درس خارج فقه استاد مسلم داوری

1402/08/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قرائة الصلاة

 

بحث در أقوال موجود در أفضل بودن حمد يا تسبيح در رکعتين أخيرتين بود

عرض کرديم قول أوّل أفضليّة تسبيح مطلقاً است.

دو روايت معتبره ديگر در افضلية تسبيح موجود است و لکن در مورد منفرد وارد شده است:

    1. موثقه عمار بن موسی الساباطی (باب 29 از ابواب صلاة الجمعة حديث 2)

محمد بن الحسن الطوسی& بإسناده عن محمد بن أحمد بن يحيی عن أحمد بن الحسن عن عمرو بن سعيد عن مصدّق بن صدقة عن عمّار بن موسی عن أبی عبدالله×: قال، سألته عن الرجل يدرک الإمام وهو يصلّی أربع رکعات وقد صلّی الإمام رکعتين.

قال×: يفتتح الصلاة ويدخل معه ويقرأ خلفه فی رکعتين يقرأ فی الأولی الحمد وما أدرک من سورة الجمعة ويرکع مع الإمام

وفی الثانية الحمد وما أدرک من سورة المنافقين ويرکع مع الإمام فإذا قصد الامام للتشهّد فلا يتشهّد ولکن يسبّح

فإذا قعد الامام للتشهّد فلا يتشهّد ولکن يسبّح

فإذا سلّم الامام رکع رکعتين يسبّح فيهما ويتشهّد ويسلّم.

 

بررسی سندی:

طريق شيخ& به محمد بن أحمد بن يحيی صحيح است (کما مرّ مراراً)

و باقی رجال سند هم اگرچه برخی فطحی و واقفی هستند لکن ثقه می‌باشند. پس روايت معتبره و موثقه است.

بررسی دلالی:

اين روايت وارد در موردی است که مصلّی در جماعت چهار رکعتی، به رکعت دوم امام جماعت رسيده باشد.

از دو جهت دلالت بر افضليّت تسبيح می‌کند:

الف) امر امام× به مأموم به قراءة حمد و سوره در دو رکعت آخر امام جماعت که دو رکعت أول مأموم می‌شود کشف از عدم قراءة حمد توسط امام جماعت می‌کند و إلّا اگر امام هم در رکعتين أخيرتين قراءة حمد می‌کرد از قراءة مأموم کفايت می‌کرد.

حال وقتی امام قراءة حمد نمی‌کرده، طبعاً بايد تسبيح می‌کرده.

ب) امر به تسبيح در رکعتين أخيرتين برای مأموم در ذيل اين روايت ظاهر در افضليّت تسبيح دارد

البته مصلی در فرض اين روايت در رکعتين أخيرتين، منفرد محسوب می‌شود.

چون حسب الفرض جماعت تمام شده.

 

    2. صحيحه معاوية بن عمار (باب51 قراءة الصلاة حديث 8)

محمد بن الحسن الطوسی& بإسناده عن الحسين بن سعيد عن حمّاد بن عيسی وعن فضالة جميعاً عن معاوية بن عمّار عن أبی عبدالله×: قال: قلتُ:

الرجل يسهو عن القراءة فی الرکعتين الأولتين فيذکر فی الرکعتين الأخيرتين أنّه لم يقرأ.

قال×: أتمَّ الرکوع والسجود؟ قلت: نعم.

قال×: إنّی أکره أن أجعَلَ صلاتی أولّها.

 

بررسی سندی:

اين سند قبلاً بررسی شد و عرض کرديم صحيحه است. (لوقوع حماد بن عيسی فيه).

بررسی دلالی:

کراهت امام× از جعل آخر صلاة مثل أوّل آن کاشف از کراهت ايشان از قراءة حمد در رکعتين أخيرتين است

و کراهت ايشان کاشف از مفضوليّت قراءة حمد در رکعتين أخيرتين و بالتبع أفضليّت تسبيح است - البته اين روايت در مورد منفرد وارد شده است -

حاصل اين دو روايت اثبات أفضليّت تسبيح در رکعتين أخيرتين شد.

 

وأمّا قول دوّم

أفضليّت قراءة حمد مطلقاً

قائلين به اين قول به دو روايت استدلال کرده‌اند

    1. روايت محمد بن حکيم (باب51 از قراءة الصلاة حديث 10)

محمد بن الحسن بإسناده عن أحمد بن محمد بن عيسی عن محمد بن الحسن بن علّان عن محمد بن حکيم قال: سألتُ أباالحسن×:

أيّما أفضل القراءة فی الرکعتين الأخيرتين أو التسبيح؟

فقال×: القراءة أفضل.

 

بررسی سندی:

طريق شيخ طوسی به أحمد بن محمد بن عيسی - کما فی الفهرست - صحيح است:

أخبرنا بجميع کتبه ورواياته عدّة من أصحابنا منهم الحسين بن عبيد الله وابن أبی جيّد عن أحمد بن محمد بن يحيی الغطّار عن أبيه وسعد بن عبدالله عنه

وأخبرنا عدة من أصحابنا عن أحمد بن محمد بن الحسن بن وليد عن أبيه عن محمد بن الحسن الصفار وسعد جميعاً عنه

محمد بن الحسن بن علّان: مجهول است و توثيقی ندارد.

محمد بن حکيم: مشترک بين چند نفر است که مشهور بين آنها محمد بن الحکيم الخثعمی است که توثيق خاصی ندارد

البته بنابر مبنای ما چون مشايخ ثقات (ابن ابی عمير) از او روايت کرده‌اند و همچنين در نوادر الحکمة واقع شده، توثيق می‌شود.

- بنابراين، طريق اين روايت بخاطر وقوع (محمد بن الحسن بن علّان) ضعيف است.

بررسی دلالی:

بالصراحة دلالت بر أفضليّة مطلقة قراءة دارد (جماعت و فرادی)

 

    2. روايت احتجاج (باب51 از ابواب قراءة الصلاة حديث 14)

أحمد بن علی بن أبی طالب الطبرسی& (فی الاحتجاج) عن محمد بن عبدالله بن جعفر الحميری عن صاحب الزمان# أنّه کتب إليه يسألُهُ عن الرکعتين الأخيرتين قد کثرت فيهما الروايات فبعض يری أنّ التسبيح فيهما أفضل!

وبعض يری أنّ التسبيح فيهما أفضل! فالفضل لأيهما لنستعمله؟

فأجاب#:

قد نسخت قراءة أمّ الکتاب فی هاتين الرکعتين التسبيح والذی نسخ التسبيح قول العالم×: کلّ صلاةٍ لا قراءة فيها فهی خداج إلّا للعليل أو من يکثر عليه السهو فيتخوّف بطلان الصلاة عليه

 

بررسی سندی:

سيدنا الاستاذ& اين روايت را مرسله و بالتبع غير معتبره می‌دانند.

البته ما سابقاً عرض کرديم می‌توانيم سند اين روايت را تصحيح کنيم؛ به اين بيان که:

شيخ طوسی& بجميع کتب و روايات حميری&، طرق معتبر دارد و منها هذه الرواية.

و از طرفی تلميذ طبرسی& (ابن شهرآشوب&) از طريق پسر شيخ طوسی& (مفيد ثانی) به جميع کتب و روايات شيخ طوسی& طريق معتبر دارد و عادةً محال است وقتی تلميذ طريقی داشته باشد شيخ او فاقد آن طريق باشد خصوصاً با لحاظ اين نکته که جميع متأخرين از شيخ طوسی& به دنبال تحصيل طريق به کتب و روايات شيخ& بودند. (ابن غضائری هم ادعای مشاهد اين توقيعات را می‌کند)

- پس طبق بيان ما اين مکاتبه از حيث سند قابل اعتماد است.

بررسی دلالی:

سيدنا الاستاد& می‌فرمايند اين مکاتبه از دو جهت قابل تصديق نيست؛

الف) با وجود آن شهرة عظيمة بلکه اجماع بر جواز تسبيح در رکعتين أخيرتين، همچنين سيره متشرعة متصلة به عصر معصومين^، نسخ تسبيح که به معنای عدم مشروعيّت آن است، قابل تصديق نيست.

ب) استشهاد به قول عالم (کل صلاة لا قراءة فيها فهی خداج) برای نسخ وجهی ندارد زيرا محل قراءة رکعتين أوّلتين است که ربطی به رکعتين أخيرتين ندارد و چيزی که محلش اول صلاة است معنا ندارد آخر صلاة را نسخ کند

مثلاً معنی ندارد قول عالم (کل صلاة لا قراءة فيها فهی خداج) تشهّد را نسخ کند - لاختلاف محليّهما -

 

بنابراين طبق فرمايش سيدنا الاستاد& اين دو روايت مورد استناد، اولی از حيث سند قابل استناد نبود و دوّمی از حيث دلالت.

امّا ما محذوری در تصديق دلالت اين مکاتبه نمی‌بينيم؛ زيرا نسخ به معنای مبالغه در تأکيد است و منافاتی با جواز تسبيح ندارد وگرنه نسخ مصطلح که بعد از زمان رسول الله|، معنا ندارد.

مرحوم عاملی& هم نسخ در اين روايت را به معنای مبالغه در تأکيد می‌دانند.

(وقتی نسخ به معنای مصطلح نباشد محذور اختلاف محل ناسخ و منسوخ هم از بين می‌رود)

مرحوم صاحب وسائل& وجه حلّ ديگری برای اين مکاتبه را تقيه می‌دانند، چرا که اکثر مخالفين قائل به تعيّن قراءة حمد در رکعتين أخيرتين هستند.

- خصوصاً اينکه اين روايت هم مکاتبه است و تقيه در مکاتبات زياد است -

طبق بيان ما دلالت هر دو روايت بر أفضليّة قراءة حمد، تمام است.

لکن ممکن ادّعا شود مورد اين دو روايت امام جماعت است و شامل همه افراد (امام و مأموم و منفرد) نمی‌شود.

شاهد بر اين حمل دو روايت ديگر است:

    1. صحيحه منصور بن حازم (باب51 از ابواب قراءة الصلاة حديث11)

محمد بن الحسن الطوسی& بإسناده عن الحسين بن سعيد عن صفوان عن منصور بن حازم عن أبی عبدالله× قال:

إذا کنتَ إماماً فاقرأ فی الرکعتين الأخيرتين بفاتحة الکتاب

وإن کنتَ وحدک فيسعک فعلتَ أو لم تفعل.

 

از حيث سند صحيحه أعلائية است.

از حيث دلالت شاهد بر تفضيل مذکور (أفضليت حمد برای امام جماعت) است.

و ممکن است وجه اين أمر تقيه باشد.

 

    2. صحيحه‌ی ابن سنان (باب51 از قراءة الصلاة حديث 12)

محمد الحسن الطوسی& بإسناده عن الحسين بن سعيد عن صفوان عن ابن سنان عن أبی عبدالله× قال:

إن کنتَ خلف الإمام فی صلاةٍ لا يجهر فيها بالقراءة حتّی يفرغ وکان الرجلُ مأموناً علی القرآن فلا تقرأ خلفه فی الأوّلتين

وقال×: يجزيک التسبيح فی الأخيرتين. قلت: أیّ شیءٍ تقول أنت؟

قال×: أقرأ فاتحة الکتاب

 

اين روايت هم از حيث سند صحيحه است.

و از حيث دلالت، ذيل آن بر مقصود دلالت دارد زيرا امام صادق× فرمودند: (من در رکعتين أخيرتين فاتحة الکتاب قراءة می‌کنم)

ولی شما تسبيح کنيد.

و معلوم است که حضرت غالباً يا امام جماعت بودند و يا تحت نظر و مورد تقيه بودند.

پس اين دو روايت بر فرض صحت سند، از حيث دلالت قاصر از اثبات أفضلية مطلقة برای امام و مأموم و منفرد است و حمل بر خصوص امام جماعت می‌شود

 

در حاصل مستند قابل اعتمادی برای قول دوّم (أفضليّت قراءة مطلقاً) پيدا نشد.

 


و امّا قول سوّم

تفصيل به اين صورت که برای منفرد تساوی بين حمد و تسبيح

- برای امام قراءة أفضل است.

- برای مأموم تسبيح أفضل است.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo