درس خارج فقه استاد مسلم داوری

1402/09/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قراءة الصلاة

بحث در مستحبات قراءة بود

عرض کرديم دهمين مستحب قراءة بعض سُوَر مخصوصة در بعض صلوات است، مهم آنها از جهت بحث و مناقشه قراءة سورة جمعة و منافقين در روز جمعه بود، عرض شد مشهور فقهاء قائل به استحباب قراءة اين دو سوره هستند، لکن به برخی قول به وجوب نسبت داده شده،

لازم دانستيم روايات اين مسئله را بحث و مطرح کنيم.

روايات عدم وجوب ذکر شد

بحث رسيد به طائفه ثانية - روايات ظاهرة بر وجوب -

1- صحيحه‌ی عمر بن يزيد (باب72 از قراءة الصلاة حديث1)

محمد بن يعقوب& عن علی بن ابراهيم عن أبيه عن ابن أبی عمير عن معاوية بن عمار عن عمر بن يزيد قال: قال أبو عبدالله×:

من صلّی الجمعة بغير الجمعة و المنافقين أعاد الصلاة فی سفر أو حضر.

بررسی سندی:

پدر علی بن ابراهيم، جناب ابراهيم بن هاشم القمی است که هم کثيراً در أسانيد تفسير قمی واقع شده و مشمول توثيق آنجاست،

و هم جناب سيد طاووس نقل اتفاق بر وثاقت ايشان کرده.

محمد بن أبی عمير هم از اصحاب اجماع است و هم از مشايخ ثقات فلذا، حتی در صورت عدم اعتبار رواة واقعة بين ايشان و امام، متن روايت معتبر خواهد بود.

عمر بن يزيد نيز اگرچه مشترک بين الصيقل و بيّاع السابری است لکن دوّمی صاحب کتاب و مشهور است و مطلق به او منصرف می‌شود و هو کوفی ثقة جليل

معاوية بن عمار نيز از اجلاء است فلا اشکال فی صحة السند و اعتباره.

بررسی دلالی:

تعبير به (صَلّی الجمعة) اگرچه ممکن است ظهور در نماز جمعة داشته باشد، لکن چون حضرت در ذيل روايت فرمودند (فی سفر أو حضر) و در سفر نماز جمعة نيست، پس مراد از صدر روايت أعم از نماز جمعه يا نماز ظهر جمعه است.

همچنين امر به اعادة مستلزم بطلان نماز اوّل است و إلّا نماز صحيح إعادة ندارد.

2- روايت صباح بن صبيح (باب72 از قراءة الصلاة حديث2)

محمد بن الحسن& بإسناده عن محمد بن أحمد بن يحيی عن أحمد بن محمد عن يونس عن صباح بن صبيح قال: قلتُ لأبی عبدالله×:

رجلٌ أراد أن يصلّی الجمعة فقرأ {بقل هو الله أحد}؟

فقال× يُتمّ رکعتين ثمّ يستأنف.

بررسی سندی:

طريق شيخ طوسی& به محمد بن أحمد بن يحيی صحيح و معتبر است و ذکرناه کراراً -

مراد از أحمد بن محمد، جناب ابن عيسی الأشعری القمی است زيرا ايشان از مشايخ صاحب نوادر است.

يونس بن عبدالرحمن از أجلاء و ثقات است و بنقلی از مشايخ ثقات.

صباح بن صبيح: همان صباح الحذاء است که جناب نجاشی& فرموده: امام مسجد دار لؤلؤ در کوفه و ثقة و عين است مشايخ ثقات و صاحب نوادر هم از او روايت کرده‌اند. بنابراين طريق صحيح و معتبر است.

بررسی دلالی:

تعبير {قرأ بقل هو الله أحد} ظهور دارد در اتمام سوره توحيد فلذا ديگر جايی برای عدول به سورة جمعة نيست.

بعلاوه أمر به عدم اکتفاء به آن نماز و استيناف آن ظاهر در بطلان نماز بدون سوره جمعة است.

3- صحيحه منصور بن حازم (باب70 از قراءة الصلاة حديث1)

محمد بن يعقوب& عن محمد بن يحيی عن محمد بن الحسين عن صفوان بن يحيی عن منصور بن حازم عن أبی عبدالله× قال:

ليس فی القرائة شیءٌ موقت إلّا الجمعة يقرأ بالجمعة و المنافقين.

بررسی سندی:

مراد از محمد بن الحسين، جناب ابن أبی الخطاب ثقه جليل است الباقی رواة هم - صفوان و منصور - از اجلاء و ثقات. بنابراين طريق صحيح أعلائی است.

بررسی دلالی:

تعبير (مؤقت) ظهور در تعيين شرعی دارد و اينکه حضرت توقيت را در قراءت نفی کردند إلّا در نماز جمعة - أعم از جمعة و ظهر جمعه - مستلزم تعيّن اين دو سوره است.

4- روايت صحيحه محمد بن مسلم (باب70 از قراءة الصلاة حديث3)

محمد بن يعقوب& عن علی بن ابراهيم عن أبيه عن عبدالله بن المغيرة عن جميل عن محمد بن مسلم عن أبی جعفر‘ قال:

إنّ الله اکرم بالجمعة المؤمنين فسنّها رسول الله| بشارةً لهم و المنافقين توبيخاً للمنافقين و لا ينبغی ترکهما فمن ترکهما متعمداً فلا صلاة له.

بررسی سندی:

عبدالله بن المغيرة: قال النجاشی&: إنّه کوفی ثقة ثقة و لا يعدل به أحدٌ فی جلالته و دينه و ورعه و عدّهُ الکشی& من أصحاب الإجماع.

همچنين در تفسير و نوادر و مروی عنه مشايخ ثقات واقع شده.

جميل بن دراج و محمد بن مسلم نيز واضح الجلالة و الوثاقة هستند

بنابراين طريق حديث صحيح أعلائی است.

بررسی دلالی:

شاهد در اين حديث شريف ذيل آن است، (فمن ترکهما متعمداً فلا صلاة له)

يعنی هر کس با تعمّد سوره جمعة و منافين را در جمعه نخواند، نمازی برای او نيست، نفی نماز در اينچنين موارد مردّد است بين نفی حقيقت و صحت يا نفی کمال.

فلذا در اثر اجمال در هيچ يک از دو احتمال نمی‌تواند ظهور داشته باشد.

5- صحيحه حلبی (باب70 از قراءة الصلاة حديث4)

محمد بن يعقوب& عن علی بن ابراهيم عن أبيه عن ابن أبی عمير عن حمّاد عن الحلبی عن أبی عبدالله× - فی حديث - قال:

اقرأ بسورة الجمعة و المنافقين فی يوم الجمعة.


بررسی سندی:

تمام رواة اين طريق از أجلاء و اعلام هستند فلذا سند صحيح أعلائی است.

بررسی دلالی:

بما اينکه صيغه امر ظاهر در وجوب است، تعبير (اقرأ) در اين روايت ظهور در وجوب قراءة سوره جمعة و منافقين در روز جمعه دارد.

6- صحيحه محمد بن مسلم (باب70 از قراءة الصلاة حديث5)

محمد بن الحسن الطوسی& بإسناده عن الحسين بن سعيد عن صفوان عن أبی أيّوب و عن أحمد بن محمد بن عيسی عن علی بن الحکم عن أبی أيّوب الخزّاز عن محمد بن مسلم قال: قلتُ لأبی عبدالله×:

القراءة فی الصلاة فيها شیءٌ مؤقّت؟

قال×: لا، إلّا الجمعة يقرأ بالجمعة و المنافقين. الحديث.

بررسی سندی:

اين سند، از دو طريق به محمد بن مسلم می‌رسد:

الف) محمد بن الحسن الطوسی& بإسناده عن الحسين بن سعيد عن صفوان بن يحيی عن أبی أيوب الخزاز عن محمد بن مسلم.

ب) محمد الحسن الطوسی& بإسناده عن أحمد بن محمد بن عيسی عن علی بن الحکم عن أبی أيوب الخزاز عن محمد بن مسلم

و هر دوی اين طريق‌ها نيز صحيح و معتبر هستند.

مراد از ابو أيوب الخزاز جناب إبراهيم بن عيسی است که مرحوم نجاشی& درباره‌اش فرموده: ثقة کبير المنزلة له اصل کثير الرواية.

مراد از علی بن الحکم، جناب علی بن الحکم بن زبير است که شيخ طوسی& فرموده: ثقة جليل القدر، همچنين در تفسير هم واقع شده.

بررسی دلالی:

متن اين روايت عيناً متن روايت سوّمی است که ذکر کرديم فلذا تکرار نمی‌کنيم.

7- روايت سليمان بن خالد (باب70 قراءة الصلاة حديث6)

محمد بن الحسن الطوسی& بإسناده عن الحسين بن سعيد عن النضر عن هشام بن سالم عن سليمان بن خالد - فی حديث - أنّه سأل أبا عبدالله عن الجمعة:

فقال: القراءة فی الرکعة الأولی بالجمعة و فی الثانية بالمنافقين.

بررسی سندی:

طريق شيخ طوسی& به حسين بن سعيد اهوازی صحيح و معتبر است.

نضر بن سويد نيز از ثقات و أجلاء است.

هشام بن سالم نيز ثقه و جليل است.

سليمان بن خالد: مراد سليمان أقطع است که اول با جناب زيد قيام و سپس توبه نمود، هم در تفسير واقع شده و هم ابن نوح در کشی او را توثيق نموده و هم مشايخ ثقات از او روايت کرده‌اند فلا شک فی وثاقتِهِ.

بنابراين طريق صحيح و معتبر است.

بررسی دلالی:

اين روايت اگرچه ظهور قوی در وجوب قراءة سوره جمعة و منافقين ندارد لکن چون در مقام بيان صلاة جمعة است و سوره جمعة و منافقين را بيان فرموده، عدول از اين دو سوره دليل می‌خواهد.

8- صحيحه ابن أبی نصر (باب70 از قراءة الصلاة حديث11)

عبدالله بن جعفر الحميری - فی قرب الإسناد - عن أحمد بن محمد بن عيسی عن أحمد بن محمد بن أبی نصر البزنطی عن الرضا× قال:

تقرأ فی ليلة الجمعة سورة الجمعة و {سبّح اسم ربّک الأعلی} و فی الغداة، الجمعة و {قل هو الله أحد} وفی الجمعة و المنافقين و القنوت فی الرکعة الأولی قبل الرکوع.

بررسی سندی:

اين طريق مشتمل بر سه نفر است که همه از اجلاء هستند:

حميری، ابن عيسی الأشعری، بزنطی


بررسی دلالی:

تعبير به (تقرأ) اخبار بمعنی إنشاء است که ظهورش در وجوب آکد است، لکن مراد از (الجمعة) در اين روايت به قرينة ذيل‌اش (تقنت فی الأولی)، صلاة الجمعة است نه صلاة الظهر يوم الجمعة؛ بنابراين قاصر در دلالت است.

اين روايات همگی صحاح و معتبرات السند بودند.

چند روايت نيز قاصر السند هستند:

9- روايت عبدالملک الأحول (باب70 از قراءة الصلاة حديث7)

محمد بن الحسن& بإسناده عن الحسين بن سعيد عن الحسين بن عبدالملک الأحول عن أبيه عن أبی عبدالله× قال:

من لم يقرأ فی الجمعة، بالجمعة و المنافقين فلا جمعة له.

بررسی سندی:

طريق شيخ طوسی& به حسين بن سعيد صحيح و معتبر است.

و لکن برای حسين بن عبدالملک و پدرش توثيقی پيدا نشد.

فلذا اين طريق قابل اعتماد نيست ( اگرچه در تهذيب هم واقع شده)

بررسی دلالی:

نفی جمعه در اين روايت بمعنای، نفی صلاة جمعة است و نفی صلاة جمعة نيز يا بمعنای نفی کمال است و يا نفی إجزاء و صحّت

10- روايت رجاء بن أبی ضحاک (باب70 از قراءة الصلاة حديث10)

محمد بن علی بن الحسين (فی عيون الأخبار) بإسنادهٍ تقدّم عن رجاء بن أبی الضحاک عن الرضا×:

أنّه کانت قراءته فی جميع المفروضات فی الأولی الحمد و {إنّا أنزلناه} و فی الثانية الحمد و {قل هو الله أحد} إلّا فی الغداة و الظهر و العصر يوم الجمعة فإنّه کان يقرأ فيها الحمد و سورة الجمعة و المنافقين و کان يقرأ فی العشاء الاخرة ليلة الجمعة فی الأولی الحمد و سورة الجمعة و فی الثانية الحمد و {سبّح اسمَ}

بررسی سندی:

سند مرحوم صدوق& به رجاء بن أبی ضحاک در باب20 از همين أبواب قراءة الصلاة حديث8 ذکر شده که اينچنين است : (و هکذا فی باب42 ح8)

(عن تميم بن عبدالله بن تميم عن أبيه عن أحمد بن علی الأنصاری عن رجاء)

اين سند مشتمل بر سه نفر است که وثاقت هيچکدام ثابت نيست.

همچنين وثاقت خود رجاء بن أبی الضحاک نيز ثابت نيست بلکه ممکن است برخی امارات بر ضعف او دلالت کنند.

فلذا طريق اين روايت قابل اعتماد نيست.

بررسی دلالی:

التزام امام به يک سيره عمليه، اگرچه فعل محسوب می‌شود و مجمل است، لکن ممکن است ادعا شود قدر متيقّن آن عدم اعراض از آن باشد که مساوق حکم وجوب خواهد بود.

حاصل اين ده روايت ( که هشت تای أوّلی صحاح و دو تای آخری مؤيّد هستند) وجوب قراءة سوره جمعه و منافقين در روز جمعه است.

حال در جمع اين طائفه و طائفة دالّه بر عدم وجوب چه بايد کرد؟

اين طائفه ثانيه اگرچه روايات زيادی دارد لکن مخالف اجماع است.

طائفه ثانيه اگرچه ظاهر در وجوب هستند لکن عدّه‌ای از روايات قرينه می‌شوند بر عدم اراده اين ظهور مثل:

1- روايت صحيحه منصور بن حازم (باب49 از قراءة الصلاة حديث8)

محمد بن علی بن الحسين بن بابويه& (فی ثواب الأعمال) عن أبيه عن أحمد بن إدريس عن محمد بن أحمد عن محمد بن حسان عن إسماعيل بن مهران عن الحسن بن علی عن سيف بن عميرة عن منصور بن حازم عن أبی عبدالله×: قال: الواجب علی کلّ مؤمن إذا کان لنا شيعة أن يقرأ فی ليلة الجمعة بالجمعة و {سبّح اسمَ ربّک الأعلی} و فی صلاة الظهر بالجمعة و المنافقين فإذا فعل ذلک فکأنما يعمل بعمل رسول الله| و کان جزاءهُ و ثوابه علی الله الجنّه.

بررسی سندی:

تمام رجال اين طريق از ثقات هستند:

صدوق و پدرش و احمد بن ادريس (ابو علی الأشعری) از اجلاء هستند.

مراد از محمد بن أحمد، جناب محمد بن أحمد بن يحيی الأشعری صاحب نوادر است.

که ثقه و از اجلاء می‌باشد.

مراد از محمد بن حسان نيز، محمد بن حسان الرازی أبو عبدالله الزبيبی است به قرينة اينکه از بين مشترکين او مشهور و صاحب کتاب بوده و همچنين أحمد بن ادريس با واسطه‌ی محمد بن أحمد بن يحيی، از همين محمد بن حسان الرازی روايت کرده.

اين راوی اگرچه به شهادت نجاشی بسيار از ضعفاء روايت کرده و حديثش معروف و منکر است لکن هيچيک از اينها دلالت بر ضعف خود او نمی‌کنند و بخاطر وقوع در نوادر الحکمة و عدم استثناء شدن توسّط ابن وليد، توثيق می‌شود.

مراد از اسماعيل بن مهران نيز جناب اسماعيل بن محمد بن أبی نصر السکونی است که بشهادت نجاشی، ثقة يُعتمد عليه. و در تفسير نيز واقع شده.

مراد از حسن بن علی نيز ابن فضّال است .

سيف بن عميرة و منصور بن حازم نيز از اجلاء هستند.

همچنين کتاب منصور بن حازم از کتب مشهورة بوده که اصلاً نياز به سند هم ندارد.

فلذا اين طريق، معتبر و صحيح است.

بررسی دلالی:

تعبير (الواجب علی کلّ مؤمن...) اگرچه ممکن است ظهور در وجوب مصطلح داشته باشد ولی قرائنی در اين روايت موجود است که خلاف آن را ثابت می‌کند، من جملة:

تقييد به (عل کل مؤمن إذا کان لنا شيعة)؛ چرا که فرائض مشترک بين جميع مکلّفين هستند و اختصاص به عدّه‌ای دون عده‌ای ندارند.

همچنين در اين روايت واجب هم به ليلة الجمعة تعلق گرفته و هم به ظهر جمعة در حاليکه در شب جمعة قائل به وجوب قرائت سوره جمعه نداريم، پس معلوم می‌شود مراد وجوب مصطلح نيست.

همچنين ذکر ثواب در ذيل اين روايت أماره استحباب است.

(فإذا فعل ذلک فکأنّما يعمل بعمل رسول الله| و کان ثوابه و جزاءه علی الله الجنّة)

بنابراين معلوم می‌شود اين وجوب بمعنای استحباب مؤکد است همانطور که صاحب وسائل& ذيل اين حديث استظهار فرموده‌اند:

(أقول: هذا محمول علی الاستحباب المؤکد لما مضی و يأتي)

2- صحيحه زرارة (باب49 از قراءة الصلاة حديث6)

محمد بن علی بن الحسين& (فی العلل) عن أبيه عن سعد بن عبدالله عن يعقوب بن يزيد عن حماد بن عيسی عن حريز عن زرارة عن أبی جعفر‘ فی حديث طويل يقول: اقرأ سورة الجمعة و المنافقين فإنّ قرائتهما سنّة يوم الجمعة فی الغداة و الظهر و العصر و لا ينبغی لک أن تقرأ بغيرهما فی صلاة الظهر يعنی يوم الجمعة إماماً کنت أو غير إمام.

بررسی سندی:

شيخ صدوق و پدرش و سعد بن عبدالله رحمهم الله همه از اجلاء هستند.

يعقوب بن يزيد نيز مراد جناب يعقوب بن يزيد بن حماد الکاتب الأنباری است که نجاشی& در حقش فرموده: کان ثقة صدوقاً و شيخ طوسی& نيز فرموده: کان کثير الرواية ثقة و فی اصحاب الرضا×: هو و أبوه ثقتان. همچنين ابن شهرآشوب& او را از ثقات أبی الحسن× دانسته و در نوادر و تفسير نيز واقع شده بنابراين از أجلّاء است.

الباقی رجال اين طريق نيز (حماد بن عيسی غريق الجحفه و حريز و زرارة) از أجلاء بنابراين، طريق صحيح أعلائی است.

بررسی دلالی:

چند شاهد بر اراده استحباب در اين روايت موجود است:

اولاً: تعبير به سنّة که غالباً در استحباب استعمال می‌شود.

ثانياً: اشتراک صبح و عصر و ظهر در حکم در حاليکه در صبح کسی قائل به وجوب نشده.

ثالثاً: تعبير به (لا ينبغی) که غالباً در غير وجوب استعمال می‌شود و ممکن است ادعای ظهورش در استحباب را داشته باشيم.

همچنين تعبير (اماماً کنتَ أو غير إمام) دلالت بر اراده خصوص نماز ظهر (دون صلاة الجمعة) دارد زيرا صلاة جمعة که برای غير امام قرائت ندارد.

3- مرفوعه ربعی و حريز (باب49 از قراءة الصلاة حديث3)

محمد بن الحسن& بإسناده عن الحسين بن سعيد عن حماد بن عيسی عن حريز و ربعی رفعاه إلی أبی جعفر× قال:

إذا کانت ليلة الجمعة تستحب أن يقرأ فی العتمة سورة الجمعة و {إذا جاءک المنافقون} و فی صلاة الصبح مثل ذلک و فی صلاة الجمعة مثل ذلک و فی صلاة العصر مثل ذلک.

بررسی سندی:

طريق شيخ طوسی& به حسين بن سعيد بن حماد الأهوازی الثقة الجليل، صحيح و معتبر است.

حماد و حريز و ربعی بن عبدالله نيز از ثقات و أجلاء هستند.

نجاشی& درباره ربعی بن عبدالله می‌فرمايد: بصریٌّ ثقة روی عن أبی عبدالله و أبی الحسن و صحب الفضيل بن يسار و اکثر الأخذ عنه له کتاب يرويه جماعة و روی عنه المشايخ الثقات.

بنابراين کتاب ربعی جزء کتب مشهورة بوده و در وثاقت و جلالت خود او نيز شکّی نيست.

تنها مشکل مرفوعه بودن اين طريق است که آن هم بر مبانی ما ضرری نمی‌زند زيرا در اين طريق حسين بن سعيد واقع شده که روايات و کتبش جزء کتاب‌های معتمد عليها بوده.

و همچنين حماد بن عيسی نيز از اصحاب اجماع است که (أجمعت العصابة علی تصحيح ما يصح منهم)

بنابراين، روايت معتبره خواهد بود. اگرچه سيدنا الاستاذ& قبول ندارند.

بررسی دلالی:

صريح اين روايت شريفه، عدم وجوب قراءة سوره جمعة و منافقين است. زيرا تعبير (يستحب) احتمال غير ندب ندارد.

4- روايت کتاب العروس (باب37 از قراءة الصلاة مستدرک حديث4508)

الشيخ أبو محمد جعفر بن أحمد القمی ثم الرازی نزيل ریّ فی کتاب العروس و قال الباقر×:

يستحب أن يقرأ ليلة الجمعة فی صلاة العتمة سورة الجمعة و المنافقون و فی صلاة الفجر مثل ذلک و فی صلاة الظهر مثل ذلک و فی صلاة العصر مثل ذلک.

بررسی سندی:

اين مرسله از باب مؤيّد اقامه می‌شود زيرا نه طريق ما به کتاب العروس معلوم است و نه طريق مؤلف به امام باقر×

اگرچه خود مؤلف (جناب جعفر بن أحمد الرازی&) از اجلاء و معاصرين شيخ صدوق& بوده و شيخ نيز از او ترضّی کرده.

بررسی دلالی:

دلالتش عين روايت قبل است.

5- مرسله‌ صدوق در المقنع (باب37 از قراءة الصلاة مستدرک حديث4510)

الصدوق& (فی المقنع):

و يستحب أن يقرأ فی صلاة العشاء الآخرة ليلة الجمعة سورة الجمعة و {سبح اس ربّک الأعلی} و فی صلاة الغداة و الظهر سورة الجمعة و النافقون.

بررسی سندی:

ما در اصول علم الرجال بحث کرده‌ايم؛ درباره کتاب المقنع شيخ صدوق& بايد احتياط نمود زيرا ايشان فرموده‌اند چون سندها نزدشان معتبر بوده حذف کرده‌اند.

بررسی دلالی:

اين عبارت صريح در عدم وجوب است فلذا با ديگر عبارات ايشان در سائر کتبشان تهافت دارد و ممکن است از وجوب تراجع کرده باشند.

الحاصل: نتيجه جمع بين اين دو طائفه، عدم وجوب قراءة سوره جمعه و منافقين در ظهر و عصر جمعه و استحباب مؤکد آن می‌باشد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo