< فهرست دروس

درس تفسیر استاد سیدهاشم حسینی بوشهری

99/09/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر سوره «بقره»/ تفسیر آیه 83/-

 

تذکر اخلاقی:عدم قبولی عمل به خاطر سه چیز

 

قال الصادق (ع): «قَالَ إِبْلِيسُ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ لِجُنُودِهِ: إِذَا اسْتَمْكَنْتُ مِنِ ابْنِ آدَمَ فِي ثَلَاثٍ لَمْ أُبَالِ مَا عَمِلَ؛ فَإِنَّهُ غَيْرُ مَقْبُولٍ مِنْهُ؛ إِذَا اسْتَكْثَرَ عَمَلَهُ وَ نَسِيَ‌ ذَنْبَهُ‌ وَ دَخَلَهُ الْعُجْبُ»[1] .

امام صادق (ع) در روایت مذکور، فرموده است که ابلیس که لعن و نفرین خدا بر او باد به لشکریان خود گفت که اگر شما بر آدمی‌زاد در سه جا مسلط شدید، من نگرانی ندارم که او چه عملی را انجام می‌دهد زیرا عملش مقبول واقع نمی‌شود؛ زمانی که عمل خود را بزرگ شمارد و گناه خود را فراموش کند و عُجب در او داخل شود.

آنچه برای ابلیس مهم است، این است که انسان‌ها را از مرز عبودیت خارج کند، ولی اگر انسانی به ظاهر عابد، اما در عین حال ملعبه بازی ابلیس قرار گیرد، ابلیس می‌گوید که من درباره او نگرانی ندارم، هرچند که به ظاهر بهترین عمل‌ها را انجام بدهد و قائم‌الیل و صائم‌النهار باشد زیرا هدف ابلیس این است که اعمال او نزد خداوند مورد قبول واقع نشود و وقتی انسان از ابلیس اطاعت کند، عملش قبول نمی‌شود و هیچ ارزشی نزد خدا نخواهد داشت.

طبق روایت مذکور، در سه جا عمل انسان مورد پذیرش خداوند متعال واقع نمی‌شود؛

اول، اینکه انسان کار خیری را که انجام می‌دهد بزرگ بشمارد، مثلاً اگر به کسی کمک کند، فکر می‌کند که خیلی کار مهمی کرده است و کارش زیاد برای او جلوه می‌کند و این باعث می‌شود که خلوص عملش از بین برود و مقبول واقع نشود، هرچند ظاهراً کار خیر انجام داده است، ولی چون اخلاص نداشته و به خاطر هوا و هوس بوده است مورد پذیرش قرار نمی‌گیرد.

دوم، اینکه انسان گناهی که از او سر زده است را فراموش کند. انسان باید خودش را بر انجام گناهانی که از او سرزده است، سرزنش کند و از آن گناهان توبه کند، اما اگر نسبت به گناهان بی‌خیال باشد، کار خوبی که انجام داده است، مورد پذیرش قرار نمی‌گیرد چون این گناهان باعث حبط عمل او می‌شود، مثل آن شخصی که دزدی می‌کرد و سپس صدقه می‌داد، به او گفتند که دزدی با صدقه دادن سازگاری ندارد، پاسخ داد که خودِ خداوند در قرآن فرموده است که هر کس یک کار خوب انجام بدهد دَه ثواب برای او نوشته می‌شود ﴿مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَ مَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلاَ يُجْزَى إِلاَّ مِثْلَهَا وَ هُمْ لاَ يُظْلَمُونَ﴾[2] ، من وقتی دزدی می‌کنم یک گناه برایم نوشته می‌شود و وقتی صدقه می‌دهم خداوند به من دَه ثواب می‌دهد که یک ثواب از آن دَه‌تا، در مقابل گناه دزدی از بین می‌رود و نُه ثواب دیگر نیز برایم باقی می‌ماند. اما این سخن، درست نیست زیرا وقتی گناهی از انسان سر بزند زمینه‌ای برای ثواب باقی نمی‌ماند و اصلاً حسنه‌ای در کار نیست، بلکه او خیال کرده است که انفاق و صدقه از مال دزدی، حسنه است.

سوم، خودپسندی و عُجب است. انسان اگر دچار عُجب و خودشیفتگی بشود و خود را از دیگران بالاتر بداند و دیگران را به حساب نیاورد، عملی که انجام می‌دهد مورد قبول واقع نمی‌شود.

امام علی (ع) فرموده است: «آهِ‌ مِنْ‌ قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ‌ الطَّرِيقِ‌ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظِيمِ الْمَوْرِد»[3] ؛ آه از کمی توشه و طولانی بودن راه و دور بودن سفر و محل ورود [، یعنی قیامت] عظیم و بزرگ است.

در حالات مرحوم آیت الله بروجردی (ره) آمده است که وقتی شاگرادان ایشان از ایشان تعریف کردند، ایشان آهی کشید، گفتند که شما که این همه خدمت کرده‌اید، شاگرد تربیت کرده‌اید، مسجد اعظم را ساخته‌اید و خیلی کارهای بزرگ دیگر را انجام داده‌اید چرا آه می‌کشید؟ ایشان یا مرحوم آیت الله خوانساری (ره) که کنار ایشان بود فرمود: «خلص العمل فإن الناقد بصیر بصیر» ؛ عمل را خالص کنید زیرا ناقدِ عمل خیلی بصیر و آگاه است اشاره به حدیث «أَخْلِصِ‌ الْعَمَلَ‌ فَإِنَّ النَّاقِدَ بَصِير»[4] .

ادامه تفسیر آیه83: ﴿وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لاَتَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً وَ ذِي الْقُرْبَى وَ الْيَتَامَى وَ الْمَسَاكِينِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِنْكُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ﴾[5] ؛ و (به ياد آوريد) زمانى را كه از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز خداوند يگانه را پرستش نكنيد و به پدر و مادر و نزديكان و يتيمان و بينوايان نيكى كنيد و به مردم نيك بگوييد که نماز را برپا داريد و زكات بدهيد، سپس (با اينكه پيمان بسته بوديد) همه شما جز عده كمى سرپيچى كرديد و (از وفاى به پيمان خود) روى‌گردان شديد.

یکی از نکات دیگری که در رابطه با آیه مذکور، باید مورد توجه قرار گیرد این است که حضرات معصومین (ع) که مفسرین واقعی قرآن می‌باشند در تبیین تعبیر «وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً» که در آیه مذکور آمده است، احادیث فراوانی بیان کرده‌اند که احادث ذیل از آن جمله‌اند:

روایت اول: عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ "وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً" قَالَ: «قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ لَا تَقُولُوا إِلَّا خَيْراً حَتَّى تَعْلَمُوا مَا هُوَ»[6] .

امام صادق (ع) در روایت مذکور در تفسیر قول خداوند متعال که فرموده است که با مردم نیکو سخن بگویید، فرموده است که با مردم نیکو سخن بگویید و جز خیر نگویید تا زمانی که بدانید که چه می‌گویید؟ یعنی تا زمانی که خلاف آن ثابت شود، با مردم سخن نیکو بگویید.

مقصود از سخن خیری که امام صادق (ع) به گفتن آن ترغیب فرموده است، نیکویی سخن در قالب و محتوا است، یعنی هم محتوای سخن باید زیبا باشد و هم قالبی که آن محتوا در آن قالب بیان می‌شود باید زیبا و پسندیده باشد. متأسفانه گاهی انسان در بیان محتوای سخنان خود از قالب مناسبی استفاده نمی‌کند و کلام خود را به گونه‌ای بیان می‌کند که مخاطب هیچ چیزی متوجه نمی‌شود و گاهی موجب سوء برداشت می‌شود، یعنی متکلم چیزی را ارائه کرده است و مخاطب چیز دیگری از کلام او برداشت کرده است.

روایت دوم: عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ (ع)‌ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‌ "وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً"، قَالَ: «قُولُوا لِلنَّاسِ أَحْسَنَ مَا تُحِبُّونَ أَنْ يُقَالَ لَكُمْ، فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُبْغِضُ اللَّعَّانَ السَّبَّابَ الطَّعَّانَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ الْفَاحِشَ‌ الْمُتَفَحِّشَ‌ السَّائِلَ الْمُلْحِفَ وَ يُحِبُّ الْحَيَّ الْحَلِيمَ الْعَفِيفَ الْمُتَعَفِّفَ»[7] .

نکته: باید توجه شود که از این روایت استفاده می‌شود که لعن و سب مؤمنین، جایز نیست وگرنه سب و لعن دشمنان خدا مشکلی ندارد.

از روایت مذکور نیز استفاده می‌شود که انسان باید نیکوتر از آنکه دوست دارد که دیگران با او صحبت کنند، با دیگران سخن بگوید و لذا انسان باید از سخنانی که برای خودش ناپسند می‌داند، در رابطه با دیگران اجتناب کند. یکی از مصادیق سخن زشت و ناپسند، کلمات زشت و رکیک است که از دهان انسان خارج می‌شود، بعضی از انسان‌ها عفت کلام ندارند و کلمات رکیک و زشت را بر زبان جاری می‌کنند. پس، اگر انسان خواسته‌ای از دیگران دارد باید آن را در نهایت ادب و احترام مطرح بکند و متأسفانه عده‌ای از انسان‌ها درخواست خود را با بی‌ادبی مطرح می‌کنند.

خداوند متعال در آیه مورد بحث (آیه 83 بقره) به نیکو سخن گفتن دستور داده است. زبان از پیچیده‌ترین اعضایی است که خداوند متعال به انسان عنایت کرده است تا جایی که حکمای یونان، نطق و بیان را فصلِ مقوِّم و مهمترین هنر انسانی می‌دانند و در تعریف انسان گفته‌اند: «الإنسان حیوانٌ ناطقٌ» که قوه نطق، فصل ممیِّز بین انسان و حیوانات دیگر دانسته شده است. خداوند متعال در سوره الرحمن فرموده است: «﴿الرَّحْمنُ﴾[8] ﴿عَلَّمَ الْقُرْآنَ﴾[9] ﴿خَلَقَ الْإِنْسَانَ﴾[10] ﴿عَلَّمَهُ الْبَيَانَ﴾[11] .

از نگاه زبان‌شناسان، زبان بهترین ابزار برای آشکار کردن آنچه در درون انسان است، می‌باشد و انسان از طریق زبان می‌تواند خواسته‌های خود را به دیگران منتقل کند و علاوه بر آشکار کردن درون و مافی‌الضمیر، انسان، گاهی می‌تواند مکنونات خود را کتمان کند، یعنی به گونه‌ای بیندیشد و به گونه دیگری سخن بگوید که این کار گاهی به خاطر تقیه است که ممدوح است، ولی گاهی حالت ریا دارد که از آفات زبان است و نفاق است و نفاق در اسلام مورد مذمّت قرار گرفته است. قرآن و روایات، گاهی در رابطه با زبان این مسأله را مطرح می‌کنند که باید به آفات زبان توجه شود، در کلام معصومین (ع) به زبان و هنر تکلم آدمی بسیار اهمیت داده شده است. پس زبان همان‌گونه که کارکردهای زیادی دارد، آفات زیادی نیز دارد و کتاب‌های مفصلی در رابطه با آفات زبان نگاشته شده است. قدرت زبان به گونه‌ای است که می‌تواند امّتی را برانگیزد یا امّتی را زمین‌گیر کند و به تعبیر دیگر زبان هم می‌تواند ملت‌ها را بیدار کند و هم می‌تواند ملت‌ها را بخواباند. متاسفانه در جامعه کنونی از زبان، سوء استفاده‌های زیادی می‌شود و به خصوص در عرصه رسانه هر چه به ذهنشان می‌آید را بر زبان جاری می‌کنند و افکار جامعه را دچار تشویش می‌کنند. پس اینکه خداوند متعال فرموده است که با مردم به نیکی سخن بگویید، شامل همه مواردی که ذکر شد، می‌شود بنابراین، انسان باید سعی کند که جز نیکی بر زبان جاری نکند و سخن خوب را با خوبی و نیکویی برای مردم بیان کند.


[9] سوره الرحمن2، آیه2.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo