درس خارج فقه استاد مسلم داوری

1402/08/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قرائة الصلاة

 

أعوذ بالله من الشيطان الرجيم بسم الله الرحمن الرحيم والحمد لله ربّ العالمين والصلاة والسلام علی سيّدنا ونبيّنا حبيب إله ربّ العالمين أبی القاسم المصطفی محمد وعلی آله الطيّبين الطاهرين واللعن الدائم علی أعدائهم أجمعين اللهم عجّل لوليک الفرج والعافية والنصر.

 

بحث در حکم جهر و اخفات (بسم الله الرحمن الرحيم) در فرض اختيار حمد در رکعتين أخيرتين بود.

عرض کرديم

مشهور در أصل حمد در رکعتين أخيرتين، اخفات است شهرةً عظيمةً کادت أن تکون إجماعاً.

وأمّا حکم بسلمة در اين فرض چيست آيا آن را هم بايد اخفات کرد؟

يا تمسّکاً بالأخبار الدالة علی الترغيب بجهر البسملة، می‌توان قائل به استحباب جهر به آن در اين فرض شد؟

ماتن& می‌فرمايند مستحب است در (بسم الله الرحمن الرحيم) در حمد در رکعتين أخيرتين، جهر کند اگرچه أحوط، إخفات است.

مسئله4 (نعم إذا قرأ الحمد يستحبّ الجهر بالبسملة علی الأقوی وإن کان الإخفات فيها أيضاً أحوط)

مشهور فقهاء هم قائل به استحباب جهر می‌باشند (حتی برخی ادّعای اجماع کرده‌اند)

صاحب جواهر& می‌فرمايند: در جلد9 صفحه 628 (تحقيق جامعه مدرّسين)

(والمسنون فی هذا القسم الجهر بالبسملة فی مواضع الإخفات فی أوّل الحمد وأوّل السورة علی المشهور بين الأصحاب نقلاً وتحصيلاً شهرةً عظيمة کادت أن تکون اجماعاً بل فی التذکرة نسبتُهُ إلی علمائنا مُشعراً بدعوی الإجماع عليه وعن الخلاف الإجماع عليه صريحاً بل فی الذکری وغيرها أنّ من شعائر الشيعة الجهر بالبسملة لکونها بسملة وزاد فی المدارک:

حتّی قال ابن أبی عقيل: تواترت الأخبار أن لا تقيّة فی الجهر بالبسملة)

در مقابل بعضی از فقهاء منکر استحباب جهر به بسملة هستند؛

برای مثال: ابن ادريس& در السرائر، جلد1 صفحه218 می‌فرمايند:

(فأمّا الجهر ببسم الله الرحمن الرحيم فی الرکعتين الأخيرتين فلا يجوز لأنّ الأخيرتين لا يتعيّن فيهما القراءة وإنّما الانسان مخيّر بين التسبيح والقراءة والدليل علی ذلک أنّ الصلاة عندهم علی ضربين: جهريّة وإخفاتية

فالإخفاتيّة: الظهر والعصر فإنّ الجهر بالبسملة فی الرکعتين الأولتين مستحبٌّ لأنّ فيهما يتعيّن القراءة.

فأمّا الأخيرتان فلا يتعيّن فيهما القراءة

والصلاة الجهريّة وهی الصبح المغرب والعشاء الآخرة فإنّ الجهر بالبسملة واجبٌ کوجوبه (الجهر) فی جميع الحمد وأيضاً فطريق الاحتياط يوجب ترک الجهر بالبسملة فی الأخيرتين)

ظاهراً صاحب حدائق& در اين مسئله با ابن ادريس& موافق است.

مصنف& (سيد يزدی) فرمودند أقوی استحباب جهر و احتياط مستحب اخفات است

ولی جماعتی از معلّقين فرموده‌اند احتياط واجب، اخفات در (بسم الله الرحمن الرحيم) است.

مثل: سيد اصفهانی و محقق نائينی و سيد بروجردی و سيد شاهرودی و ظاهر سيّدنا الاستاذ الخوئی وسيد خوانساری و سيد گلپايگانی رحمهم الله و تغمّدهم برحمته:

اين مسئله در أصل جهر و اخفات به قراءة رکعتين أولتين مفصلاً بحث شد

ما در آن بحث أدلّه قائلين به استحباب جهر ببسملة مطلقاً را ذکر کرديم؛

سيّدنا الأستاذ& به أکثر اين أدلّه اشکار فرمودند

زيرا اکثر روايات اقامه شده از حيث سند، قابل استناد نيستند و آن دسته هم که از حيث سند قابل استناد هستند، قاصر الدلالة می‌باشند.

آن رواياتی که سيدنا الأستاذ& فرمودند از حيث سند، قابل استناد است سه روايت بودند:

    1. روايت سليم بن قيس الهلالی (وسائل باب38 از ابواب الوضوء حديث3)

محمد بن يعقوب الکلينی& عن علیّ بن ابراهيم عن أبيه عن حمّاد بن عيسی عن ابراهيم بن عثمان عن سليم بن قيس الهلالی قال:

خطب أميرالمؤمنين× فقال:

قد عملت الولاة قبلی أعمالاً خالفوا فيها رسول الله| متعمّدين لخلافه ولو حملتُ الناسَ علی ترکها لتفرّق عنّی جُندی!

أرأيتُم لو أمرتُ بمقام ابراهيم× فرددتُهُ إلی الموضع الذی کان فيه - إلی أن قال - وحرّمتُ المسح علی الخفّين وحددتُ علی النبيذ وأمرتُ بإحلال المُتعَتين وأمرتُ بالتکبير علی الخبائز خمس تکبيرات

- وألزمتُ الناس الجهر ببسم الله الرحمن الرحيم - إلی أن قال - إذاً لتفرّقوا عنّی (الحديث)

 

بررسی سندی:

اين روايت از حيث سند صحيحه است و جميع رواة آن از ثقات و أجلّاء هستند و مراد از (ابراهيم بن عثمان)، أبو أيوب الخزّاز است که ثقة می‌باشد، همچنين سليم بن قيس هم از أعاظم أصحاب أميرالمؤمنين× بوده و سلف صالحين او را بسيار مدح و تعظيم فرموده‌اند و برقی& هم می‌فرمايد هو من أولياء أصحاب أميرالمؤمنين×.

- پس اين روايت از حيث سند صحيحه است.

و أمّا بررسی دلالی:

مستدلّين به اين روايت فرموده‌اند تعبير (وألزمتُ الناس الجهر) صريح در وجوب و إلزام جهر به بسمله است.

لکن سيّدنا الاستاذ& فرمودند دلالت اين روايت بر جهر بسملة در رکعتين أخيرتين، قاصر است. بلکه آنچه خلفای غاصبين مخالفت کردند در رکعتين أولتين بوده که بسلمة را يا ترک می‌کردند يا بإخفات اداء می‌کردند.

- پس اين روايت با اينکه معتبرة است ولی قاصر الدلالة است.

البته به سيدنا الاستاذ& اشکال شده که در جای ديگر در معجم، به اين سند مناقشه به ارسال کرده‌اند. چرا که ابراهيم بن عثمان از أصحاب امام صادق و امام کاظم‘ و سليم بن قيس از اصحاب اميرالمؤمنين× است

پس اين سند هم مرسله و نامعتبر است.

اين يک روايت بود که از حيث دلالت و سند قاصر بود.

روايت دوّم

    2. صحيحه صفوان (باب21 از قراءة الصلاة حديث1)

محمد بن يعقوب عن محمد بن يحيی عن أحمد بن محمد عن الحسين بن سعيد عن القاسم بن محمد عن صفوان الجمّال قال:

صلّيت خلف أبی عبدالله× أياماً فکان إذا کانت صلاة لا يجهر فيها، جهر ببسم الله الرحمن الرحيم وکان يجهر فی السورتين جميعاً.

بررسی سندی:

محمد بن يعقوب جناب کلينی است رضوان الله تعالی عليه. محمد بن يحيی از مشايخ او و از أجلّاء أحمد بن محمد مشترک است در اين طبقه بين دو نفر، ابن عيسی و ابن خالد البرقی و اگرچه هر دو از ثقات هستند لکن محمد بن يحيی غالباً از ابن عيسی روايت می‌کرده. حسين بن سعيد هم ابن حمّاد الأهوازی الثقة الجليل است.

تا اينجا در سند هيچ اشکالی نيست و همچنين صفوان جمّال هم همان ابن مهران است که شيخ مفيد& در (الارشاد) می‌فرمايند: من شيوخ أصحاب أبی عبدالله و خاصته و بطانته و ثقاته الفقهاء الصالحين.

* وإنّما الکلام فی (قاسم بن محمد)

چرا که او مشترک است بين (الجوهری) و (الإصفهانی)؛ ما در جزوه رجال تذکر داده‌ايم اگر حسين بن سعيد يا محمد بن خالد البرقی از قاسم بن محمد روايت کرده باشند مراد قاسم بن محمد جوهری خواهد بود زيرا حسين بن سعيد و محمد بن خالد در بين اين دو (جوهری و اصفهانی) فقط از (جوهری) روايت کرده‌اند

و در اين روايت هم راوی از قاسم بن محمد، حسين بن سعيد است.

- پس اشتراک قاسم بن محمد به قاسم بن محمد الجوهری متميّز شد.

لکن او توثيق خاص ندارد.

اگرچه می‌توان به روايت مشايخ ثقات از او يا وقوعش در اسناد تفسير، وی را توثيق نمود.

بنابراين، روايت معتبره است.

بررسی دلالی:

روشن است که تعبير (إذا کانت صلاة لا يجهر فيها) ظهور در رکعتين أولين دارد و اصلاً منصرف از رکعتين أخيرتين است و عجز روايت نيز اصل جهر بسم الله را تفسير کرده زيرا می‌فرمايد (وکان يجهر فی السورتين جميعاً) پس معلوم می‌شود اين روايت هم أجنبی از ما نحن فيه است (و مختص جهر ببسمله در رکعتين أوّلتين می‌باشد.)

 

    3. روايت سوّم هم همين مضمون است بلکه أظهر در اختصاص به رکعتين أولتين

(باب11 از ابواب قراءة الصلاة حديث1)

محمد بن الحسن الطوسی& بإسناده عن الحسين بن سعيد عن عبدالرحمن بن أبی نجران عن صفوان قال:

صلّيتُ خلف أبی عبدالله× أيّاماً فکان يقرأ فی فاتحة الکتاب ببسم الله الرحمان الرحيم. فإذا کانت صلاةٌ لايجهر فيها بالقراءة جهر ببسم الله الرحمان الرحيم وأخفی ما سوی ذلک.

 

بررسی سندی:

طريق شيخ طوسی& به حسين بن سعيد أهوازی صحيح و معتبر است - مراراً ذکر شد-

عبدالرحمن بن أبی نجران و صفوان بن مهران الجمّال هم از ثقات و أجلاء‌اند.

بررسی دلالی:

اگرچه اين روايت صحيحة السند است لکن از حيث دلالت قاصر از اثبات استحباب مطلق جهر ببسلمة در صلاة.

زيرا تعبير (إذا کانت صلاة لا يجهر فيها بالقراءة) ظاهر در رکعتين أولتين است و حکم (جهر ببسم الله الرحمان الرحيم) متفرّع بر همان رکعتين أولتين می‌شود.

- در مجموع هيچ يک از اين أحاديث شريفه، مستند استحباب جهر به بسلمة در رکعتين أخيرتين نشد.

البته رواياتی مثل روايت فضل بن شاذان (باب21 قراءة حديث6) روايت خصال (باب21 قراءة حديث5) می‌توانند دلالت بر مقصود داشته باشد و مستدرک هم قريب به 15 روايت در اين باب ذکر می‌کنند، لکن اين أحاديث شريفه همگی دارای اسانيدی هستند که نمی‌توان به آنها استناد کرد.

سيدنا الأستاذ& می‌فرمايند همانطور که علامة& هم فرمودند، ما دليل بر استحباب جهر به بسمله در حمد رکعتين أخيرتين نداريم فلذا همان دليل إخفات اصل حمد در رکعتين أخيرتين، بسم الله الرحمن الرحيم را هم شامل می‌شود

بله اگر ما قائل به تخيير در رکعتين أخيرتين بين جهر و إخفات شديم، حکم بسمله هم مخيّر بين جهر و اخفات خواهد شد.

البته اگر ما قاعده تسامح در أدلّه سنن را قبول داشتيم

و فتوای مشهور را هم در حکم دليل ضعيف حساب کرديم، می‌توان قائل به استحباب جهر به بسمله در اين فرع شد.

والّذی يهوّن الخطب:

اين است که همانطور که دليل بر استحباب جهر قائم نشد، بر استحباب اخفات هم دليل نداريم (استحباب إخفات هم دليل می‌خواهد)

معلوم نيست بسمله حمد در رکعتين أخيرتين جزء (ينبغی جهراً) يا جزء (ينبغی إخفاتاً) است.

ماحصل فرمايش سيدنا الاستاذ& تخيير بين جهر و اخفا بسمله شد.

 

لکن ما دو روايت (فضل بن شاذان) و (خصال) را تصحيح می‌کنيم.

(باب 21 قراءة الصلاة حديث5و6)

    1. محمد بن علی بن الحسين& فی الخصال بالإسناد الآتی عن الأعمش عن جعفر بن محمد‘ - فی حديث شرايع الدين - قال:

والإجهار ببسم الله الرحمن الرحيم فی الصلاة واجبٌ.

    2. محمد بن علی بن الحسين& - فی عيون الأخبار - بأسانيد تأتی عن الفضل بن شاذان عن الرضا× فی کتابه إلی المأمون قال:

والإجهار ببسم الله الرحمن الرحيم فی جميع الصلوات سُنّة.

 

بررسی سندی:

طريق شيخ صدوق به أعمش در حديث شرايع الدين (در جزوه رجال آورده‌ايم) اينچنين است:

حدّثنا أحمد بن محمد بن الهيثم العجلی وأحمد بن الحسن القطّان ومحمد بن أحمد السنانی والحسين بن إبراهيم بن أحمد بن هشام المکتّب وعبدالله بن محمد الصائغ وعلیّ بن عبدالله الوراق رضی الله عنهم

قالوا حدّثنا أبوالعباس أحمد بن يحيی بن ذکريّا القطّان قال حدّثنا بکر بن عبدالله بن حبيب قال: حدّثنا تميم بن بهلول قال حدثنا أبو معاوية عن الأعمش.

شش راوی ابتدای سند که از مشايخ صدوق& هستند با ترضّی او توثيق می‌شوند.

أبو معاوية هم که راوی از أعمش است با اينکه در رجال شيعه نيامده ولی عامّه او را ذکر کرده و مشهور به غلوّ تشيع دانسته و با اين وجود او را ثقة و حافظ و متقن و صدوق دانسته‌اند. فلذا ممکن است از اين باب به او اعتماد شود.

أعمش هم جناب سليمان بن مهران است وی به شهادت ابن شهرآشوب از خواص امام صادق× است و همچنين در تفسير قمی هم وارد شده و عامّه هم بسيار او را مدح و ثنا کرده‌اند بنابراين او نزد عامّه و خاصه ثقه و معتمد بوده است و از رواياتی که نقل می‌کند معلوم می‌شود شيعه بوده است (أحاديث برائت دارد)

سه راوی ديگر در وسط سند هستند باقی می‌مانند که هيچ راهی برای توثيقشان نيست؛

1- ابو العباس أحمد بن يحيی بن زکريا بن القطّان.

2- بکر بن عبدالله بن حبيب.

3- تميم بن بهلول.

از اين جهت اين طريق قابل اعتماد نيست؛ لکن از جهت اعتماد شش نفر از اجلّاء مشايخ صدوق و نيز خود صدوق رضوان الله عالی عليهم أجمعين بر اين روايت و تأييد مضمون آن به أحاديث فراوان ديگر می‌توان قائل به اعتبار اين حديث شريف و مبارک شد.

- اين بررسی طريق روايت أوّل

و امّا طريق روايت فضل بن شاذان:

مرحوم صدوق رضوان الله تعالی عليه در مشيخه فقيه می‌فرمايند: هرچه از فضل بن شاذان نقل می‌کنم 4 طريق دارد (يکی از آنها صحيح و معتبر است):

(عبدالواحد بن محمد بن عبدوس النيسابوری العطار عن علیّ بن محمد بن قتيبه عن الفضل بن شاذان.)

اين طريق هم مشتمل بر افراد زير است:

عبدالواحد بن عبدوس:

اگرچه توثيق خاص ندارد لکن از مشايخ صدوق& است و صدوق هم از او ترضّی کرده، حتی در يک روايت می‌فرمايد: (حديثه -عبدالواحد- عندی أصحّ الأحاديث) فالرجل ثقةٌ.

علی بن محمد بن قتيبة:

اين شخص از مشايخ مرحوم کلينی رضوان الله عليه است و اگرچه توثيق خاصی ندارد لکن نجاشی& می‌فرمايد: (اعتمد عليه أبو عمرو الکشی فی کتاب الرجل) و اعتماد کشی بر يک راوی فوق توثيق اوست.

 

و فضل بن شاذان هم من الأجلاء الثقات و خاصّة الإمام الرضا×

- پس اين روايت هم طبق مبانی ما معتبرة است.

بررسی دلالی:

اين دو روايت شريفه دلالت بر استحباب مطلق جهر به بسملة در صلاة

و اطلاق اين روايات شامل رکعتين أخيرتين هم می‌شود.

 

    3. روايت هارون (باب21 از قراءة الصلاة حديث2)

محمد بن يعقوب عن أحمد بن محمد الکوفی عن علی بن الحسن بن علی عن عبدالرحمن بن أبی نجران عن هارون عن أبی عبدالله× قال:

قال لی:

کتموا (بسم الله الرحمن الرحيم) فنِعمَ والله الأسماء کتموا ها!

کان رسول الله| إذا دخل إلی منزله واجتمعت قريش يجهر بـ (بسم الله الرحمن الرحيم) ويرفع بها صوته فتولّی قريش فراراً. فأنزل الله تعالی فی ذلک: {وإذا ذکرتَ ربّک فی القرآن وحده ولّوا علی أدبارهم نفوراً}

 

بررسی سندی:

أحمد بن محمد الکوفی مشترک بين دو نفر از مشايخ کلينی& است

1- أحمد بن محمد بن سعيد بن عقدة الهمدانی که نجاشی& او را توثيق می‌کند: (رجلٌ جليل من أصحاب الحديث ومشهور بالحفظ)

2- أحمد بن محمد بن عاصم الکوفی که او هم توسط نجاشی& توثيق شده: (کان ثقة فی الحديث سالماً خيّراً)

علی بن الحسن هم از بنی فضال و ثقه است.

عبدالرحمن بن أبی نجران هم به شهادت نجاشی& (ثقة ثقة معتمدٌ علی ما يرويه) از أجلّاء است.

إنّما الکلام فی تمييز هارون

هارون که در اين طبقه واقع شده و عبدالرحمن از آن روايت کرده، مشترک است بين جماعتی که همه از ثقات‌اند؛ هارون بن الجهم، هارون بن حمزة الغنوی، هارون بن خارجة و...

- پس اين روايت هم اگرچه مشتمل بر دو نفر مشترک است ولی اشتراک آنها ضرری نمی‌زند و روايت صحيحه است.

بررسی دلالی:

اين حديث شريف هم دلالت دارد بر مطلوبيّت مطلق جهر (ببسم الله الرحمن الرحيم) حتی در غير نماز.

بنابراين در مجموع اين مباحث ما می‌توانيم قائل شويم به استحباب جهر ببسم الله الرحمن الرحيم در فرض اختيار حمد در رکعتين أخيرتين.

والحمد لله ربّ العالمين.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo