درس خارج فقه استاد مسلم داوری

1402/09/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قراءة الصلاة

 

بحث در مستحبات قراءة بود، اولين مستحب استعاذة بود که بحث شد.

دومين مستحب از سنن قراءة جهر به بسم الله الرحمن الرحيم است.

(الثانی: الجهر بالبسملة فی الإخفاتية وکذا فی الرکعتين الأخيرتين، إن قرأ الحمد بل وکذا فی القراءة خلف الإمام حتی فی الجهريّة.

وامّا فی الجهريّة فيجب الإجهار بها علی الإمام والمنفرد)

ماتن& در اين مسئله چهار فرع را بيان می‌کنند:

الف) استحباب جهر ببسملة در رکعتين أولتين صلوات إخفاتية.

ب) استحباب جهر ببسملة در رکعتين أخيرتين اگر فاتحه اختيار کرد - مطلقاً (إماماً و مأموماً)-

ج) استحباب جهر ببسملة در رکعتين أولتين برای مأمومی که يک رکعت يا بيشتر از امام جماعت عقب افتاده و بايد خودش قرائت کند.

د) وجوب جهر ببسملة در رکعتين أوّلتين در صلوات جهريه مطلقا - اماماً و منفرداً -

 

از بين اين چهار فرع، فرع (الف) و (دال) متّفق عليه بين علماء إماميّة رضوان الله تعالی عليهم هستند.

و أمّا دو صورت (باء) و (جيم)؛

 

بررسی فرع دوّم - استحباب جهر ببسملة در رکعتين أخيرتين اگر فاتحه اختيار کرد –

مشهور رحمهم الله قائل به استحباب جهر به خصوص بسملة در حمد رکعتين أخيرتين شده است.

ما سابقاً در جهت دوّم مسئله جهر و اخفات از اين فرع بحث کرديم و عرض کرديم جماعتی - من جملة سيّدنا الاستاذ& - مناقشه فرموده‌اند و در روايات اين فرع نيز يا اشکال سندی کردند يا دلالی

البته سيدنا الاستاذ الخوئی& در پايان بحث فرمودند: (موسوعه ج14 ص390)

* والّذی يهوّن الخطب أنّ دليل الإخفات فی الأخيرتين أيضاً قاصر الشمول للبسملة، فدليل الإخفات قاصر الشمول کدليل استحباب الجهر علی ما عرفت فهو مخيّر بين الأمرين.

فلذا ايشان فرمودند نمی‌توان بقصد ورود استحباب، جهر نمود زيرا روايات مقام يا قاصر السند و يا قاصر الدلالة هستند و دليل ديگر هم نداريم.

ما در همان بحث عرض کرديم ممکن است به اطلاقات بعضی روايات عامّة در جهر ببسملة تمسک کنيم و أيضاً طريق برخی روايات خاصّه به اين مسئله را نيز تصحيح کنيم (مثل روايت فضل بن شاذان)

- پس در فرع دوّم نيز با ماتن& موافق شديم.

 

و امّا فرع سوّم - جايی که اخفات مأموم در رکعتين أوّلتين عرضی باشد -

اگر مأموم يک رکعت يا بيشتر از امام جماعت عقب بماند، بايد در رکعتين أولتين خودش قراءت کند البته قراءة او لازم است (عَرَضاً ونه أصالتاً) إخفاتی باشد؛ حال حکم ببسمله اين مأموم چيست؟

* ماتن& و صاحب جواهر& و جماع ديگری قائل به استحباب جهر به اين بسم الله الرحمن الرحيم هستند.

* سيدنا الاستاذ الخوئی& اشکال کرده و می‌فرمايند:

ما نه تنها دليل بر استحباب جهر به ببسمله‌ی مأموم در رکعتين أوّلتين نداريم، بلکه دليل بر لزوم اخفات در قراءت مأموم داريم:

(باب 47 از ابواب صلاة الجماعة حديث 4) صحيحه زرارة

محمد بن الحسن الطوسی& بإسناده عن الحسين بن سعيد عن محمد بن أبی عمير عن عمر بن أذينة عن زرارة عن أبی جعفر‘: قال:

إذا أدرک الرجل بعض الصلاة وفاته بعض خلف إمامٍ يحتسب بالصلاة خلفه جعل أوّل ما أدرک أوّل صلاته... وقرأ فی کلّ رکعةٍ ممّا أدرک خلف الإمام فی نفسه بأمّ الکتاب وسورة (الحديث)

بررسی سندی:

اين روايت از صحاح أعلائيّة است طريق شيخ به حسين بن سعيد صحيح و سائر رواة نيز از أجلاء هستند.

بررسی دلالی:

امام در اين صحيحه - مطلقاً - أمر (به صيغه إخبار) به قراءة إخفاتی مأمومِ مسبوق، فرموده‌اند و اين أمر شامل بسلمة هم می‌شود.

- بنابراين در اين فرع دليلِ إخفات قراءة مأمومِ مسبوق به اطلاقش حاکم بر أدله إجهار ببسملة است.

فلذا در اين فرع ما با سيّدنا الأستاذ& موافقت کرده و استحباب جهر به بسملة را ثابت ندانسته و قائل به احتياط وجوبی در اخفات بسملة در اين فرع می‌شويم.

 

* مورد سوّم از مستحبّات قراءت ترتيل است.

(الثالث: الترتيل أی التأنّی فی القراءة و تبيين الحروف علی وجهٍ يتمکّن السامع من عدّها)

ماتن& سومين مستحب از سنن قراءة را ترتيل ذکر می‌کنند.

در تعريف ترتيل می‌فرمايند:

(ترتيل يعنی تأنی و آرام، آرام خواندن قراءة و تبيين تمام حروف به گونه‌ای که شنونده بتواند تمام حروف را بشمارد)

در استحباب ترتيل اختلافی بين فقهاء نيست بلکه در مدارک و غير آن ادعای اجماع بر استحباب ترتيل نموده‌اند.

 

وجه استحباب

    1. قرآن کريم {و رتّل القرآن ترتيلاً} آيه 4 سورة المزمّل

اين امر أولاً مطلق است و هم شامل صلاة و هم غير صلاة می‌شود و ثانياً بالإجماع، اگرچه امر است لکن امر استحبابی است.

    2. روايات

روايت أوّل - روايت محمد بن أبی عمير (باب 18 از ابواب قراءة الصلاة حديث1)

محمد بن الحسن بإسناده عن أحمد بن محمد عن الحسن بن علی عن أبی عبدالله البرقی و أبی أحمد يعنی محمد بن أبی عمير جميعاً عن بعض أصحابنا عن أبی عبدالله× قال:

ينبغی للعبد إذا صلّی أن يرتّل فی قراءته، فإذا مرّ بآيةٍ فيها ذکر الجنّة وذکر النار، سأل الله الجنّة وتعوّذ بالله من النار وإذا مرَّ بأيّها الناس ويا أيّها الذين آمنوا، يقول: لبّيک ربّنا

بررسی سندی

* طريق شيخ طوسی& بن أحمد بن محمد بن عيسی صحيح است - کما فی الفهرست-

أخبرنا بجميع کتبه و رواياته عدّة من أصحابنا منهم حسين بن عبيدالله و ابن أبی جيّد عن أحمد بن محمد بن يحيی عن أبيه و سعد بن عبدالله عنه

و أخبرنا بها - أيضاً – عدّة من أصحابنا عن أحمد بن محمد بن الحسن بن وليد عن أبيه عن محمد بن الحسن الصفار و سعد جميعاً عنه.

* مراد از حسن بن علی يا (حسن بن علی الوشاء) است و يا (حسن بن علی بن فضّال - ولی نمی‌تواند حسن بن علی بن أبی حمزة باشد؛ زيرا أحمد بن محمد از ابن أبی حمزة روايت ندارد-

* أبو عبدالله برقی همان محمد بن خالد برقی است که توثيق دارد

* روايت اگرچه مرسله است لکن چون مُرسِل جناب محمد بن أبی عمير است که به شهادت شيخ (لا يُرسل و لا يُروی إلّا عن ثقة) معتبر خواهد بود.

بررسی دلالی

تعبير - ينبغی – ظهور در استحباب دارد و روايت دلالت بر استحباب ترتيل (أولاً) و سؤال جنّة و تعوّذ من النار (ثانياً) می‌کند.

روايت دوّم - روايت علی بن أبی حمزة (باب27 از قراءة القرآن حديث3)

محمد بن يعقوب الکلينی& عن محمد بن يحيی عن أحمد بن محمد عن علی بن الحکم عن علی بن أبی حمزة قال: سأل أبو بصير أبا عبدالله× وأنا حاضر فقال له:

جُعلتُ فداک أقرأ القرآن فی ليلة؟ فقال×: لا. فقال: فی ليلتين؟

فقال×: لا. حتی بلغ ستّ ليال فأشار بيده فقال: ها!

ثمّ قال×: يا ابا محمد إنّ من کان قبلکم من أصحاب محمدٍ| کان يقرأ القرآن فی شهر وأقلّ، إنّ القرآن لا يُقرأ هذرمة [أی سرعة القراءة] ولکن يُرتّل ترتيلاً إذا مررتَ بآيةٍ فيها ذکر النار وقفتَ عندها وتعوّذتَ بالله من النّار

فقال أبو بصير:

أقرأ القرآن فی رمضان فی ليلةٍ؟ فقال×: لا. فی ليلتين؟ فقال×: لا. فقال: ففی ثلاث؟ فقال×: ها وأشار بيده، نعم.

شهر رمضان لا يشبهه شیءٌ من الشهور له حقٌ وحُرمةٌ أکثر من الصلاة ما استطعت.

بررسی سندی:

جميع رواة اين طريق از ثقات هستند مگر علی بن أبی حمزة البطائنی که مؤسّس مذهب واقفه و ملعون است - فلذا نمی‌توان به اين طريق اعتماد نمود-.

بررسی دلالی:

اين روايت نيز بر حُسن و رجحان ترتيل دلالت می‌کند.

همين روايت را (در حديث4 همان باب) سهل بن زياد عن بعض أصحابه عن علی بن أبی حمزة نيز نقل کرده است که بخاطر وقوع (سهل بن زياد) و همچنين إرسال در طريق، اشکال بيشتری دارد.

البته ممکن است درباره طريق اوّل، بگوييم اين روايت علی بن أبی حمزة قبل از وقف و انحرافش بوده (خصوصاً که نجاشی& فرموده: رویٰ عن أبی عبدالله و أبی الحسن‘ ثمّ وقف)

روايت سوّم - روايت عبدالله بن سليمان (باب21 از قراءة القرآن حديث1)

محمد بن يعقوب& عن علی بن ابراهيم عن أبيه عن علی بن معبد عن واصل بن سليمان عن عبدالله بن سليمان قال: سألتُ أبا عبدالله× عن قول الله عزّوجلّ {ورتّل القرآن ترتيلاً}[1] قال×:

قال أميرالمؤمنين×: بيّنهُ تبياناً ولا تهذّهُ هذّ الشعر ولا تنثرهُ نثر الرمل ولکن اقرعوا به قلوبکم القاسية ولا يکن همّ أحدکم آخر السورة.

بررسی سندی:

اين طريق مشتمل است بر سه نفر از رواة که در وثاقتشان کلام است:

علی بن معبد: توثيق ندارد

واصل بن سليمان: توثيق ندارد

عبدالله بن سليمان: اگرچه احتمال دارد تصحيف (عبدالله بن سنان) باشد و خود عبدالله بن سليمان نيز توثيق خاص ندارد، لکن بخاطر روايت يونس بن عبدالرحمن از او می‌توان وی را توثيق نمود.

- پس اين طريق قابل اعتماد نيست.

بررسی دلالی:

اين روايت امر به ترتيل دارد؛ لکن همانطور که گفتيم امر استحبابی است.

همچنين معنای ترتيل را نيز بيان می‌کند.

ترتيل بيان کردن قراءة - شمرده، شمرده خواندن - است بنحوی که نه مثل شعر آن را با سرعت و پاره پاره بخوانند ونه مثل پاشيدن رمل از هم گسسته باشد.

بنابراين تعريف اين روايت شريفه مؤيّد تعريف مجمع البيان از ترتيل است.

اين بحث سومين مستحب از آداب قراءة.

 


[1] المزمّل: 4.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo