درس خارج فقه استاد مسلم داوری

1402/08/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قراءة الصلاة

بحث در حکم قرائت در رکعتين أخيرتين بود

عرض شد مسئله در سه ناحيه واقع می‌شود

     در منفرد

     در امام جماعت

     در مأموم

در ناحيه منفرد و امام جماعت

حاصل بحث تخيير بين حمد و تسبيح شد

 

استدراک از بحث قبل؛

روايت محمد بن عمران که در جلسه قبل ذکر شد مشتمل بود بر:

محمد بن علی ماجيلويه: ايشان توثيق خاص ندارد لکن مرحوم صدوق& از ايشان ترضّی کرده‌اند و ما ملتزم هستيم صدوق از هر کسی ترضّی نمی‌کند إلّا از ثقات و اجلاء.

در مقابل سيد خوئی& اين مبنیٰ را قبول ندارند.

محمد بن أبی القاسم از اجلاء و ثقات است.

باقی می‌ماند محمد بن عمران که او هم بنا بر روايت مشايخ ثقات توثيق می‌شود البته سيد خوئی& اين مبنی را قبول ندارند و طبعاً اين سند نزد ايشان ضعيف است

طريق دوم روايت، سند (علل) شيخ صدوق& بود

حمزة بن محمد العلوی عن علی بن ابراهيم عن علی بن معبد عن الحسين بن خالد عن محمد بن حمزة

اين سند را هم می‌توان بنا بر بعضی مبانی توثيق کرد.

     حمزة بن محمد العلوی ترضّی صدوق دارد فهو ثقة

     علی بن معبد از رجال نوادر است و لم يُستثن فهو ثقة

     حسين و حسن ابنا خالد هم توثيق دارند.

     محمد بن حمزه مشترک بين جماعتی است و همه مجاهيل هستند

لکن همين روايت را حدائق به (محمد بن أبی حمزه) ضبط کرده و هو الثمالی الثقه. لکن در وسائل و جامع الأحاديث (محمد بن حمزه) ضبط شده.

اگر ما نقل حدائق را قبول کنيم اين سند هم معتبر خواهد بود.

 

در پايان روايات راجع به امام جماعت عرض کرديم مقتضای جمع عرفی دلالی بين اين دو طائفه روايات (آمره به حمد) و (آمره به تسبيح) تخيير بين الحمد و التسبيح است

زيرا قول به جمع بينهما که خرق اجماع مرکب است (هيچ کس قائل به جمع بين حمد و تسبيح نشده)

و تعيين هر کدام هم محتاج مرجّح است؛ و لا مرجّح!

پس بايد در ظهور هر طائفه در نفی ديگری تصرف کرد و قائل به تخيير شد

***

و أمّا بحث در ناحيه سوم (حکم مأموم)

نسبت به حکم مأموم دو طائفه روايت داريم

يک طائفه که تخيير بين حمد و تسبيح را بيان می‌کند

و يک طائفه که تسبيح را بيان می‌کند.

 

طائفه اولی روايات تخيير بين حمد و تسبيح هستند.

    1. صحيحه عبدالله بن سنان (ب51 قراءة ح12)

شيخ طوسی& بإسناده إلی حسين بن سعيد عن صفوان عن ابن سنان عن أبی عبدالله× قال:

إن کنتَ خلف الامام فی صلاةٍ لا يجهر فيها بالقراءة حتّی يفرغ وکان الرجل مأموناً علی القرآن فلا تقرأ خلفه فی الأولتين.

وقال×: يجزيک التسبيح فی الأخيرتين

قلتُ أیّ شیءٍ تقول أنت؟ قال×: أقرأ فاتحة الکتاب

بررسی سندی

سند شيخ طوسی& به حسين بن سعيد صحيح است و مکرّر ذکر شده

ابن سنان هم ظاهر در عبدالله بن سنان است لأنّه أشهر

و اگر احراز نشود طبق مبنای ما محمد بن سنان هم ثقه است

باز هم اگر توثيق محمد بن سنان قبول نشود در اين روايت صفوان از ابن سنان روايت کرده که چون از مشايخ ثقات و اصحاب اجماع است هم ابن سنان توثيق می‌شود و هم روايت تصحيح.

 

بررسی دلالی

تعبير (يُجريک) که درباره تسبيح در رکعتين أخيرتين بيان شده، إشعار به اجزاء امر ديگر هم دارد زيرا اگر فقط تسبيج مجزی بود، می‌فرمودند (يجب عليک التسبيح فی الأخيرتين) و يا (سبّح فی الأخيرتين)

و ذيل روايت هم که خود امام× فرمودند ( من فاتحه می‌خوانم) دليل بر اين مدّعی می‌شود

پس صدر و ذيل روايت در مجموع دليل بر تخيير بين حمد و تسبيح است

 

طائفه ثانية، رواياتی است که از آن تعيّن تسبيح استظهار می‌شود

    1. صحيحه‌ی معاوية بن عمار (باب42 از قراءة ح2)

شيخ طوسی& بإسناده إلی علی بن مهزيار عن النضر بن سويد عن محمد بن أبی حمزة عن معاوية بن عمّار، قال سألت أبا عبدالله× عن القراءة خلف الإمام فی الرکعتين الأخيرتين؟

فقال×: الامام يقرأ بفاتحة الکتاب ومن خلفه يسبّح فإذا کُنتَ وحدک، فاقرأ فيهما وإن شئتَ فسبّح.

 

بررسی سندی

در جلسات قبل بيان کرديم که سند شيخ به علی بن مهزيار صحيح است

و از علی تا امام هم سند صحيح است.

 

بررسی دلالی

در حکم مأموم حضرت به جمله خبريّه فرمودند (يسبّح) اين تعبير ظهور در تأکيد امر دارد و دلالتش بر تعيّن تسبيح بر مأموم خوب است

 

    2. روايت سالم بن مکرم (ابو خديجة) (باب51 از قراءة ح13)

شيخ طوسی& بإسناده إلی محمد بن علی بن محبوب عن محمد بن عيسی عن عبدالرحمن بن أبی هاشم عن سالم بن أبی خديجة عن أبی عبدالله×

إذا کُنتَ امامَ قوم فعليک أن تقرأ فی الرکعتين الأوّلتين

وعلی الذين خلفک أن يقولوا (سبحان الله والحمد لله ولا إله إلّا الله والله أکبر)

و هم قيام

فإذا کان فی الرکعتين الأخيرتين فعلی الذين خلفک أن يقرأوا فاتحة الکتاب

وعلی الامام أن يسبّح مثل ما يسبّح القوم فی الرکعتين الأخيرتين.

 

بررسی سندی:

اين روايت صحيحه است و سند شيخ&،

به محمد بن علی بن محبوب هم قبلاً ذکر شد. سالم بن أبی خديجة صحيحش؛ سالم أبی خديجه است که همان سالم بن مکرّم است ثقة ثقة

 

بررسی دلالی:

سيد خوئی و محقق همدانی رحمهما الله در اين روايت فرموده‌اند طبق آخرين جمله (و علی الامام يسبّح مثل ما يسبّح القوم فی الرکعتين الأخيرتين) امام× لزوم تسبيح بر امام جماعت را تشبيه می‌کنند به مأمومين و از اين تشبيه و تمثيل استظهار می‌شود بر مأمومين هم تسبيح لازم است

* و اگر اشکال کنيد که در صدر روايت فرمودند: (در رکعتين أخيرتين، علی الذين خلفک أن يقرءوا فاتحة الکتاب)

يعنی مأمومين در رکعتين أخيرتين بايد فاتحة بخوانند چطور در ذيل اين حکم را نقض می‌کند؟ اين تهافت در صدر و ذيل روايت است!!

* خواهيم گفت مرادِ صدر روايت، مأمومينی است که در رکعتين أخيرتين به جماعت ملحق شدند که به حکم جميع فقهاء بايد فاتحة الکتاب را بخوانند و تسبيح امام از آنها کفايت نمی‌کند.

اما ذيل روايت مأمومينی را می‌فرمايد که از ابتدا با جماعت بودند؛ چنين أشخاصی بايد در رکعتين أخيرتين جماعت تسبيح کنند.

(إذا کان فی الرکعتين الأخيرتين) يعنی اگر اقتداءشان در رکعتين أخيرتين بود، نه اينکه امام جماعت در رکعتين أخيرتين.

سيد خوئی و محقق همدانی رحمهما الله اين احتمال را استظهار کرده‌اند، صاحب حدائق هم اين احتمال را داده‌اند امام می‌فرمايند قابل احراز نيست

فلذا متن اين روايت را غير قابل استناد دانسته‌اند (برای اضطراب)

 

    3. به روايت ديگری هم استدلال کرده‌اند - صحيحه زرارة& (ب31 از ابواب جماعة ح3)

شيخ صدوق& بإسناده عن زرارة عن أبی جعفر‘ قال:

إن کنتَ خلف امام فلا تقرأنَّ شيئاً فی الأوّلتين وأنصتﹾ لقرائتهِ ولا تقرأنَّ شيئاً فی الأخيرتين فإنّ الله عزّ و جلّ يقول للمؤمنين {وإذا قرئَ القرآن} يعنی خلف الإمام، {فاستمعوا له وأنصتوا لعلّکم ترحمون}

فالأخيرتان تبعا للأولتين.

 

بررسی سندی

اين روايت صحيحه است چون سند شيخ صدوق& به زرارة به چند طريق معتبر و خود زرارة هم از اجلاء است

 

بررسی دلالی

برخی فرموده‌اند وقتی امام× در رکعتين أخيرتين هم مأمومين را از قرائت نهی می‌کنند (ولا تقرأنَّ شيئاً فی الأخيرتين) يعنی مأمومين حمد نبايد بخوانند.

و از طرفی ما يقين داريم در رکعتين أخيرتين بايد مأمومين چيزی بخوانند و قرائت امام جماعت از آنها کفايت نمی‌کند.

و در سائر روايات هم وظيفه مأمومين را بيان کردند (که بايد تسبيح بخوانند) پس معلوم می‌شود مراد اين روايت هم همين است.

***

جمع بين دو طايفه

سيد خوئی می‌فرمايند طائفه اولیٰ در صلوات إخفاتيه بود اما طائفه ثانيه در جميع صلوات است پس معلوم است که بايد طائفه ثانيه را با طائفه اولی تقييد بزنيم و بگوييم مأمومين در صلوات إخفاتيه مخيّر هستند بين حمد و تسبيح ولی در صلوات إجهاريه بايد تسبيح کنند

سيد خوئی& در صلوات إجهاريه برای مأموم احتياط کرده است فقط تسبيح بخواند.

وجه جمع و فرمايش استاد بين اين دو طائفه إن شاءالله در جلسه بعد خواهد آمد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo