درس خارج فقه استاد مسلم داوری

1402/09/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قراءة الصلاة

 

بحث در مستحبات قراءة بود، به مستحب پنجم رسيديم:

 

الخامس: الوقف علی فواصل الآيات

وقت کردن بر سر هر آيه، روايات نيز در اين امر موجود است:

مرحوم طبرسی& از أم سلمه نقل کرده (باب 21 از قراءة القرآن حديث5)

1- الفضل بن الحسن الطبرسی& (فی مجمع البيان) عن أم سلمه أنّها قالت: کان النبیّ| يقطع قرائته آية آية

بررسی سندی:

اين طريق قابل اعتماد نيست زيرا طريق طبرسی& به أم سلمه رحمها الله معلوم نيست و اگرچه عامّه هم حتماً اين روايت را نقل کرده‌اند ولی طرق آنها برای ما معتبر نيست.

بررسی دلالی:

دلالت اين روايت بر استقرار سيره پيامبر| بر وقف بر فواصل آيات واضح است.

لکن چون طريق معتبری ندارد، فقط بنابر مبنای تسامح در أدله سنن می‌توان استحباب وقف بر فواصل آيات را از آن اثبات نمود.

البته با توجه به تفسير آيات ترتيل در روايت أميرالمؤمنين× (مرسله ذکری) به حفض وقوف و بيان حروف، می‌توان اين روايت ترتيل را نيز از ادلّه‌ی استحباب وقف بر فواصل آيات دانست.

 

السادس: ملاحظة معانی ما يقرأ و الاتّعاظ بها

ششمين امر در مستحبات قراءة تدبّر در معانی آيات و موعظه گرفتن از آنهاست. رواياتی دالّ بر اين امر موجود است. مثل:

1- روايت أبو حمزة ثمالی (باب3 از قراءة القرآن حديث7)

محمد بن علی بن الحسين بن بابويه& (فی معانی الأخبار) عن أبيه عن محمد بن القاسم عن محمد بن علی الکوفی عن محمد بن خالد عن بعض رجاله عن داود الرقّی عن أبی حمزة الثمالی عن أبی جعفر‘ قال، قال أميرالمؤمنين×:

ألا أخبرکم بالفقيه حقاً؟

من لم يُقنّظ الناس من رحمة الله و لم يؤمنهم من عذاب الله و لم يؤيسهم من روح الله و لم يرخّص فی معاصي‌الله و لم يترک القرآن رغبة عنه إلی غيره ألا لا خير فی علم ليس فيه تفهّم، ألا لا خير فی قراءة ليس فيها تدبّر ألا لا خير فی عبادة ليس فيها تفقّه.

بررسی سندی:

محمد بن القاسم در اين روايت تصحيف شده‌ی محمد بن أبی القاسم است (کما اينکه در يک نسخة نيز همنيطور است)

محمد بن علی الکوفی همان أبو سمينة مشهور به کذب است (اگرچه سيّدنا الأستاذ& آنها را متعدّد می‌دانند.)

محمد بن خالد البرقی اگرچه خودش ثقه است لکن چون از بعض رجالش روايت کرده سند مرسل می‌شود.

داود رقّی نيز بنابر مبنای ما ثقه در حديث است.

ابو حمزه ثمالی نيز همان ثابت بن دينار جليل القدر است.

اين طريق اگرچه غير معتبر است لکن روايت طريق ديگری هم دارد که کلينی& ذکر کرده:

- و رواهُ الکلينی& عن عدة من أصحابنا عن أحمد بن محمد البرقی عن اسماعيل بن مهران عن أبی سعيد القمّاط عن الحلبی عن أبی عبدالله×

اين طريق مشتمل بر دو نفر است که بايد بررسی شوند:

اسماعيل بن مهران: همان اسماعيل بن محمد بن أبی نصر السکونی الثقه است.

أبو سعيد القمّاط: کنيه است برای صالح بن سعيد و خالد بن سعيد

و هر دو نيز ثقه می‌باشند. (در نوادر و تفسير واقع شده‌اند.)

مراد از حلبی نيز، عبيدالله بن علی الحلبی است که ثقات و أجلاء است (البته حلبيّون همگی ثقه هستند)

بنابراين، اين حديث شريف دارای سند معتبر است.

بررسی دلالی:

شاهد در ذيل روايت است (ألا لا خير فی قراءةٍ ليس فيها تدبّر)

و نفی در اين روايت بمعنای نفی کمال است که به دلالت التزامی بيّن، دلالت بر استحباب تدبّر در قراءة می‌کند.

2- روايت عبدالرحمن بن کثير هاشمی (باب3 از قراءة القرآن حديث6)

محمد بن علی بن الحسين بن بابويه& (فی المجالس) عن محمد بن الحسن عن الصفّار عن علی بن حسان الواسطی عن عمّه عبدالرحمن بن کثير الهاشمی عن جعفر بن محمد عن أبيه^ عن أميرالمؤمنين× - فی کلامٍ طويلٍ فی وصف المتّقين - قال:

أمّا الليل فصافّون أقدامهم تالين لأجزاء القرآن يرتّلونه ترتيلاً، يحزنون به أنفسهم و يستثيرون به تهيّج أحزانهم بکاءً علی ذنوبهم و وجع کلوم جراحهم و إذا مرّوا بآية فيها تخويف أصغوا إليها مسامع قلوبهم و أبصارهم فاقشعرّت منها جلودهم و وجلت قلوبهم فظنّوا أنّ صهيل جهنّم و زفيرها و شهيقها فی أصول آذانهم و إذا مرّوا بآية فيها تشويق رکنوا إليها طمعاً و تطلعّت إليها أنفسهم شوقاً و ظنّوا أنّها نصب أعينهم - الحديث -

بررسی سندی:

محمد بن الحسن که ازمشايخ صدوق& است، مراد ابن وليد مشهور و جليل القدر است.

صفار نيز محمد بن حسن بن فروخ الثقة الجليل صاحب بصائر است.

علی بن الحسان الواسطی مراد علی بن حسان بن کثير است که نجاشی و کشی رحمهما الله او را ضعيف غالی و فاسد الاعتقاد شمرده‌اند (غير از علی بن حسان واسطی ثقه است)

عبدالرحمن بن کثير هاشمی نيز به شهادت نجاشی&: کان ضعيفاً يضع الحديث.

فلذا اين روايت از حيث سند قابل اعتماد نيست.

بررسی دلالی:

بيان اين نحوه خاص از تدبّر، جزء اوصاف متقين دلالت بر رجحان و فضل و استحباب اين تدبر می‌کند.

اين روايات جزء روايات عامّه (مطلق قراءة قرآن چه در نماز و چه غير آن) است.

3- مرسله‌ی طبرسی& (باب3 از قراءة القرآن حديث8)

الفضل بن الحسن الطبرسی& (فی مجمع البيان) عن أبی عبدالله× قال: إذا مررتَ بآية فيها ذکر الجنّة فاسأل الله الجنّة و إذا مررتَ بآية فيها ذکر النار فتعوّذ بالله من النار.

بررسی سندی:

طريق اين روايت مرسل است و سند طبرسی& به امام صادق× نيز معلوم نيست.

بررسی دلالی:

امر موجود در اين روايت اگرچه ظهور در وجوب دارد لکن از آن ارادة استحباب شده است - به قرينه فهم مشهور و سائر روايات -

فلذا اين روايت شريفه دلالت بر استحباب سؤال جنّت و تعوّذ از جهنّم هنگام قراءت يا استماع آياتشان می‌کند.

تعبير (مَرَرتَ) مطلق است؛ مرور در قراءت يا استماع را در بر می‌گيرد.

همچنين روايات در خصوص نماز نيز موجود است مثل:

1- مرسله‌ی ابن ابی عمير (باب18 از قراءة الصلاة حديث1)

محمد بن الحسن الطوسی& بإسناده عن أحمد بن محمّد عن الحسن بن علی عن أبی عبدالله البرقی و أبی أحمد يعنی محمد بن أبی عمير جميعاً عن بعض أصحابنا عن أبی عبدالله× قال:

ينبغی للعبد إذا صلّی أن يرتّل فی قرائته فإذا مرّ بآية فيها ذکر الجنة و ذکر النار سأل الله الجنّة و تعوّذ بالله من النار و إذا مرّ بيا أيّها الناس و يا أيّها الذين آمنوا، يقول: لبّيک ربّنا.

بررسی سندی:

طريق شيخ طوسی& به أحمد بن محمد بن عيسی معتبر است - کما فی الفهرست -

أخبرنا عدة من أصحابنا عن أحمد بن محمد بن الحسن بن الوليد عن أبيه عن محمد بن الحسن الصفار و سعد بن عبدالله جميعاً عنه.

مراد از حسن بن علی نيز، ابن فضال است که از ثقات است.

أبو عبدالله البرقی همان محمد بن خالد است که از ثقات است.

اين روايت اگرچه از محمد بن أبی عمير تا امام× مرسله است لکن چون محمد بن أبی عمير ارسال کرده، متن روايت معتبرة خواهد بود.

بررسی دلالی:

اين روايت شريفه ترتيل را مستلزم تدبّر و سؤال جنّت و تعوّذ از جهنم می‌داند و تعبير (ينبغی) قدر متيقنش استحباب و رجحان فعل است.

2- روايت موثقه سماعة (باب18 از قراءة الصلاة حديث2)

محمد بن الحسن بإسناده عن أحمد بن محمد عن عثمان بن عيسی عن سماعة قال، قال أبو عبدالله×: ينبغی لمن قرأ القرآن إذا مرّ بآية من القرآن فيها مسألة أو تخويف أن يسأل عند ذلک خير ما يرجو و يسأل العافية من النار و من العذاب.

بررسی سندی:

طريق شيخ طوسی& به أحمد بن محمد بن عيسی ذکر شد - معتبر و صحيح است -

عثمان بن عيسی، مراد عثمان بن عيسی الرواسی است، که بشهادت نجاشی& شيخ واقفه و وجه ايشان بوده ولی کشی& فرموده: آخر عمر توبه کرده و در حائر مقيم شده و کشی و شيخ رحمهما الله او را از اصحاب اجماع دانسته‌اند، در تفسير و نوادر و روايت مشايخ ثقات واقع شده، بنابراين شکی در وثاقتش نيست.

سماعه نيز اگرچه واقفی بوده لکن ثقه است.

بنابر اين توصيف، طريق اين روايت موثق خواهد بود.

- البته اين روايت را، کلينی& نيز بواسطه‌ی محمد بن يحيی از أحمد بن محمد نقل کرده است

بررسی دلالی:

اين روايت شريفه نيز مثل حديث قبل با تعبير (ينبغی) که قدر متيقن‌اش رجحان، فضل و استحباب است دلالت بر مطلوب می‌کند.

3- صحيحه حلبی (باب18 از قراءة الصلاة حديث3)

محمد بن يعقوب عن علی بن ابراهيم عن أبيه عن ابن أبی عمير عن حمّاد عن الحلبی عن أبی عبدالله× قال:

سألته عن الرجل يکون مع الإمام فيمرّ بالمسئلة أو بآيةٍ فيها ذکر جنةٍ أو نارٍ؟

قال×: لا بأس بأن يسأل عند ذلک و يتعوّذ من النار و يسأل الله الجنّة.

بررسی سندی:

طريق اين روايت صحيح أعلايی است و جميع رواتش از أجلّاء هستند.

بررسی دلالی:

اين روايت با لسان نفی بأس (جواز مطلق) سؤال و تعوّذ را در قراءة نماز جائز می‌داند، البته اين جواز أعمّ از إباحة و استحباب و يا حتّی وجوب است، که سائر روايات جواز را به استحباب تبيين کردند.

همچنين اين روايت در مأموم وارد شده است.

 

السابع:

أن يسأل الله عند آية النعمة أو النقمة ما يناسب کلّاً منهما.

هفتمين امر از مستحبات قراءة نماز، سؤال نعمت يا تعوّذ از نقمة هنگام قراءة يا استماع آيات مناسبشان است.

ما در ضمن مستحب قبل به تفصيل روايات اين امر را نيز ذکر کرديم فلذا ديگر تکرار نمی‌کنيم.

 

الثامن:

السکتة بين الحمد و السورة و کذا بعد الفراغ منهما بينها و بين القنوت أو تکبير الرکوع.

هشتمين مستحب سکته (مکث و سکوت کوتاه) است.

در سه جا:

     بين حمد و سوره

     بعد از قراءة قبل از قنوت

     بعد از قراءة قبل از تکبير رکوع

مستند اين مسئله روايات است

1- موثقه اسحاق بن عمار (باب46 از قراءة الصلاة حديث2)

محمد بن الحسن بإسناده عن محمد بن أحمد بن يحيی عن الحسن بن موسی الخشاب عن غياث بن کلوب عن اسحاق بن عمّار عن جعفر عن أبيه‘ أنّ رجلين من أصحاب رسول الله| اختلفا فی صلاة رسول‌الله| فکتبا إلی أبی بن کعب، کم کانت لرسول الله من سکتة؟

قال: کانت له سکتتان، إذا فرغ من أمّ الکتاب و إذا فرغ من السورة.

برسی سندی:

طريق شيخ طوسی& به محمد أحمد بن يحيی معتبر و صحيح است - کما فی الفهرست -

(أخبرنا بجميع کتبه و رواياته، الحسين بن عبيدالله و ابن أبی جيّد جميعاً عن أحمد بن محمد بن يحيی عن أبيه عنه

و أخبرنا بها أيضاً جماعة عن الصدوق عن أبيه و محمد بن الحسن عن أحمد بن إدريس و محمد بن يحيی عنه)

حسن بن موسی الخشاب به شهادت نجاشی& از وجوه شيعه بوده و در تفسير و نوادر هم واقع شده.

غياث بن کلوب از عامّه است ولی به شهادت شيخ، جزء کسانی است که اصحاب به رواياتشان عمل کرده‌اند.

اسحاق بن عمار نيز با اينکه از فطيحه بوده لکن ثقه و از وجوه شيعه بوده و نقل امام نيز قول أبی بن کعب را تصحيح می‌کند (تقرير است).

بررسی دلالی:

روايت از حيث دلالت صريح در اسقرار سيرة عملية پيامبر| بر دو سکته (بعد از حمد و بعد از قرائت) می‌باشد.

اين روايت اگر فقط مستند به أبی بن کعب) بود ممکن بود غير معتبر باشد و لکن امام صادق× قول أبّی را تقرير فرمودند.

 

التاسع:

أن يقول بعد قراءة سورة التوحيد، کذلک الله ربّی - مرّةً أو مرّتين أو ثلاثاً - أو کذلک الله ربنا - ثلاثلاً -

و أن يقول بعد فراغ الإمام من الحمد إذا کان مأموماً (الحمد لله ربّ العالمين)

بل و کذا بعد فراغ نفسه إن کان منفرداً

اين مستحب نهم از مستحبات قرائت است، دو فرع دارد

الف) استحباب گفتن (کذلک الله) بعد از قراءة توحيد

ب) استحباب گفتن (الحمدلله...) بعد از قراءة حمد

فرع الف:

اين فرع مختص کسی است که سوره توحيد را قرائت کرده فلذا فقط امام جماعت و منفرد را در بر می‌گيرد -شامل مأموم نمی‌شود-

مستند اين أمر روايات است مثل:

1- صحيحه‌ی عبدالرحمن بن الحجّاج (باب20 از قراءة الصلاة حديث2)

محمد بن الحسن بإسناده عن الحسين بن سعيد عن صفوان عن عبدالرحمن بن الحجّاج عن أبی عبدالله× - فی الحديث -

أنّ أبا جعفر‘ کان يقرأ قل هو الله أحد فإذا فرغ منها قال: کذلک الله - أو - کذلک الله ربّی

بررسی سندی:

طريق شيخ طوسی& به حسين بن سعيد صحيح و معتبر است - کما فی الفهرست -

(أخبرنا بجميع کتبه و رواياته عدة من أصحابنا عن الصدوق عن أبيه و محمد بن الحسن و محمد بن موسی بن المتوکّل عن سعد بن عبدالله و الحميری عن أحمد بن محمد بن عيسی عنه.

بعلاوه شيخ صدوق در أول کتاب من لا يحضر می‌فرمايند کتب حسين بن سعيد همگی از کتب مشهورة و معوّل عليها است، بنابراين اصلاً طريق نياز ندارد.

صفوان نيز از مشايخ ثقات است.

عبدالرحمن بن الحجّاج به شهادت نجاشی&: کان ثقةً ثقةً وجهاً.

بنابراين طريق اين روايت صحيح أعلائی است.

بررسی دلالی:

تعبير به (کان يقرأ) دلالت بر ماضی استمراری و اسقرار سيرة امام× می‌کند، که از آن رجحان و استحباب آن فعل - علی الأقل - کشف می‌شود.

صيغه مأثورة را نيز (کذلک الله) يا (کذلک الله ربّی) می‌فرمايد.

2- روايت عبدالعزيز بن المهتدی (باب20 از قراءة الصلاة حديث1)

محمد بن يعقوب عن محمد بن أبی عبدالله رفعَهُ عن عبدالعزيز بن المهتدی قال: سألت الرضا× عن التوحيد؟

فقال×: کلّ من قرأ قل هو الله أحد و آمن بها فقد عرف التوحيد.

قلت: کيف يقرأها؟ قال×: کما يقرأ الناس (و زاد فيها:) کذلک الله ربی، کذلک الله ربّی.

بررسی سندی:

مراد از محمد بن أبی عبدالله، محمد بن خالد برقی است که از ثقات است.

مراد از عبدالعزيز بن المهتدی نيز، الأشعری القمّی است که نجاشی& شهادت به وثاقتش داده، کشی& نيز فرموده کان وکيل الرضا× و از فضل بن شاذان& نقل کرده که فرموده: کان خير قمّی فی من رأيته.

و لکن روايت از محمد بن خالد به عبدالعزيز، مرفوعه است و اين طريق ساقط از اعتبار.

صاحب وسائل بعد از ذکر روايت، طريق ديگری نيز برايش ذکر می‌کند:

- و رواه الصدوق& (فی کتاب التوحيد) عن علی بن أحمد بن محمد بن عمران الدقاق عن محمد بن أبی عبدالله الکوفی عن محمد بن إسماعيل البرمکی عن الحسين بن الحسن عن بکر بن زياد عن عبدالعزيز بن المهتدی عن الرضا× مثله.

اين سند به شرح ذيل است:

علی بن أحمد بن عمران الدقاق از مشايخ صدوق& است که از آنها ترضّی نموده و ترضّی صدوق& کاشف از وثاقت است.

محمد بن أبی عبدالله الکوفی نيز متحد است با محمد بن جعفر الاسدی که از مشايخ کلينی& نيز هست و نجاشی& فرموده: کان ثقة صحيح الحديث و شيخ& نيز در کتاب الغيبة او را از سفراء ممدوحين دانسته.

محمد بن اسماعيل برمکی: نجاشی& در حقش فرموده: کان ثقةً مستقيماً له کتبٌ.

الحسين بن الحسن: مشترک است بين جماعتي و لکن بتصريح شيخ صدوق& (در کتاب التوحيد - باب حدوث العالم حديث3) حسين بن حسن الدينوری است که توثيقی برايش ذکر نشده.

بکر بن زياد: مراد بکر بن زياد الجعفی الکوفی است که توثيق برايش ذکر نشده.

بنابراين طريق شيخ صدوق نيز قابل اعتماد نيست.

لکن ممکن است با تبديل طريق نجاشی& به کتاب عبدالعزيز، اين طريق را تصحيح نماييم:

نجاشی& در ترجمه‌ی عبدالعزيز می‌گويد:

(له کتاب أخبرنا محمد بن محمد قال حدّثنا الحسن بن حمزة قال حدّثنا محمد بن جعفر المؤدب قال حدّثنا أحمد بن محمد بن خالد قال حدّثنا عبدالعزيز بکتابه)

اين طريق نجاشی& معتبر است،

محمد بن محمد از مشايخ نجاشی& و ثقه است.

حسن بن حمزة نيز مراد العلوی الطبری است که از مشايخ صدوق& است و ترضّی دارد. ثقة

محمد بن جعفر المؤدب از مشايخ مباشر نوادر الحکمة است پس توثيق می‌شود - ابن وليد او را استثناء نکرده-

أحمد بن محمد بن خالد البرقی ثقة جليل

عبدالعزيز بن المهتدی نيز سابقاً شرح ترجمه‌اش گذشت، ثقة

بنابراين چون طريق نجاشی& به کتاب عبدالعزيز معتبر است ما روايت مورد بحث را نيز معتبره می‌دانيم - زيرا اين روايت هم حتماً در آن کتاب عبدالعزيز موجود بوده -

بررسی دلالی:

حضرت در بيان کيفيت قراءة سوره توحيد فرمودند: بعد از قراءة سورة دو بار (کذلک الله ربّی) گفته شود و اين روايت به اطلاقش شامل نماز و غير نماز می‌شود.

الحاصل: اصل استحباب گفتن مأثور بعد از توحيد ثابت است و أمّا صيغه آن: مخيّر است بين:

     کذلک الله ربّی

     کذاک الله ربّی

     کذلک الله ربنا

     کذلک الله ربّنا و ربّ آبائنا الأولين

صيغه آخر در روايت مستدرک وارد شده است: (باب16 از قراءة صلاة مستدرک حديث1)

حديث شماره 4424

أبو عبدالله أحمد بن محمد السياری فی کتاب التنزيل و التحريف عن محمد بن فارس عن الحکم بن سيارة قال: قرأ×:

قل هوالله أحد إلی کفواً أحد، فقال: کذلک الله ربّنا، کذلک الله ربّنا، کذلک الله ربّنا و ربّ آبائنا الأولين.

 

و امّا فرع دوّم

فرع ب:

استحباب گفتن (الحمد لله ربّ العالمين) بعد از قراءة سورة حمد

اين فرع در کلام ماتن&، فقط مأموم و منفرد را در بر می‌گيرد و شامل امام نمی‌شود، زيرا در روايات اشاره‌ای به امام جماعت نشده.

بله، ممکن است ادعای ظهور روايات مقام، در خصوص منفرد يا مأموم مطرح شود، لکن ظاهر خلاف آن و عموم استحباب برای هر کس که در نماز حمد می‌خواند - امام جماعت باشد يا منفرد - می‌باشد. (کما فی المستمسک)

علی کلٍّ، مستند اين استحباب روايات است مثل:

1- صحيحه جميل (باب17 از قراءة الصلاة حديث1)

محمد بن يعقوب عن علی بن ابراهيم عن أبيه عن عبدالله بن المغيرة عن جميل عن أبی عبدالله× قال:

إذا کنتَ خلف إمام فقرأ الحمد و فرغ من قرائتها فقل أنت: (الحمد لله ربّ العالمين) و لا تقل: آمين

بررسی سندی:

طريق اين روايت صحيح اعلائی است و رجالش هيچ غباری ندارند.

بررسی دلالی:

اولاً بر نهی (که ظاهر در حرمت است) از گفتن (آمين) دلالت دارد

ثانياً امر به گفتن مأموم (الحمد لله ربّ العالمين) می‌کند، اين امر اگرچه ظاهر در وجوب است لکن به قرينه سائر روايات و فهم اصحاب، از آن اراده استحباب شده.

2- صحيحه زرارة (باب17 از قراءة الصلاة حديث4)

(کامل اين روايت در باب1 از ابواب افعال الصلاة حديث5 و6 آمده)

الصدوق& (فی العلل) عن محمد بن علی ماجيلويه عن علی بن ابراهيم عن أبيه عن حماد بن عيسی عن حريز عن زرارة عن أبی جعفر‘:

و لا تقولَنَّ إذا فرغتَ من قراءتک: آمين، فإن شئتَ قلتَ: الحمد لله ربّ العالمين.

بررسی سندی:

اين طريق نيز صحيح و معتبر است؛

محمد بن علی ماجيلويه ترضّی صدوق& را دارد که کاشف از وثاقت اوست

الباقی رجال طريق نيز همگی از اجلاء هستند.

بررسی دلالی:

اولاً نهی از گفتن آمين بعد از حمد می‌کند که ظاهر در حرمت است و اين ظهورش معارضی هم ندارد

ثانياً با تعبير (إن شئتَ، قلت) الحمدلله را بيان کردند که خود صريح در عدم وجوب آن است. البته ظهور در رجحان و فضل تحميد بعد سورة الحمد نيز دارد. زيرا جواز در عبادات بدون فضل و رجحان معنی ندارد.

3- مرسله‌ی طبرسی (باب17 از قراءة الصلاة حديث6)

الفضل بن الحسن الطبرسی (فی مجمع البيان) عن فضيل بن يسار عن أبی عبدالله× قال:

إذا قرأت الفاتحة و قد فرغتَ من قرائتها و أنت فی الصلاة، فقل: الحمد لله ربّ العالمين.

بررسی سندی:

طريق شيخ طبرسی& به فضيل بن يسار اگرچه در اين روايت ذکر نشده لکن چون نجاشی& فرموده: له کتاب يرويه جماعة، معلوم می‌شود کتاب او مشهور بوده - البته طريق نجاشی& نيز به کتاب او معتبر است - فلذا مرسله‌ی طبرسی& معتبرة خواهد بود.

بررسی دلالی:

امر در اين روايت شريفه اگرچه ظهور بدوی در وجوب دارد لکن به قرينه روايات ديگر، از آن اراده امر استحبابی شده است.

اين 9 مورد مستحبات قراءة بودند، ماتن& سپس وارد بيان سوره‌هايی که خصوصاً قراءتشان مستحب است می‌شوند که ما - إن شاءالله - أهم آنها را بيان خواهيم کرد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo