درس خارج فقه استاد مسلم داوری

1402/07/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قرائة الصلاة

المسئله 42

المدّ الواجب هو فيما إذا کان بعد أحد حروف المدّ و هی الواو المضموم ما قبلها و الياء المکسور ما قبلها و الألف المفتوح ما قبلها - همزة مثل (جاء) و (سوء) و (جيءَ) أو کان بعد أحدها سکون لازم خصوصاً إذا کان مدغماً فی حرفٍ آخر مثل ﭐلضآلّين

ماتن از اين سه قسم مدّ، تعبير به واجب کرده‌اند که ظاهر اين تعبير، وجوب شرعی است

مد واجب 3 قسم دارد:

    1. حروف علّه ما بعد همزه

    2. حروف علّه ما بعد ساکن

    3. حروف علّه ما بعد مشدّد

اگر حرف مدّ و سبب مدّ در يک کلمه باشد، مد واجب است.

و اگر حرف مدّ و سبب مدّ در دو کلمه باشند، مد جائز است.

فقها در وجوب مدّی که اداء حرف متوقّف بر آن باشد اتفاق نظر دارند - مدّ فی الجملة -

امّا در شرائط و حدود اين مد اختلاف زياد هست.

* ظاهر صاحب عروة و جماعتی رحمهم الله که تعليقه نزده‌اند وجوب است.

* محقق نائينی و سيد شاهرودی و سيد حکيم و سيد خوئی رحمهم الله فرموده اند: اصلاً واجب نيست - فقط به مقدار اداء حرف، لازم است-

* سيد بروجردی و جماعتی رحمهم الله فتوا به احتياط واجب و اعاده صلاة در صورت عدم رعايت مد داده‌اند

* برخی فقط قسم سوم را واجب دانسته اند.

دليل کسانی که منکر وجوب اين مدّ هستند، می‌فرمايند در لغت و قواعد کلام عرب اين مدّ را در صحّت قراءت معتبر نمی‌دانند

بلکه فقط در مجاورات رسميّه آن را مُحسّن قراءت می دانند

حتی در محاوات عرفيّه مُحسّن هم نيست مسبّب مضحکه شدن است مثلاً مولی به عبدش بگويد اکرم الفقراء!!

و عدم رعايت اين مدّ سبب غلط شدن قراءت نمی‌شود

و عند الشک فی اعتباره کان الأصل عدمه

در مقابل کسانی که قائل به وجوب رعايت اين مد هستند فرموده‌اند:

أولاً: علماء أدب و لغت آن را واجب دانسته‌اند.

و ثانياً: بيهقی از عامّه مرسلاً از ابن مسعود و طبرانی در المعجم الکبير نقل کرده و جزری گفته هذا حديث جليل حجّة فی هذا الباب

متن روايت : قرأ رجل عنده (عبدالله بن مسعود): إنّما الصدقات للفقرآء والمساکين الخ فقال ابن مسعود ما هکذا أقرأ ينها رسول الله و إنّما قرأ إنّما الصدقات للفقرآء والمساکين بالمدّ

و عامّه بر اين روايت ادعای تواتر کرده اند.

و ثالثاً: روايت محمد بن جعفر عن أبيه عن رسول الله

باب 39 از ابواب الصيد حديث 4

کلينی عن عدةٍ من أصحابنا عن سهل بن زياد و أحمد بن أبی عبدالله جميعاً عن الجامورانی عن الحسن بن علی بن أبی حمزه عن محمد بن يوسف التميمی عن محمد بن جعفر عن أبيه قال: قال رسول الله: إستوصوا بالصنينات خيراً - يعنی الخطّاف - فإنهنّ آنس طير الناس بالناس ثم قال: و تدرون ما تقول الصنينة إذا هی مرّت و ترنّمت تقول: بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله ربّ العالمين حتّى قرأ أمّ الكتاب فإذا كان فی آخر ترنّمها، قالت: و لا الضآلين مدّ بها رسول الله صوته و لا الضآلين

اين روايت از حيث سند مشتمل بر ضعفاء است و غير معتبر است.

* سيد خوئی می‌فرمايند روايت اول عامّی است و ادعای تواتر بر آن هم مقبول نيست و همچنين اگر هم قبول کنيم فقط همين يک قسم از اقسام مدّ واجب را در بر می گيرد.

و امّا آن روايت شيعه اولاً ضعيف است و ثانياً نهی از قتل خطاف در چند روايت از پيامبر نقل شده و اشاره به مدّ فقط در همين روايت آمده و اگر هم تسليم شويم دوران بين وصف زائد و عدمش خواهد بود و الأصل عدمه

البته استاد می‌فرمايند چون مسئله محل علم اجمالی است لا يبعد القول بالاحتياط الوجوبی

إن قلت: که نقل فعل پيامبر مجمل است وقدر متيقنش جواز است قلت: اگر ثابت شود پيامبر به مدّ قراءت می‌کرده‌اند بضميمه کبرای - (ثابت شده در جلسات قبل) - لزوم قراءت طبق قراءت پيامبر و صدر اسلام، وجوب مد ثابت می‌شود.

المسئله 43

إذا مدّ فی مقام وجوبه أو فی غيره أزيد من المتعارف لا يبطل إلّا إذا خرجت الکلمة عن کونها تلک الکلمة.

اين مسئله واضح است فلذا کسی از محشّين هم بر آن تعليق نزده است.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo