< فهرست دروس

درس تفسیر استاد سیدهاشم حسینی بوشهری

1400/02/29

بسم الله الرحمن الرحیم

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

تذکر اخلاقی: اعمالِ تأثیرگذار در سنگینی میزان

قَالَ أَبُو ذَرٍّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ‌؛ قَالَ لِي رَسُولُ اللَّهِ (ص): «أَ لَا أُعَلِّمُكَ بِعَمَلٍ خَفِيفٍ عَلَى الْبَدَنِ ثَقِيلٍ فِي الْمِيزَانِ؟» قُلْتُ: بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ، قَالَ: «هُوَ الصَّمْتُ‌ وَ حُسْنُ‌ الْخُلُقِ‌ وَ تَرْكُ‌ مَا لَا يَعْنِيك»‌[1] .

ابوذر [خداوند از او راضی باشد،] گفته است که رسول اکرم (ص) به من فرمود که آیا عملی که سختی آن برای بدن کم ولی در میزان عمل سنگین است را به تو یاد بدهم؟ گفتم که بله یا رسول الله؛ درود خدا بر تو باد، آن حضرت (ص) فرمود که آن عمل، سکوت، اخلاق نیکو و ترک چیزی است که به تو مربوط نیست.

رسول گرامی اسلام (ص) در روایت مذکور، به سه عمل اشاره فرموده است که در عین حال که سختی زیادی ندارند، تأثیرگذاری آنها در میزان عمل زیاد است؛

اولین عملی که برای بدن سختی کمی دارد، لکن در میزان عمل سنگین است، سکوت و خاموشی است. سکوت خیلی مورد سفارش پیشوایان دین قرار گرفته است زیرا انسانی که سکوت پیشه می‌کند و بیش از آنکه حرف بزند، به سخن دیگران گوش می‌دهد، کمتر گناه می‌کند و خودِ سکوت مانع از گناه کردن می‌شود. غیبت در پرتو حرف زدن پیش می‌آید، تهمت زدن نیز همین گونه است و همین‌طور خیلی از گناهان دیگر از حرف زدن ناشی می‌شوند لذا اگر انسان مُهر سکوت بر زبانش نزند گرفتار گناه خواهد شد.

امام باقر (ع) فرموده است: «إِنَّمَا شِيعَتُنَا الْخُرْسُ»‌[2] ؛ شیعیان ما لال هستند، یعنی تا چیزی از آنها پرسیده نشود، پاسخ نمی‌دهند. همچنین، پیامبر اکرم (ص) فرموده است: «إِذَا رَأَيْتُمُ الرَّجُلَ قَدْ أُعْطِيَ‌ الزُّهْدَ فِي‌ الدُّنْيَا و قِلَّةَ نُطقٍ فَاقْتَرِبُوا مِنْهُ‌ فَإِنَّهُ يُلْقِي الْحِكْمَةَ»[3] ؛ هر گاه مردى را ديديد كه زهد و پارسایى در دنيا و کم سخن گفتن به او عطا شده است، به او نزديك شويد زيرا او حكمت را ابلاغ مى‌كند.

دومین عملی که میزان عمل را سنگین می‌کند، اخلاق نیکو است. انسان باید در همه عرصه‌های زندگی خود؛ اعم از منزل و اجتماع خوش اخلاق باشد. یکی از مواردی که در جامعه کمتر رعایت می‌شود، نداشتن اخلاق خوش در محیط خانه و عدم خوش اخلاقی با همسر و فرزندان است. شخصی از اصحاب رسول اکرم (ص) به نام معاذ از دنیا رفت، رسول اکرم (ص) در تشییع جنازه او روی انگشتان پا راه می‌رفت، از آن حضرت (ص) سؤاال کردند که چرا این‌گونه قدم برمی‌دارید؟ آن حضرت (ص) در پاسخ فرمود که ملائکه در تشییع جنازه معاذ شرکت کرده‌اند و جایی برای قدم برداشتن نیست لذا این‌گونه راه می‌روم، اما زمانی که معاذ را در قبر گذاشتند، رنگ پیامبر (ص) دگرگون شد، عرض کردند که یا رسول الله (ص) چرا رنگتان تغییر کرد؟ آن حضرت (ص) در پاسخ فرمود که معاذ به خاطر اینکه در خانه‌اش اخلاقش خوب نبوده است، دچار فشار قبر شد و سرّ شرکت ملائکه در تشییع جنازه معاذ به این خاطر بوده است که به خواندن سوره توحید مداومت داشته است.

سومین موردی که بر سنگینی میزان عمل انسان در قیامت می‌افزاید و باعث فزونی اعمال خوب او می‌شود، ترک چیزی است که به او مربوط نمی‌شود. انسان باید جایگاه خود را بشناسد و در مسایلی که به او مربوط نمی‌شود، دخالت نکند و ابراز نظر نکند.

ادامه تفسیر آیه86: «أُولئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ فَلاَ يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَ لاَ هُمْ يُنْصَرُونَ»[4] ؛ اينها همان كسانی می‌باشند كه آخرت را به زندگى دنيا فروخته‌اند؛ از اين رو عذاب آنها تخفيف داده نمى‌شود و كسى آنها را يارى نخواهد كرد.

در جلسه گذشته، عرض شد که واژه «اشتراء» از ریشه «شراء» گرفته شده است و ملازم با واژه «بیع» است. واژه «اشتراء» از الفاظ اضداد است، یعنی هم به معنای خریدن و هم به معنای فروختن است. دنیا دوستان، افرادی هستند که زندگی آخرت را می‌فروشند و به جای آن زندگی دنیا را می‌خرند.

سؤال: ممکن است که سؤالی به ذهن خطور کند که برخاسته از ضوابط باب خرید و فروش است. در روایتی از نبی مکرم اسلام (ص) نقل شده است که آن حضرت (ص) فرموده است: «لا بیع الا فی ما تملک»[5] ؛ یعنی خرید و فروش جایز نیست مگر در رابطه با آن چیزی که آن را مالک شده‌ای. با توجه به این قاعده، اگر انسان مالک چیزی نباشد چگونه می‌تواند آن را بفروشد؟ سؤال این است که با اینکه انسان، مالک حیات دنیا و آخرت نیست، چگونه در آیه مورد بحث (آیه86 بقره)، خداوند متعال فرموده است که انسانِ دنیا دوست، حیات آخرت را به حیات دنیا فروخته است؟

پاسخ: درست است که معنای حقیقی واژه «اشتراء»، خرید و فروش، یعنی دادن چیزی و سِتاندن چیز دیگر است، اما «اشتراء» یک معنای مجازی و ظریف دیگر نیز دارد که خداوند متعال در آیه مورد بحث، آن معنای مجازی را اراده کرده است و معنای حقیقیِ «اشتراء» را اراده نکرده است. بله اگر معنای حقیقیِ «اشتراء» اراده شده بود، اشکال مذکور، وارد بود، لکن سخن این است که این معنای حقیقی اراده نشده است، بلکه معنای مجازی اراده شده است و آن معنای مجازی این است که وقتی که انسان چیزی را خریداری می‌کند به آن نزدیک می‌شود، یعنی گویا آن شیءِ خریداری شده به انسان نزدیک شده و انسان نیز به آن نزدیک می‌شود و هرگاه انسان کالایی را می‌فروشد، گویا از آن شیء فاصله می‌گیرد و دور می‌شود، در آیه مذکور، نیز معنای فروختنِ حیات آخرت به حیات دنیا این است که انسان از آخرت دور شده است و فاصله گرفته است و به دنیا نزدیک شده است. البته این معنای مجازی نیز بی ارتباط با معنای حقیقیِ «اشتراء» نیست چون در واقع نیز وقتی انسان چیزی را می‌خرد به آن شیء نزدیک می‌شود و وقتی آن را بفروشد از آن دور می‌شود و فاصله می‌گیرد. پس خداوند متعال در آیه مورد بحث، نتیجه معامله را که نزدیک شدن و دور شدن است، مد نظر قرار داده است و خودِ معامله حقیقی را مدِّ نظر قرار نداده است، به این معنا که گروهی از انسان‌ها به حیات دنیا می‌پیوندند و به دنیا نزدیک می‌شوند و از حیات اخروی فاصله می‌گیرند. پس منظور، این است که انسان‌های دنیا دوست، به تصویر غیر حقیقی حیات دنیوی نزدیک می‌شوند و از حقیقت حیات باز می‌مانند. هرچه در زندگی دنیا جاری است، انعکاسی از حقیقتی است که در آینه حیات حقیقی، متجلّی است و آنچه بسیاری از انسان‌ها فریفته آن می‌شوند، فقط تصویر و انعکاسی از زیبایی واقعی و حیات جاودان است، یعنی این دنیا نیز، حقیقت واقعی نیست، بلکه خود این دنیا نیز یک نوع مجاز است که انسان‌ها به لذت‌های آن، دل‌خوش شده‌اند. بنابراین، حیات دنیا، مجازی است و حیات اخروی، حقیقت است و کسانی که آخرت را رها می‌کنند و حیات مجازیِ دنیا را برمی‌گزینند، همانند کودکانی می‌باشند که گردنبندی طلا به دست آنها می‌افتد ولی چون ارزش آن گردنبند را نمی‌دانند، می‌شود آنان را با چند اسباب‌بازی گول زد و گردنبد را از دستشان درآورد، یعنی دنیا دوستان با آنچه در دنیا هست، گول می‌خورند و دل‌بسته آن می‌شوند و آخرت خود را به دنیا می‌فروشند.

«الحمد لله رب العالمین»


[1] . مسعود بن عيسى، ورام بن أبي فراس، مجموعة ورام، ج‌1، ص107.
[2] . محمد بن یعقوب، کلینی، الكافي (ط- الإسلامية)، ج‌2، ص113.
[3] سنن ابن ماجه، ج2، کتاب الزهد، باب الزهد فی الدنیا، ص1261.
[4] «البقرة»:86.
[5] محمد بن زين الدين، ابن أبي جمهور، عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية، ج‌2، ص247.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo