درس خارج فقه استاد مسلم داوری

1402/08/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قرائة الصلاة

 

بحث در أقوال در کيفيّت تسبيحات بود.

عرض کرديم قول اول آن است که واجب تسبيحات أربعه است (يعنی سبحان الله والحمد لله ولا إله إلّا الله والله اکبر) با سه مرتبه تکرار - مجموعاً 12 تسبيحة-

عرض کرديم عُمده در أدله قول أوّل (شيخ& در الاقتصاد والنهايه وصدوق در المقنع) روايت زرارة است که ابن ادريس از کتاب حريز نقل می‌کند.

لکن نقل ابن ادريس در اول سرائر مشتمل بر (الله اکبر) است و در آخر سرائر صريح در عدم وجود آن فرمودند: (تسع تسبحات)

فلذا سيدنا الاستاد الخوئی& و ديگران به اين روايت سنداً و دلالةً اشکال کرده‌اند

اشکال سندی ايشان (عدم وجود سند ادريس به کتاب حريز) قابل پاسخ است.

چرا که مرحوم& به جميع کتب و روايات حريز طريق معتبر و صحيح دارد و مرحوم ابن ادريس& هم به جميع کتب و روايات شيخ طريق معتبر و صحيح دارد، پس در نتيجه ابن ادريس هم به جميع کتب و روايات حريز طريق معتبر دارند.

و سيّدنا الأستاد& هم در اواخر عمرشان اين طريق را قبول کردند.

در حاصل اين روايت که ابن ادريس& از کتاب حريز نقل می‌کند سنداً معتبر است.

و امّا اشکال دلالی ايشان (اضطراب در نقل روايت) را عرض کرديم بعيد است اين دو نقل دو روايت باشد.

و اگر اين دو نقل، يک روايت باشند مسئله از باب اشتباه حجّة بلا حجّة خواهد بود و بالتبع قول اول ثابت نمی‌شود.

و اگر هم اين دو نقل، دو روايت باشند باز دليل بر قول اول نمی‌شود زيرا دلالت می‌کند بر وجوب تسبيحات تسعة و استحباب تسبيحات اثنی عشر (روايت بدون «الله اکبر» دلالت بر اجزاء ذکر «سبحان الله والحمد لله ولا إله إلّا الله» دارد و روايت ديگر حمل بر ندب «الله اکبر»)

ما گفتيم اينها يک روايت هستند و اشتباه حجّة بلا حجّة هم نمی‌شود زيرا چنين مواردی مصداق قاعدة أصالة عدم الزيادة خواهد بود.

ما در قاعده لا ضرر مفصّل ذکر کرديم، چه راوی واحد باشد چه متعدّد و چه نقل‌ها يک روايت باشند و چه دو روايت؛ اگر بين آنها تعارض باشد بايد با قواعد باب تعارض مسئله را علاج کرد و اگر اختلافشان بخاطر اختلاف نسخ باشد مسئله از باب اشتباه حجت و لا حجت می‌شود.

امّا اگر بين دو نقل تعارض نباشد و اختلاف نسخ هم نباشد؛ به اتفاق محدثين و کثيری از اصولين مثل محقق نائينی& و محقق همدانی& و حتی سيدنا الأستاد الخوئی&؛ بايد به أصالة عدم الزيادة تمسّک کرد، يعنی بگوييم آن فقرات که در يک نقل بيشتر موجود است جزء روايت و صادر از امام× است.

(و زائد نشده)

و در نقلی هم که مشتمل بر اين فقرات نيست ممکن است راوی بنابر اختصار داشته و يا از قلم نساخ افتاده باشد و امثال ذلک.

( اما اينکه فقره زائده را کسی عمداً زياد کرده باشد خلاف اصل است.)

و محل کلام ما هم مجرای همين أصالة عدم الزياده است؛ (نه تعارض هست و نه اختلاف نسخ) زيرا اگر تعبير (تکمّله تسعاً) در نسخه اصلی در روايت اول سرائر آمده بود تعارض محقق می‌شد، لکن صاحب وسائل& می‌فرمايند در نقل ابن ادريس در سرائر تعبير (تکمّله تسعاً) نيست و فقط نقل کرده:

(إذا کنتَ اماماً فقل سبحان الله والحمد لله ولا إله إلّا الله ثلاث مرّات)

* در اين فرض ديگر تعارضی بين اين دو نقل نخواهد بود

يکی فرموده: (سبحان الله والحمد لله ولا إله إلّا الله ثلاث مرات) ديگری فرموده: (سبحان الله والحمد لله ولا إله إلّا الله والله اکبر ثلاث مرات)

همچنين مسئله از باب اختلاف نسخ هم نيست زيرا اينکه در اول سرائر (تکمّله تسعاً) نيامده اتفاقی است.

فلذا أمر دائر بين زيادة و نقيصة در نقل است و با هم تنافی هم ندارند.

اگر اول سرائر (تکمّله تسعاً) را داشت بين دو نقل روايت تنافي می‌بود امّا حال که اين تعبير در اول سرائر نيست تنافی هم نيست.

و از طرفی هم ما گفتيم اينها ظاهراً يک روايت هستند؛

* پس در حاصل اين صحيحه زرارة هم که سرائر نقل کرده دليل برقول أول (وجوب تسبيحات أربعه ثلاث مرات) شد.

همچنين مؤيّداتی وجود دارد بر اينکه (الله اکبر) جزء اين تسبيحات است، مثل:

    1. روايت سالم أبی خديجه (سالم بن مکرّم) وسائل ابواب القراءة ب51 ح13

شيخ طوسی& بإسناده إلی محمد بن علی بن محبوب عن محمد بن عيسی عن عبدالرحمان بن أبی هاشم عن سالم أبی خديجة عن أبی عبدالله× قال:

إذا کنتَ امام قومٍ فعليک أن تقرأ فی الرکعتين الأولتين وعلی الذين خلفک أن يقولوا سبحان الله والحمد لله ولا إله إلّا الله والله اکبر وهم قيام فإذا کان في الرکعتين الأخيرتين فعلی الذين خلفک أن يقرأوا فاتحة الکتاب وعلی الامام أن يسبّح مثل ما يسبّح القوم في الرکعتين الأخيرتين.

 

بررسی سندی

در مباحث گذشته عرض کرديم اين روايت معتبره است.

طريق شيخ& بن ابن محبوب صحيح است.

عبدالرحمن هم همان عبدالرحمن بن محمد بن أبی هاشم البجلی است که نجاشی& فرموده (ثقة ثقة جليل من أصحابنا)

و أبو خديجه هم سالم بن مکرم است که نجاشی& فرموده (ثقة ثقة)

 

و از حيث دلالت:

تسبيحات را مشتمل بر (الله اکبر) ذکر می‌کند

 

    2. روايت محمد بن عمران (وسائل باب51 از ابواب القراءة ح3)

صدوق بإسناده عن محمد بن عمران فی حديث عن أبی عبدالله×:

(أنّ النبيّ لمّا کان فی الأخيرتين ذکر ما رأی من عظمة الله فدهش فقال سبحان الله والحمد لله ولا إله إلّا الله والله اکبر الحديث)

بررسی سندی:

در مباحث گذشته عرض کرديم اين روايت هم معتبره است و اگرچه در نسخ و نقل‌های مختلف گاهی محمد بن حمزه آمده و گاهی محمد بن حمران و گاهی محمد بن عمران و لکنّ الأظهر همان محمد بن عمران است چون مرحوم صدوق& در مشيخه فقيه سندشان به محمد بن عمران را نقل می‌کنند نه آن دو نفر ديگر.

و اين طريق هم معتبر است.

محمد بن عمران هم طبق تصريح صدوق& در مشيخه، محمد بن عمران العجلی است و او هم بنابر مبنای ما - روايت مشايخ ثقات از او - توثيق می‌شود.

 

و از حيث دلالت هم (الله اکبر) را جزء تسبيح ذکر می‌کند.

 

    3. روايت حلبی (وسائل باب51 از ابواب القراءة ح7)

محمد بن الحسن& بإسناده عن سعد عن أحمد بن محمد عن محمد بن أبی عمير عن حمّاد بن عثمان عن عبيد الله بن علیّ الحلبی عن أبی عبدالله× قال:

إذا قمتَ فی الرکعتين الأخيرتين لا تقرأ فيهما فقل الحمد لله و سبحان الله والله اکبر

 

اين روايت از حيث سند صحيحه است (قبلاً مکرر بررسی شده)

 

و از حيث دلالت هم همين که مشتمل بر ذکر (الله اکبر) است مؤيّد بحث ما و قول اوّل خواهد بود.

بنابراين أصالة عدم الزيادة بوسيله اين روايات تأييد شد و دليل قول اوّل فی نفسه تمام شد. مقتضی وجوب أربعه موجود است لکن مشکل وجود مانع از اين مقتضی است.

و صحيحه زرارة - که بحثش خواهد آمد - مانع از اين مقتضی است.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo