< فهرست دروس

درس تفسیر استاد سیدهاشم حسینی بوشهری

99/12/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:تفسیر سوره «بقره»/ تفسیر آیه 85/-

 

تذکر اخلاقی:آماده شدن برای سفر آخرت

 

قَالَ رَجُلٌ لِلصَّادِقِ (ع): أَوْصِنِي، قَالَ لَهُ: «أَعِدَّ جَهَازَكَ وَ أَكْثِرْ مِنْ زَادِكَ لِطُولِ سَفَرِكَ وَ كُنْ وَصِيَّ نَفْسِكَ وَ لَا تَكُنْ تَأْمَنُ غَيْرَ أَنْ يَبْعَثَ بِحَسَنَاتِكَ إِلَى قَبْرِكَ فَإِنَّهُ لَنْ يَبْعَثَهَا أَحَدٌ مِنْ وُلْدِكَ إِلَيْكَ فَمَا أَبْيَنَ الْحَقَّ لِذِي عَيْنَيْنِ أَنَّ الرَّحِيلَ أَحَدُ الْيَوْمَيْنِ تَزَوَّدُوا مِنْ صَالِحِ الْأَعْمَالِ وَ تَصَدَّقُوا مِنْ خَالِصِ الْأَمْوَالِ فَقَدْ دَنَا الرِّحْلَةَ وَ الزَّوَالَ»[1] .

امام صادق (ع) در روایت مذکور، به شخصی که برای پند و موعظه به ایشان مراجعه کرده بود، فرمود که وسایل سفرت را آماده کن و زاد و توشه‌ات را برای سفرت که طولانی است، زیاد کن و خودت وصی خودت باش و تا خودت نسبت به از پیش فرستادن حسنات و خوبی‌هایت، به قبرت اقدام نکرده‌ای، نسبت به دیگران احساس امنیت نکن، چرا که هیچ یک از فرزندان تو حسناتی به سوی تو نخواهند فرستاد، چقدر حقیقت آشکار است برای کسی که دو تا چشم دارد [، یعنی مطلب روشن است و ابهامی ندارد، چون انسان دیده است کسانی را مال و اموال زیادی از آنها به جای مانده است و بعد از مرگشان بین فرزندانش بر سر تقسیم اموال، اختلاف افتاده است و اصلاً به فکر پدرشان که از دنیا رفته است و دستش خالی است، نیستند]، همانا کوچ کردن در یکی از دو روز است [، یعنی انسان نمی‌داند که تا کی زنده است، بلکه چه بسا در آن زمانی که اصلاً فکرش را نمی‌کند، اجلش فرا برسد]، پس از اعمال شایسته برای آخرت توشه بردارید و از اموال خالص صدقه بدهید، پس به تحقیق کوچ کردن و زوال زندگی دنیوی بسیار نزدیک است.

لازمه سفر آخرت، عمل صالح است، آنچه که انسان فردای قیامت به آن نیاز دارد و بیش از هر چیز دیگر به کارش می‌آید، عمل صالح است لذا انسان تا در عالَم دنیا هست و مرگ سراغ او نیامده است باید خود را آماده کند و زاد و توشه سفر آخرت را فراهم آورد و به کم بسنده نکند، بلکه باید سعی کند که توشه‌ای که برمی‌دارد زیاد باشد چون انسان در عالَم آخرت نیازمند است و لذا هر مقداری که توشه بردارد باز هم کم است، بنابراین، انسان باید عملش را درست انجام دهد و آن را زیاد کند، مثلاً اگر نماز می‌خواند، رکوع و سجده آن را طولانی کند. در احوال بعضی از بزرگان آمده است که وقتی بعد از مرگشان، در عالَم رؤیا از آنان سؤال کردند که چه عملی نزد خدا ارزشمند است، در پاسخ گفته بودند که سجده‌های طولانی ارزشمند است. البته آنچه به عمل انسان ارزش می‌دهد، اخلاص در عمل است و اینکه انسان کاری را که انجام می‌دهد صرفاً برای جلب رضایت الهی باشد چون شاید عملی از نظر انسان کم باشد، ولی چون با اخلاص انجام شده است، محبوب خداوند واقع شود و نزد خداوند ارزشمند باشد و پاداش زیادی به آن تعلق گیرد.

امام صادق (ع) در ادامه فرموده است که خودت وصی خودت باش، یعنی آنچه را که انتظار داری دیگران بعد از مرگ تو برای تو انجام بدهند، خودت، تا زنده‌ای برای خودت انجام بده و نسبت به دیگران احساس امنیت نکن، یعنی خیال نکن که اگر امورت را به دیگران واگذار کردی، آنان طبق خواسته تو عمل می‌کنند، بلکه باید خودت نسبت به فرستادن حسنات به قبرت اقدام کنی.

آمده است که به فرزندان شخصی که از دنیا رفته بود، گفتند که چرا برای پدرتان کاری انجام نمی‌دهید و به وصیتش عمل نمی‌کنید، چرا که او اکنون در عذاب و آتش است، در پاسخ گفتند که یک نفر در آتش باشد بهتر از این است که ما فرزندانش با عمل به وصیتش مال را از دست بدهیم و از نداری بسوزیم. بنابراین، انسان باید سعی کند که از اعمال شایسته برای آخرتش توشه بردارد و از اموال خالص صدقه بدهد چون رفتن به سرای دیگر و زوال زندگی دنیویِ انسان بسیار نزدیک است و همانند ظرف آبی که سوراخ شده است و قطره قطره از آب آن کم می‌شود، زندگی انسان نیز با سپری شدن روزها و شب‌ها رو به زوال می‌رود، پس با توجه به اینکه زندگیِ دنیوی انسان در مسیر تمام شدن است، انسان باید سعی کند که خود را برای زندگی ابدی و سرای آخرت آماده کند لذا باید از عالَم دنیا حداکثر استفاده را ببرد و زاد و توشه کافی برای زندگی بعد از مرگ خود بردارد.

ادامه تفسیر آیه 85: ﴿ثُمَّ أَنْتُمْ هؤُلاَءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ وَ تُخْرِجُونَ فَرِيقاً مِنْكُمْ مِنْ دِيَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَيْهِمْ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ وَ إِنْ يَأْتُوكُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَ هُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذلِكَ مِنْكُمْ إِلاَّ خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَ مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ﴾[2] ؛ اما اين شما هستيد كه يكديگر را مى‌كشيد و جمعى از خودتان را از سرزمينشان بيرون مى‌كنيد و در اين گناه و تجاوز به يكديگر كمك مى‌نماييد (و اينها همه نقض پيمانى است كه با خدا بسته‌ايد)؛ در حالى كه اگر بعضى از آنها به صورت اسيران نزد شما آيند، فديه مى‌دهيد و آنان را آزاد مى‌سازيد! با اينكه بيرون ساختن آنان بر شما حرام بود. آيا به بعضى از دستورات كتاب آسمانى ايمان مى‌آوريد و به بعضى كافر مى‌شويد؟! براى كسى از شما كه اين عمل (تبعيض در ميان احكام و قوانين الهى) را انجام دهد، جز رسوايى در اين جهان، چيزى نخواهد بود و روز رستاخيز به شديدترين عذاب‌ها گرفتار مى‌شوند و خداوند از آنچه انجام مى‌دهيد غافل نيست.

خداوند متعال در ذیل آیه مذکور، فرموده است: ﴿فَمَا جَزَاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذلِكَ مِنْكُمْ إِلاَّ خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَ مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ﴾. منظور، این است که کسی که بین احکام و قوانین الهی تبعیض قائل شود و بخشی‌نگر باشد و به آن بخشی که مطابق با ذائقه و سلیقه‌اش باشد، عمل کند و آن بخشی را با ذائقه‌اش ناسازگار باشد، رها کند، جزایی جز خواری و رسوایی در دنیا نخواهد داشت [چون به مخالفت با خداوند متعال پرداخته است] و روز قیامت نیز به شدیدترین عذاب‌ها گرفتار خواهد شد.

در جلسه گذشته گفته شد که خطابی که در این آیه و آیات قبلی آمده است متوجه یهودیان است که نسبت به احکامِ کتاب آسمانی خود (تورات)، سلیقه‌ای عمل می‌کردند و به بخشی عمل و بخشی را ترک می‌کردند و عرض شد که یکی از عوامل ایجاد فرقه‌ها و تشتّت‌ها، شیوه گزینشی بوده است که پیروان ادیان داشته‌اند؛ به این نحو که به بخشی ازاحکام و قوانین الهی که مطابق سلیقه آنها بوده است، عمل می‌کرده‌اند و بخش دیگر را با سلیقه آنها سازگار نبوده است، ترک می‌کرده‌اند، مثل اینکه به نماز اهمیت داده‌اند و ولایت را رها کرده‌اند یا کمک به دیگران را اهمیت داده‌اند و نماز و روزه را رها کرده‌اند، همانند تصویری که کاریکاتوریست می‌کشد که سر بزرگی برای شخص مورد نظر، ترسیم می‌کند و در مقابل، بدنش را کوچک می‌کشد که این عدم تقارنِ بین سر و بدن باعث زشت شدن تصویر می‌شود و این، همان بخشی‌نگری است که انسان به بعضی از چیزها زیاد توجه می‌کند و بعضی دیگر را هیچ توجهی نمی‌کند، در حالی که دین مبین اسلام، دین توازن است که به منزله یک منشور است که هم بُعد عبادی دارد، هم بُعد سیاسی دارد، هم بُعد اخلاقی دارد، هم بُعد عرفانی دارد، هم بُعد اجتماعی دارد و ابعاد مختلف را مورد توجه قرار داده است و این‌گونه نبوده است که فقط به یک بُعد از زندگی انسان توجه کند و سایر ابعاد را نادیده بگیرد. همچنین، خداوند متعال در رابطه با مؤمن نیز همه ابعاد زندگی او را مورد توجه قرار داده است و هم به آخرت او توجه کرده است و هم به دنیای او توجه کرده است، هم از عبادت مؤمن سخن به میان آورده است و هم از جنبه اجتماعی زندگی او سخن به میان آورده است و لذا مؤمن نیز باید به همه جنبه‌های زندگی توجه داشته باشد. پیامبر اکرم (ص) نیز انسانی را شایسته می‌داند که ملتزم به اجرای تمام دین باشد و به شکل متوازن با دین رفتار کند و خود را ملتزم به عمل به آن، در همه عرصه‌ها بداند، پس نگاه باید یک نگاه جامع باشد و نگاهی یک‌سونگر نباشد، چرا که کسی که نگاهش فقط به یک بخش از احکام و قوانین الهی باشد و از بخش دیگر غافل شود، در دنیا رسوا و خوار خواهد شد و در آخرت نیز چیزی جز آتش و عذاب نصیبش نخواهد شد.

خداوند متعال تکالیف را به گونه‌ای قرار داده است که اگر انسان به همه آنها عمل کند، به جایگاهی خواهد رسید که تمام استعدادهای نهفته الهی در وجودش شکوفا خواهند شد. فلسفه احکام این است که هر جزء از آن، مکمّل جزء دیگر است لذا انسان باید به تمام آن که به صورت یک بسته از قوانین و احکام الهی است، عمل کند و این‌گونه نباشد که به بخشی عمل کند و بخش دیگر را ترک نماید، کما اینکه اگر آشپزی، بخواهد غذای خوب و با کیفیتی طبخ کند باید همه مواد لازم را با هم مخلوط کند تا غذای مورد نظرش آماده شود و اگر حتی یک ماده را کم کند از کیفیت غذا کاسته خواهد شد، پس برای دست‌یابی به همه حقایق الهی، انسان باید به همه احکام و قوانین الهی پایبند باشد و اگر فقط به بخشی از آن قوانین توجه کند، دست‌یابی به همه حقایق الهی برای او ممکن نخواهد بود.

افراد نسبت به پایبندی به احکام دین به دو دسته تقسیم می‌شوند؛

عده‌ای به دنبال اسقاط تکلیف‌اند و می‌گویند که خداوند متعال یک سری واجبات و محرّماتی را تعیین کرده است و ما نیز مکلّف به عمل به واجبات و ترک محرّمات می‌باشیم لذا صرفاً به دنبال اسقاط تکلیف‌اند.

اما عده‌ای دیگر، دین را راه رسیدن به کمال می‌دانند لذا به ظواهر دین بسنده نمی‌کنند و به فکر این نیستند که فقط تکلیف از عهده آنها ساقط شود و صرفاً تکلیفشان را صحیح انجام داده باشند، بلکه به فکر این می‌باشند که علاوه بر صحیح انجام دادن تکلیف، آن را به گونه‌ای انجام بدهند که مقبول درگاه الهی واقع شود و موجب رشد معنوی و کمال آنها گردد- بین صحت و قبولی عمل تفاوت است، گاهی ممکن است که یک عمل صحیح واقع شود، ولی قبول نشود، ولی اگر عملی مقبول واقع شود، حتماً صحیح نیز خواهد بود، پس هر نماز مقبولی، صحیح می‌باشد، ولی این‌گونه نیست که هر نمازِ صحیحی قبول شود و الزامی از این جهت نیست-، پس این افراد به دنبال فهم صحیح از دین می‌باشند و به کم قانع نیستند و فقط در صدد رفع تکلیف نیستند، بلکه به دنبال اوج گرفتن و طی کردن پله‌های کمال می‌باشند و در بزنگاه‌ها خود را نشان می‌دهند و حتی از زندگی خود و آبروی خود در راه دفاع از دین می‌گذرند. پس اگر کسی بخواهد واقعاً از دیانت و تعالیم وحی متأثّر شود باید به این سطح برسد که فقط به دنبال اسقاط تکلیف نباشد، بلکه به دنبال این باشد که عملش را به گونه‌ای انجام بدهد که مقبول درگاه الهی واقع شود و موجبات تعالی و کمال او را فراهم آورد، نه اینکه فقط عملش را صحیح انجام داده باشد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo