درس خارج فقه استاد سیدهاشم حسینی بوشهری

1400/08/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فصل فی أحكام غسل الجنابة/کیفیت غسل جنابت- غسل ارتماسی/-

مرحوم سید (ره) در ادامه نوشته است: «و لو تيقّن بعد الغسل عدم انغسال جزء من بدنه وجبت الإعادة و لا يكفي غسل ذلك الجزء فقط»[1] .

به نظر مرحوم سید (ره)، اگر شخص، بعد از غسل یقین پیدا کند که جزئی از بدنش شسته نشده است، واجب است که غسل را اعاده کند و شستن آن جزءِ شسته نشده، به تنهایی کفایت نمی‌کند.

آیا در غسل ارتماسی شستن آن مقداری که شسته نشده است کفایت می‌کند؟

مرحوم علامه (ره) در قواعد[2] و مرحوم نراقی (ره) در مستند[3] گفته‌اند که لازم نیست که تمام غسل اعاده شود، یعنی اگر شخص بعد از اینکه غسل ارتماسی کرد، معلوم شود که بخشی از بدنش شسته نشده است، لازم نیست که غسل را اعاده کند، بلکه شستن همان مقداری که شسته نشده است، کفایت می‌کند و دلیل این حکم، روایت صحیحه زارره است که بر کفایت شستن موضعی که باقیمانده است، دلالت می‌کند؛

عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) فِي حَدِيثٍ؛ قَالَ: قُلْتُ لَهُ: رَجُلٌ تَرَكَ بَعْضَ ذِرَاعِهِ أَوْ بَعْضَ جَسَدِهِ مِنْ غُسْلِ الْجَنَابَةِ فَقَالَ: «إِذَا شَكَّ وَ كَانَتْ بِهِ بِلَّةٌ وَ هُوَ فِي صَلَاتِهِ مَسَحَ بِهَا عَلَيْهِ وَ إِنْ كَانَ اسْتَيْقَنَ رَجَعَ فَأَعَادَ عَلَيْهِمَا مَا لَمْ يُصِبْ بِلَّةً، فَإِنْ دَخَلَهُ الشَّكُّ وَ قَدْ دَخَلَ فِي صَلَاتِهِ فَلْيَمْضِ فِي صَلَاتِهِ وَ لَا شَيْ‌ءَ عَلَيْهِ وَ إِنِ اسْتَيْقَنَ رَجَعَ فَأَعَادَ عَلَيْهِ الْمَاءَ وَ إِنْ رَآهُ وَ بِهِ بِلَّةٌ مَسَحَ عَلَيْهِ وَ أَعَادَ الصَّلَاةَ بِاسْتِيقَانٍ وَ إِنْ كَانَ شَاكّاً فَلَيْسَ عَلَيْهِ فِي شَكِّهِ شَيْ‌ءٌ فَلْيَمْضِ فِي صَلَاتِهِ»[4] .

از این روایت استفاده می‌شود که در موردی که شخص به بقاء جزئی از بدنش، بدون اینکه شسته شده باشد، یقین دارد، شستن همان موضع کفایت می‌کند چون غسل ارتماسی همانند غسل ترتیبی است، یعنی همان‌گونه که در غسل ترتیبی، اگر شخص بعد از اینکه غسل کند، متوجه شود که مثلاً مقداری از سمت چپ بدنش را نشسته است، شستن همان مقدار کفایت می‌کند و اگر مقداری از سمت راست بدن را نشسته باشد، سمت راست را می‌شوید و بعد از آن، سمت چپ بدن را می‌شوید و شستن سر و گردن لازم نیست، مگر اینکه آن عضوی را که نشسته است در سر و گردن باشد که در این صورت، اول سر و گردن و سپس سمت راست و بعد از آن، سمت چپ بدن را می‌شوید، لکن لازم نیست که غسل را اعاده کند، در غسل ارتماسی نیز لازم نیست که شخص غسل را اعاده کند، بلکه شستن همان مقداری که شُسته نشده است، کفایت می‌کند و با توجه به اینکه روایت صحیحه زراره موضوع را به غُسل ترتیبی مقیّد نکرده است لذا در غُسل ارتماسی نیز اگر شخص، موضعی را نشسته باشد، همان موضع را می‌شوید و نیازی به اعاده غُسل نیست.

اشکال به کلام مرحوم علامه (ره) و مرحوم نراقی (ره)

به نظر می‌رسد که کلام مرحوم علامه (ره) و مرحوم نراقی (ره)، صحیح نباشد زیرا جمله مذکورِ از روایت زراره، که این دو بزرگوار به آن استناد کرده‌اند، یک روایت مستقل نیست که از آن اطلاق‌گیری شود و گفته شود که همان‌گونه که اگر در باب غسل ترتیبی جزئی شسته نشود، همان جزء، شسته می‌شود و اعاده غسل لازم نیست [، لکن برای رعایت ترتیب، اگر آن جزء شسته نشده در عضوی باشد که سابقِ بر عضوِ شسته شده است، مثلاً در سمت راست بدن باشد، برای رعایت ترتیب، باید بعد از شستن سمت راست بدن، سمت چپ نیز شسته شود]، در باب غسل ارتماسی نیز اگر جزئی شسته نشده باشد، همان جزء شسته می‌شود و اعاده غسل لازم نیست، پس جمله مذکور، روایتی مستقل نیست، بلکه این جمله، در ذیل روایتی که در باب وضو آمده است، قرار دارد و آن روایت به شرح ذیل است؛

عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع)؛ قَالَ: «إِذَا كُنْتَ قَاعِداً عَلَى وُضُوئِكَ فَلَمْ تَدْرِ أَ غَسَلْتَ ذِرَاعَيْكَ أَمْ لَا فَأَعِدْ عَلَيْهِمَا وَ عَلَى جَمِيعِ مَا شَكَكْتَ فِيهِ أَنَّكَ لَمْ تَغْسِلْهُ وَ تَمْسَحْهُ مِمَّا سَمَّى اللَّهُ مَا دُمْتَ فِي حَالِ الْوُضُوءِ فَإِذَا قُمْتَ عَنِ الْوُضُوءِ وَ فَرَغْتَ مِنْهُ وَ قَدْ صِرْتَ فِي حَالٍ أُخْرَى فِي الصَّلَاةِ أَوْ فِي غَيْرِهَا فَشَكَكْتَ فِي بَعْضِ مَا سَمَّى اللَّهُ مِمَّا أَوْجَبَ اللَّهُ عَلَيْكَ فِيهِ وُضُوءَهُ لَا شَيْ‌ءَ عَلَيْكَ فِيهِ فَإِنْ شَكَكْتَ فِي مَسْحِ رَأْسِكَ فَأَصَبْتَ فِي لِحْيَتِكَ بَلَلًا فَامْسَحْ بِهَا عَلَيْهِ وَ عَلَى ظَهْرِ قَدَمَيْكَ فَإِنْ لَمْ تُصِبْ بَلَلًا فَلَا تَنْقُضِ الْوُضُوءَ بِالشَّكِّ وَ امْضِ فِي صَلَاتِكَ وَ إِنْ تَيَقَّنْتَ أَنَّكَ لَمْ تُتِمَّ وُضُوءَكَ فَأَعِدْ عَلَى مَا تَرَكْتَ يَقِيناً حَتَّى تَأْتِيَ عَلَى الْوُضُوءِ»[5] .

مقتضای صدر این روایت، این است که مراد از غسل، غسل ترتیبی است، همان‌گونه که وضو نیز این‌گونه است، یعنی وضو نیز به صورت ترتیبی انجام می‌شود، پس اینکه راوی داستان غسل را در ذیل بحث از وضو مطرح کرده است به خاطر این است که غسل نیز همانند وضو جنبه ترتیبی دارد، مثل اینکه از شُستنی سؤال کرده است که هم در وضو و هم در غُسل ممکن است که اتفاق بیفتد چون هم وضو و هم غسل، به نحو ترتیبی انجام می‌شوند و با قرینه صدر این روایت بر اراده غسل ترتیبی، عرض می‌شود که چون مقصود از صدر این روایت، خصوص غسل ترتیبی است، وجهی باقی نمی‌ماند که از ذیل این روایت، اطلاق‌گیری شود و گفته شود که به اطلاقش شامل غسل ارتماسی نیز می‌شود.

پس اولاً، با توجه به اینکه صدر روایت مذکور، مربوط به وضو و غسل ترتیبی است، نمی‌توان از ذیل آن اطلاق‌گیری کرد و گفت که شامل غسل ارتماسی نیز می‌شود.

ثانیاً، بر فرض که پذیرفته شود که صدر روایت، قرینه بر ذیل روایت نیست باز هم استدلال به ذیل این روایت بر مدعا تمام نیست چون روایت مذکور، ناظِر به سؤال از موالات است و به غسل ترتیبی مربوط است چون غسل ارتماسی به صورت دفعةً واحدةً صورت می‌گیرد و ایجاد خِلل و فاصله در رابطه با آن معنا ندارد، بنابراین، چون سؤال از موالات است، به این صورت که اگر شخص، مقداری از بدن را بشوید و مقداری را به خاطر نسیان یا غفلت نشوید، آیا غسل او صحیح است یا صحیح نیست؟ چون اگر بعد از اینکه متوجه شد که مقداری از بدن را نشُسته است، بخواهد آن را بشوید، در غَسلِ اجزاء، فاصله ایجاد شده است و موالات به هم خورده است و امام (ع) در پاسخ فرموده است که موالات معتبر نیست لذا شخص، همان مقداری را که نَشُسته است، می‌شوید و موالات؛ اعم از اینکه معتبر باشد یا معتبر نباشد، مربوط به غسل ترتیبی است و موالات در رابطه با غسل ارتماسی متصور نیست چون غسل ارتماسی به صورت دفعی انجام می‌شود و امر آن دایر بین بود و نبود است، یعنی یا ارتماس هست یا نیست. درست است که مقدماتِ غسل ارتماسی جنبه تدریجی دارد، لکن وقتی شخص بدن را زیر آب می‌برد، به صورت دفعی انجام می‌شود، پس غسل ارتماسی یا هست یا نیست چون مراد از غسل ارتماسی احاطه آب بر بدن است و امرش دایر بین وجود و عدم است و معنا ندارد که گفته شود که شخص، باید جزئی از بدنش را یک بار بشوید و بعضی از اجزای دیگر را بار دیگر بشوید تا طرح بحث موالات جا داشته باشد، بنابراین، روایت صحیحه مذکور، به غسل ترتیبی اختصاص دارد و شامل غسل ارتماسی نمی‌شود.

آنچه به نظر می‌رسد این است که غسل ترتیبی و ارتماسی، طبیعت واحده می‌باشند و فقط در مقام امتثال با دو کیفیت انجام می‌شوند، مثل نماز تمام و قصر که هر دو، طبعیت واحده می‌باشند، لکن کیفیتشان فرق می‌کند؛ به این نحو که شخصِ حاضر باید نمازش را چهار رکعتی بخواند و شخص مسافر باید دو رکعتی بخواند. در رابطه با اخفات و جهر نیز مطلب از همین قرار است، یعنی حقیقت هر دو، یک چیز است، لکن بعضی از نمازها حالت اخفاتی دارند و بعضی از نمازها حالت جهری داند. پس غسل ارتماسی، امری اجنبی از غسل ترتیبی نیست تا گفته شود که تعبّداً مُجزی است، یعنی گفته شود که اصلِ در غسل، غسل ترتیبی است و شارع گفته است که اگر غسل ارتماسی انجام شود، تعبّداً از غسل ترتیبی، مجزی است.

بنابراین لازم نیست که عنوان ترتیب یا ارتماس قصد شود، بلکه صرف نیّتِ غسل جنابت کردن، کفایت می‌کند، کما اینکه در قصر و اتمام نیز لازم نیست که شخص بگوید که دو رکعت یا چهار رکعت می‌خواند، بلکه همین که شخص قصد نماز کند کفایت می‌کند.

بنابراین، اگر شخص، قصد ترتیب کند و سر و گردنش را بشوید و بعد از آن به نظرش رسید که غسل ارتماسی انجام بدهد و بعد معلوم شد که جزئی از بدنش را نشُسته است، ثمره بحث ظاهر می‌شود زیرا اگر گفته شود که غُسل، طبیعت واحده است و اختلاف در کیفیت است، غُسل در فرض مذکور، ترتیبی محسوب می‌شود [چون از اول به نیّت غسل ترتیبی شروع کرده است] و باید آن قسمت باقیمانده را بشوید و ما بعد آن را نیز بشوید، مثلاً اگر آن جزء شسته نشده، در طرف راست بدن باشد، نخست طرف راست بدن را می‌شوید و سپس طرف چپ بدن را می‌شوید، اما اگر گفته شود که غسلِ ترتیبی و ارتماسی دو امر جداگانه و دو طبیعت می‌باشند، ولی به جا آوردن غسل ارتماسی تعبّداً موجب سقوط غُسل می‌شود [، مثل واجب تخییری که دو عِدل دارد که انجام یکی از آنها، مُجزی از دیگری است]، در این صورت باید غسل از ابتدا اعاده شود و صرف شستن جزء فراموش شده کافی نیست زیرا فروض این است که شخص، قصد غسل ارتماسی کرده است و غسل ارتماسی نیز محقق نشده است چون غسل ارتماسی، زمانی محقق می‌شود که آب همه بدن را فرا بگیرد، در حالی که فرض این است که بخشی از بدن شسته نشده است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo