره: عَنْ زُرَارَةَ؛ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ غُسْلِ الْجَنَابَةِ، فَقَالَ: «تَبْدَأُ فَتَغْسِلُ كَفَّيْكَ ثُمَّ تُفْرِغُ بِيَمِينِكَ عَلَى شِمَالِكَ فَتَغْسِلُ فَرْجَكَ وَ مَرَافِقَكَ ثُمَّ تَمَضْمَضْ وَ اسْتَنْشِقْ ثُمَّ تَغْسِلُ جَسَدَكَ مِنْ لَدُنْ قَرْنِكَ إِلَى قَدَمَيْكَ...»[3] .

تعبیر «تَغْسِلُ جَسَدَكَ مِنْ لَدُنْ قَرْنِكَ إِلَى قَدَمَيْكَ»، مقید به این نکته نشده است که غَسل حتماً باید پشت سر هم انجام شود و فاصله‌ای بین اعضا نیفتد، بلکه فقط بر این دلالت دارد که از فرق سر تا انگشتان پا باید شسته شود و بر این دلالت ندارد که این شستن باید بدون فاصله و پشت سر هم انجام شود، بنابراین، از اطلاق مذکور، استفاده می‌شود که جایز است که شخص، اول صبح یک عضو را بشوید و بین روز، یک عضو دیگر را بشوید و آخر روز نیز عضو دیگر را بشوید.

ثانیاً، اخباری در این رابطه وارد شده‌اند که بر عدم لزوم رعایت موالات دلالت دارند، به خصوص اینکه بعضی از آن روایات بر این مطلب تصریح دارند. ان‌شاءالله، در جلسه آینده به آن روایات اشاره خواهد شد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo