درس خارج فقه استاد مسلم داوری

1402/08/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قرائة الصلاة

 

بحث در حکم تغيير بين حمد و تسبيح در رکعتين أخيرتين (برای کسی که قراءت در رکعتين أولّتين را نسيان کرده) بود.

آيا قرائت بر او متعيّن می‌شود يا تخيير بين حمد و تسبيح باقی است

عرض کرديم برای قول به تعيّن حمد (ظاهر شيخ در الخلاف) به رواياتی استدلال شده است.

دو روايت را در جلسه قبل بررسی کرديم.

روايت سوّم:

    1. روايت حسين بن حمّاد (باب30 از ابواب القراءة ح3)

شيخ طوسی& بإسناده عن سعد بن عبدالله عن أحمد بن محمّد عن ابن أبی نصر عن عبدالکريم بن عمرو عن الحسين بن حمّاد عن أبی عبدالله قال: قلتُ له:

أسهو عن القراءة فی الرکعة الأولی؟

قال×: اقرأ فی الثانية. قلتُ: أسهور فی الثانية؟

قال×: اقرأ فی الثالثة. قلتُ: أسهو فی صلاتی کلّها

قال×: إذا خفظتَ الرکوع والسجود فقد تمّت صلاتک.

ورواه الصدوق& بإسناده عن الحسين بن حمّاد

بررسی سندی:

سند شيخ طوسی& به سعد بن عبدالله القمّی اينچنين است (کما فی الفهرست)

أخبرنا بجميع کتبه ورواياته عدّة من أصحابنا عن محمد بن علی بن بابويه عن أبيه و محمد بن الحسن عن سعد بن عبدالله القمّی

اين طريق صحيح اعلائی است؛ و امّا باقی رجال:

أحمد بن محمد هم مردّد بين احمد بن محمد بن عيسی الثقه و أحمد بن محمد بن خالد البرقی الثقه است فلا يضرّ الاشتراک.

ابن أبی نصر، جناب بزنطی است که روايت ايشان از عبدالکريم بن عمر کشف از وثاقت او و تصحيح روايت می‌کند.

عبدالکريم بن عمرو، جناب کرام الخثعمی است که: کان ثقة ثقة عيناً.

حسين بن حمّاد - بن ميمون العبدی الکوفی له کتاب يرويه داود بن الحصين و ابراهيم بن مهزيار، توثيق خاصل ندارد و مهمل است.

لکن از باب روايت مشايخ ثقات می‌توان او را توثيق کرد.

در تهذيب - باب کراهية المسئلة فی الزکاة - محمد بن أبی عمير از او روايت کرده

پس اين طريق معتبر است.

و امّا طريق صدوق به حسين بن حماد: (کما فی مشيخه الفقيه)

فقد رويتُهُ عن أبی و محمد بن الحسن رضی الله عنهما عن سعد بن عبدالله والحميری جميعاً عن أحمد بن محمد بن عيسی عن البزنطی عن عبدالکريم بن عمرو عن الحسين بن حماد.

اين طريق هم معتبر و رجالش از رجال سند قبل روشن می‌شود.

البته سيدنا الاستاد مرحوم خوئی& اين روايت را معتبر نمی‌دانند زيرا:

حسين بن حماد بنابر مبنای ايشان توثيق ندارد.

 

بررسی دلالی:

اين روايت ظهور در وجوب قضاء قرائت منسيه در أولی، در ثانيه است

و هکذا وجوب قضاء قراءت منسيّه در ثانية، در ثالثه.

و هکذا وجوب قضاء قراءت منسيّه در ثالثة، در رابعة.

و ظهور هم حجّت است.

سيّدنا الأستاد مرحوم خوئی+ می‌فرمايند اين روايت انصافاً دلالتش بر مقصود خوب است و بر خلاف روايات قبل، دال بر انتقال وظيفه به اتيان حمد است. (روايات قبل می‌فرمود قضاء کند.)

***

    2. روايت ديگری هم در مقصود هست که أوضح از اين هاست.

اگرچه أعلام به آن استدلال نکرده‌اند

روايت منصور بن حازم (مستدرک الوسائل، أبواب القراءة فی الصلاة ب25 ح1)

کتاب درست بن أبی منصور عن اسحاق بن سالم قال: حدّثنی منصور بن حازم عن أبی عبدالله×:

قال: قلتُ له: أصلحک الله تبارک و تعالی، رجلٌ نَسِیَ القراءة فی الرکعة الأولی؟

قال×: يقرأ فی الرکعة الثانية والثالثة.

قال: قلتُ: نَسِی أن يقرأ فی الأوليين؟

قال×: يقرأ فی الأخريين.

قال: قلتُ: نَسِی أن يقرأ فی الثالثه؟

قال×: يقرأ فی الرابعة.

قال: قلتُ: نَسِی أن يقرأ فی صلاته کلّها.

قال×: إذا حفظ الرکوع والسجود فقد مضت صلاته

بررسی سندی:

ما بحث کتاب (درست) را در اصول علم رجال مفصّل مطرح کرديم

يکی از اصولی که بعد پيدا شده و صاحب مستدرک از آن نقل کرده همين کتاب است.

خود (درست بن أبی منصور) هم اشکالی در وثاقتش نيست از أجلّاء است.

و طريق به کتاب (درست) هم معتبر است؛ ابو منصور آبی از شاگردان شيخ طوسی& به خط خودش اين کتاب را نوشته و طريقش منتهی می‌شود به ابو هارون التلعکبری

پس طريق تا خود (درست) معتبر است و منصور بن حازم هم از اعاظم و أجلّاء است

لکن از درست به منصور که واسطه (اسحاق بن سالم) است طريق اشکال دارد

زيرا اسحاق مهمل است. بنابراين اين حديث از حيث سند قابل استدلال نيست.

 

بررسی دلالی:

اين روايت - اگر صحيح السند بود - دلالتش از همه روايت قبل، أوضح بود.

زيرا روايات قبل تعبير به قضاء داشتند، امّا اين روايت تعبير به (يقرأ) دارد، همچنين قابل حمل بر اتيان بعد التسليم هم نيست، صريح در اتيان در رکعت بعدی است.

ماحصل بحث آن شد که اين روايت فی الجمله می‌توانند بر وجوب تعيّن حمد در مسئله ما نحن فيه دلالت کنند (حديث 1 تا 3) لو لا المانع.

امّا مشکل آن است که اين روايات معارض دارند.

بعضی خواسته‌اند بفرمايند روايات مطلقه معارض هستند؛

آن اخباری که در مطلق تخيير در رکعتين أخيرتين وارد شد

استاد داوری حفظه الله می‌فرمايند: اين کلام واضح البطلان است و همانطور که سيّدنا الاستاد فرموده‌اند؛ روايات تخيير مطلق هستند و اين روايات مقيّد آن مطلقات محسوب می‌شوند و بلا اشکال مخصّص مقدّم بر عام است.

البته دو روايت خاصّه داريم که در خصوص مورد نسيان قراءت در رکعتين أولتين، هم می‌فرمايند تخيير بين حمد و تسبيح باقی است.

    1. روايت معاوية بن عمار (باب30 از ابواب القراءة ح1)

شيخ طوسی& بإسناده عن الحسين بن سعيد عن حمّاد بن عيسی و فضالة عن معاوية بن عمّار عن أبی عبدالله×:

قال: قلت: الرجل يسهو عن القراءة فی الرکعتين الأولتين فيذکر فی الرکعتين الآخرتين أنّه لم يقرأ؟

قال×: أتمّ الرکوع والسجود؟

قلتُ: نعم.

قال×: إنّی أکرهُ أن أجعل آخر صلاتي أولّها.

و رواه ابن ادريس في آخر السرائر نقلاً من کتاب محمد بن علی بن محبوب عن العباس عن حمّاد بن عيسی مثله.

بررسی سندی:

سند شيخ طوسی& به حسين بن سعيد صحيح است کما ذکرناه مراراً

بقيه رجال سند هم از ثقات هستند.

سند ابن ادريس هم از محمد بن علی بن محبوب تا امام صحيح است.

و کتاب ابن محبوب دارای اسناد صحيحه است. (اگر نقل سرائر را قبول نکنيم.)

 

بررسی دلالی:

تعبير (اکره) معارض با وجوب تعيّن حمد در رکعتين أخيرتين است.

حضرت می‌فرمايند من کراهت دارم آخر نمازم (رکعتين أخيرتين) را همان اوّل نماز (رکعتين أولتين) قرار دهم

يعنی در آنها هم حمد بخوانم

خب با اين تعبير، تعيّن حمد منتفی می‌شود و از طرفی بقاء تخيير که قول مشهور است هم منافات ندارد؛ زيرا تعبير کراهت با تخيير قابل جمع است.

    2. روايت أبو بصير (باب 29 از ابواب القراءة ح3)

شيخ طوسی& بإسناده عن الحسين بن سعيد عن فضالة عن حسين بن عثمان عن سماعة عن أبی بصير عن أبی عبدالله× قال:

إن نسی أن يقرأ فی الأولی والثانية أجزاهُ تسبيح الرکوع والسجود وإن کانت الغداة فنسی أن يقرأ فيها فليمض فث صلاته

 

بررسی سندی

سند شيخ& به حسين بن سعيد صحيح است

فضالة همان ابن ايوب است از ثقات می‌باشد.

حسين بن عثمان مشترک بين سه نفر است و هر سه نفر از ثقات هستند.

1) الأحمسی الکوفی 2) ابن زياد الرواسی الناب3) ابن شريک العامری

پس اين روايت هم بخاطر وقوع سماعةکه واقفی است موثقة شد.

بررسی دلالی:

دلالتش واضح است که درفرض مسئله حمد متعيّن نمی‌شود و طبق اخبار عامّه، مورد مشمول عمومات تخيير خواهد بود

***

بنابراين حکم همان حکم مشهور است؛ و تخيير در فرض اين مسئله باقی است اگرچه احتياط کردن به اتيان حمد حسن است (احتياط استحبابی)

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo