درس خارج فقه استاد مسلم داوری

1402/07/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قرائة الصلاة

 

کلام در مسئله 37 بود

عرض شد اخلال به قرائت 4 نحو است

اخلال به ماده

اخلال به هيئت

تبديل حرف به حرف

تبديل اعراب

سه قسم اول را بحث کرديم

در قسم چهارم اختلاف است

اگر مصلّی عمداً حرکات اعراب و بناء را تغيير دهد حکم قرائت و صلاتش چيست؟

صاحب مدارک از محقق در معتبر و شرائع نقل می کند

لا فرق بين بطلان الصلاة بالاخلال بالاعراب بين کونه مغيّراً للمعنی ککسر کاف (أياک) أو ضم ثاء (أنعمت) أو غير مغيّرٍ کضم باء (ربّ) فی (ربّ العالمين)

و إنّ ذلک قول علمائنا اجمع و حُکی عن بعض الجمهور أنّه لا يخل تبديل بعض الحرکات التی لا يغيّر المعنی ونُسب ذلک إلی السيد المرتضی لصدق القرائة معه ولا ريب فی ضعفه

بنابراين مهم از أدلّه بطلان قرائت به اخلال به اعراب 2 امر است

الف) اجماع بر اينکه بايد قرائت طبق همان قراءات متواتره باشد.

ب) روايات وارده در مقام و سيأتی ذکرها.

ادعای تواتر اين قراءات از کرکی در جامع المقاصد و شهيد در روض و ذکری ثابت است.

در دليل تواتر قراءات سبعه أو عشره 4 وجه فرموده اند

اجماع علماء بر تواتر اين قراءات فيجب القراءة علی طبقها

تواتر اين قراءات مقتضای عادت است چون جل مسلمين داعی بر تعلّم قرآن داشتند و عادةً با اين کثرت تعلّم تواتر حاصل می شود.

روايات وارده به مضمون (إنّ القرآن نزل علی سبعة أحرف)

اين روايت در خصال صدوق آمده است (ج2 ص10)

ابوالوليد عن الصفار عن ابن معروف عن محمد بن يحيی الصيرفی عن حماد بن عثمان قال قلت لأبی عبدالله× إنّ الاحاديث تختلف عنکم! قال: إنّ القرآن نزل علی سبعة أحرف وأدنی ما للإمام أن يفتی علی سبعة وجوه...

اگر اين قراءات سبعه متواتر نباشد، نقص در تواتر جميع قرآن لازم مي آيد.

استاد می فرمايند در همه اين وجوه مناقشه شده؛

آنچه مسلم است تواتر مواد و کلمات قرآن است و امّا در هيئت که همين قراءات سبعة باشد تواترش برای ما مسلم است لکن إنّما الکلام فی تواترها عن النبیّ

و معلوم نيست از پيامبر هر 7 قرائت متواتر باشد.

و هکذا تحقّق اجماع با وجود اين اختلافات در مسئله ثابت نيست.

نعم، صاحب مدارک از جدّش نقل می کند که کتابی نوشته و اسماء قراء را آورده و واسطه بين پيامبر و قراء را بکثرتها آورده است.

لکن اين کتاب به دست ما نرسيده و آنچه صاحب مدارک نقل کرده (تواتر منقول بخبر واحد عدل) معارض است با غيرش

و امّا آن تالی فاسد مدعی که فرمودند از عدم تواتر اين قراءات عدم تواتر قرآن لازم می آيد؛ اين ملازمه ثابت نيست

بلکه تواتر مواد قرآن ثابت و مسلم است.

و هکذا نفس اختلاف خود قراءات سبعه دليل است بر عدم تواتر هر 7 قرائت

و امّا آن روايات سبعه أحرف، در روايات أئمه هدی نفی اين روايات وارد شده

* صحيحة زرارة الکافی - کتاب فضل القرآن (باب النوادر ح12)

عن أبی جعفر‘ قال إنّ القرآن واحدٌ نزل من عند واحد و لکنّ الاختلاف يجیء من قبل الرواة.

* بصائر الدرجات (ص196)

عن أبی جعفر‘: تفسير القرآن علی سبعة أحرف منه ما کان و منه ما لم يکن بعدُ، ذلک تعرفُهُ الأئمّة

و بر فرض تسليم اين روايت سبعة احرف صغرويا و کبرويا مورد مناقشه است

صغرويا چگونه ممکن است قرآن به هفت وجه مخالف از الله سبحانه نازل شده باشد مع اختلاف بعضها مع بعضها فی المعنی.

کبرويا مواد از سبعة أحرف يا سبعة أقسام است مثل زجر ترغيب امثال قصص احکام و ...

و يا مراد سبعة بطون است که امام فرمودند للامام أن يُفتی بأیٍّ منها.

بنابر اين مصلّي بايد به همان قراءتی که در زمان رسول متداول بوده، قرائت کند

امّا اين قراء سبعه که در قرن سوم هجری بوده اند تا زمان پيامبر فاصله طولانی دارند

و اصلاً قبل از قراءات سبعة، سبعين قراءة بوده!!

و اين 7 قاری از بين آن 70 قرائت، 7 قرائت را انتخاب کرده اند.

و در آخر رواياتی موجود است که ادعای دلالتشان بر لزوم قراءة طبق آنچه در زمان صدر نزول متداول بوده، شده است.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo