درس خارج فقه استاد محمدرضا عصمتی

1402/07/04

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الحدود و التعزيرات/حد المحارب /مسأله1: تعریف محارب (بررسی مفهوم محاربه و تعمیم آن)

 

الفصل السادس فی حد المحارب

بحثی که ما در ادامه ی بحث های سال قبل شروع کردیم حد محارب بود در جلسه ی قبل گفتیم کلمه ی محارب در عنوانی که فقها مطرح کرده اند برگرفته از این آیه ی شریفه است ﴿انما جزاء الذین یحاربون الله﴾ تا آخر ، بعد از این مطلبی که گفتیم حرف این شد و به اینجا رسیدیم ما هو المحارب ؟ محارب کیست ؟

در تعریف محارب یک تعریف از امام رضوان الله علیه نقل کردیم که فرمودند: المحارب: هو كلّ من جرّد سلاحه أو جهّزه لإخافة الناس وإرادة الإفساد في الأرض؛

تعریف دوم را از محقق حلی محقق اول در شرائع نقل کردیم که ایشان فرمودند المحارب هو من جرد السلاح لاخافه الناس صحبتی از اراده ی افساد فی الارض نفرموده اند ،

این دو تعریف را در جلسه ی قبل نقل کردیم و فی الجمله توضیح دادیم؛ اما کلمات دیگری هم هست در کلمات فقها که آنها را هم نقل میکنیم.

تعریف کشف اللثام از محارب

می فرماید : و فی کشف اللثام در کتاب کشف اللثام بجای اخافه الناس فرموده است لاخافه المسلمین بجای کلمه ی ناس که تعمیم دارد مسلمان و غیر مسلمان را شامل میشود کلمه ی اخافه المسلمین آورده است من جرد السلاح او جهزه لاخافه المسلمین

تعریف مرحوم شیخ مفید و سلار رحمهما الله

مرحوم شیخ مفید و مرحوم سلار این دو فرموده اند به اینکه من جرد السلاح للاخافه فی دار الاسلام من جرد السلاح للاخافه فی دار الاسلام فرموده است به اینکه محارب به کسی میگویند که اسلحه کشیده برای اخافه ی مردم فی دار الاسلام به شرط اینکه این عمل و این کار در دار الاسلام اتفاق بیفتد که اگر در دار الکفر باشد کسی که اسلحه کشیده محارب نامیده نمی شود این فرمایش فرمایش مرحوم سلار و شیخ مفید است.

نسبت این دو کلامی که کشف اللثام فرموده یا مرحوم شیخ مفید اعلی الله مقامهما که یکی فرموده است لاخافه المسلمین و دیگری فرموده است للاخافه فی دار الاسلام این دو کلمه باشد یا نباشد اگر باشد با هم چه فرقی می کنند و چه نسبتی با هم دارند؟ اگر نسبت را ملاحظه کنیم نسبت عامین من وجه است زیرا مسلمین اعم است از اینکه در دار الاسلام باشد یا در دار الاسلام نباشند یک وقت هست مسلمانان در جمهوری اسلامی ایران که دار الاسلام است واقعا حقیقتا مردم در اینجا زندگی میکنند مسلمانان اینها مسلمان اند فی دار الاسلام است گاهی مسلمان هستند در دار الاسلام نیستند در مرکز استکباری امریکا است در بلاد کفر است ولی مسلمانان در آنجا زندگی میکنند اخافه المسلمین است گاهی ممکن است دار الاسلام باشد ولی اون ناس که ترسیده اند مسلمین نباشند فرض کنید در یک بلده ای و در یک بخش از شهری ارامنه زندگی میکنند ارامنه ای که تحت ذمه ی حاکمیت اسلام است دار الاسلام هست ولی اونهایی که وحشت کرده اند مسلمان نیستند پس بنابراین نسبت ببین این دو کلام به حسب ظاهر عامین من وجه است ، دار الاسلام باشند و آنهایی که ترسیده اند مسلمان نباشند ، دار الکفر باشد و آنهایی که ترسانده اند مسلمانانی باشند که مقیم در دار الکفر هستند این دو جهت افتراق و جهت اشتراک آن است که هم دار الاسلام باشد و هم مسلمانان باشد یعنی هم در دار الاسلام مسلمانان را ترسانده است پس نسبت عامین من وجه است

علی کل حال پس اگر ما این دو کلام را دقت بکنیم یک قید جدیدی دارد ، تعریف اولی که امام فرمودند فرمودند من جرد السلاح لاخافه الناس و اراده الافساد فی الارض ،نه ناسش مقید به مسلمین است و نه مقید به دار الاسلام است ، هرجا باشد ، ولی این عرضی که اخیرا کردیم میگوید محارب وقتی است که در دار الاسلام اقدام به این عمل زشت کرده باشد یا نسبت به مسلمین این کار را انجام داده باشد لا مطلقا پس مقداری باهم تفاوت دارد

سوال:

جواب: اگر ما صدر و ذیل را نگاه کنیم اراده جدیشان اخافه المسلمین است

ادامه بحث

مرحوم صاحب جواهر رحمة الله علیه البته مرحوم آقای هاشمی که این جواهر را فی ثوبه الجدید یعنی به سبک جدید فرموده اند، میفرماید و لعل الموافق لعموم الکتاب و السنه و معقد الاجماع تحققه باخافة کل من یحرم علیه اخافته من الناس من غیر فرق بین المسلم و غیره و فی بلاد الاسلام و غیرها و لعله لذا قال فی الدروس هو من جرد السلاح للاخافه

می فرماید آنچه که موافق کتاب و سنت است آنچه را که اجماع فقها بر او تحقق پیدا کرده است این است : اخافه اختصاص به مسلمین ندارد و اختصاص به دار الاسلام ندارد در هر مکانی بود و نسبت به هر کسی که بود منتهی آن کس اش باید از افرادی باشد که در شریعت ترساندن او حرام است حالا مسلمان باشد کافر ذمی باشد و امثال اینها ، اما اگر کافر حربی بود که اخافه ی او حرمتی نداشت و در شریعت اصلا برای او احترامی قائل نیستند یقینا اخافه او و کسیکه نسبت به چنین شخصی ایجاد خوف بکند محارب نیست می فرماید ولعل الموافق لعموم الکتاب و السنه ، تحققه یعنی تحقق عنوان محارب است به اخافه کل من یحرم علیه اخافته من الناس من غیر فرق بین المسلم و غیره فرقی نمیکنه و فی بلاد الاسلام و فی غیرها فرقی نمی کند کجا باشد ولعله لذا قال مرحوم آقای هاشمی شاهرودی می فرماید به اینکه : شاید مرحوم شهید اول در کتاب دروس که فرموده است للاخافه من جرد السلاح للاخافه و هیچ قید و شرطی نیاورده است شاید به همین جهت باشد که ازش تعمیم استفاده کند یعنی چه در بلاد کفر باشد یا بلاد اسلام چه مسلمان باشد چه غیر مسلمان هر کسیکه اخافه او حرمت دارد هر کسیکه دارای احترام در شریعت است و اخافه او از نظر اسلام شنیع و زشت و قبیح است پس بنابراین این عنوان تعمیم دارد به کل من یحرم اخافته این کلام شهید را رضوان الله تعالی علیه را مرحوم آقای شاهرودی حمل بر تعمیم کرده اند سوائا فی دار الاسلام او غیرها ، سوائا کان المخوف علیهم هو المسلمون او غیرهم ، این جهت تفاوتی ندارد

این کلامی است که در تعریف محارب بیان فرموده اند.

ملاحظه کنید در ذیل این کلمات شریف صاحب جواهر مطالبی را فرموده است که توجه به اون مطالب هم مهم است.

می فرماید بل قیل انه لا فرق فی السلاح بین العصی و الحجر و غیرهما ، من این کلمات را یکی یکی میخوانم بخاطر اینکه مورد نیاز است ، بل قیل بعضی اینجور گفته اند به اینکه لا فرق فی السلاح در اسلحه فرقی نمی کند شمشیر و تفنگ باشد یا عصا برداشته است لاخافه الناس او حجر سنگ برداشته که پرتاب کند لاخافه الناس و غیرهما سنگ برنداشته است عصا هم برنداشته است شیئ حقیرتری برداشته است کبریت گرفته آتش بزند ، بعد می فرماید و لا یخل القول بالکتفاء فی المحاربه بالاخذ بالقوه و ان لم یکن عصی او حجر من وجه حتی اگر کسی بگوید شخصی نه سنگی برداشته نه عصایی برداشته است و نه هیچی اما آدم قدرتمندی است پهلوانی است آمده شروع به عربده کشیدن کرده است و ایجاد اخافه کرده است ولو اینکه هیچ اسلحه ای برنداشته است می فرماید لا یخلوا من وجه حتی همین مطلب هم و همین تعریف هم و همین توسعه ی در تعریف خالی از وجه نیست ،

مرور اجمالی بر اقوال در تعریف محارب

اگر ملاحظه کنیم تا الان در تعریف محارب سه چهار تا مطلب را گفتیم یک قول قول امام بود فرمودند من جرد السلاح لاخافه الناس و اراده الافساد فی الارض این یک

قول دوم قول محقق بود که فرمود لاخافه الناس فقط جرد السلاح لاخافه الناس

قول سوم قولی بود که همین مطلب بود منتهی با این خصوصیت که مقید فرمود به دار الاسلام یا به مسلمین

قول چهارم این بود که لازم نیست که اسلحه حتما شمشیری باشد و تفنگی باشد و امثال ذلک لازم نیست ، سنگ هم باشد کافی است اگر سنگ برداشته و سنگ پرانی میکند عصا برداشته و با عصا حمله به مردم کرده اخافه الناس کرده است باز هم عنوان محارب صدق میکند

صاحب جواهر بعد از این قولی که به عنوان قیل نقل میکند یک حرفی زد دیگه خیلی تعمیم دارد : یک فردی است که قدرت تخریب و تخویف دارد هیچ اسلحه ای هم به دست نمی گیرد قدرت تخویف و ترساندن دارد هیچ اسلحه ای هم به دست نگرفته ، اخافه الناس ، می فرماید اینکه عنوان محارب بر چنین شخصی صدق بکند لایخلوا من وجه این هم خالی از وجه نیست ،شما این کلام آخر صاحب جواهر را می توانید ترجمه ی دیگری کنید و به تعبیر دیگر توضییح بیشتری بدهید اخذ به قوت یعنی چی ؟ یعنی پهلوان قلدری هست که به میدان آمده است ؟ خب در برخی زمان ها بله ، ولی اگر کسی آمده و آموزش دیده است خیلی از نظر جسمی هم قوی نیست آموزش دیده قدرت تخریب دارد آموزش دیده است میتواند خیلی راحت برخی کارهای تخریبی را انجام بدهد و مردم از او اخافه دارند و میترسند آیا بر چنین شخصی محارب صدق می کند یا نه ؟ بنا به قول صاحب جواهر صدق میکند هو محارب ،

پس بنابراین من اینکه این اقوال مختلف را نقل کردم و اگر بیشتر هم فقها مطلبی داشته اند نسبت به این عنوان نقل میکنم بخاطر این است که مطلب برای شما واضح بشود و برخی مطالبی که برخی اظهار نظرها سال قبل شده که کی محارب است یا نیست ؟ این اظهار نظرها مطابق با موازین فقهی نیست آنچه مهم است اخافه الناس است در حقیقت جرد السلاح با این بیان اخیر جرد السلاح و جهزهه عنوان طریقیت دارد موضوعیت ندارد آنچه موضوعیت دارد اخافه الناس است

سوال:

جواب: خب اون عنوان مفسد فی الارض میشود ولی محارب بعید است

بررسی برخی روایات

این یک بحث ما بود که تا الان اقوال مختلفه را در تعریف محارب بیان داشتیم این اقوال برخی از اونها روایت هم دارد.

روایت سورة بن کلیب

ملاحظه کنید روایت آقای سورة بن کلیب میگوید قلت لابی عبدالله علیه السلام رجل یخرج من منزله یرید المسجد شخصی از خانه اش امد بیرون به قصد مسجد او یرید الحاجه یا کاری در بازار داشت آمد چیزی بخرد یرید الحاجه فیلقاه رجل شخصی با او برخورد کرد و یستعقبه او را تعقیب کرد فیضربه و یاخذ ثوبه او را زد و لباس هایش را گرفت لختش کرد ، قال ای شیئ یقول فیه من قبلکم ؟ امام به این آقای سورة بن کلیب فرمودند در نظر شماها چیه پیش شما میگویند این آقا چه مجازاتی باید بشود ؟ معلوم میشود که این آقا از اهل خلاف بوده است از عامه بوده است ای شیئ یقول فیه من قبلکم قلت یقولون میگه من گفتم اونها اینجور میگویند هذه دغاله معلنه این یک فریب و یک دغل بازی و دزدی آشکار است و انما المحارب و جای ما میگویند محارب فی قریً مشرکه کسی است که در روستاهای مشرک این کار را بکنه فقال امام فرمودند ایهما اعظم حرمةً کدام یک حرمتش بیشتر است دار الاسلام او دار الشرک دار الاسلام حرمتش بیشتر است یا دار الشرک حرمتش بیشتر است فقلت دار الاسلام میگه من گفتم دار الاسلام حرمتش بیشتره ، فقال حضرت فرمودند هولاء من اهل هذه الایه ﴿انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله﴾ فرمود این آقا مصداق این آیه ی شریفه است یعنی مصداق محارب است.

روایت علی بن جعفر

و فی خبر علی بن جعفر عن اخیه موسی علیه السلام جناب علی بن جعفر از برادرشان حضرت موسی بن جعفر علیه السلام نقل میکند سالته عن رجل یشهر الی صاحبه بالرمح و السکین یک آقایی با رفیقش کارد و خلاصه برای او در میاورد حکمش چیه؟ فقال حضرت فرمودند ان کان یلعب فلاباس فرمودند اگر بازی میکند عیبی ندارد و الا محارب است

این هم کلام امام علیه السلام و این مساله ، روایتی را هم نقل کردیم.

روایت سکونی

روایت دیگر روایت سکونی است عن جعفر عن ابیه عن علی علیه السلام از امام صادق و امام باقر علیهم السلام تا از امیر المومنین نقل شده قال فی رجل اقبل بنار یشعلها فی دار قوم فاحترقت در رابطه با شخصی که آتشی را برداشت بر افروخت او را در دار قوم یک قبیله ای فاحترقت خانه ها را آتش زد و احترقت متاعهم متاع انها و لوازمشان آتش گرفت حضرت فرمودند انه یغرم قیمة الدار و ما فیها باید قیمت خانه و همه کالاهایی که در خانه آتش گرفته باید قیمتش را بدهد بعد چونکه محارب است کشته بشود اول باید خسارت پرداخت بکند بعدا کشته بشود.

سوال:

جواب: اگر عنوان افساد یا محارب صدق نکند وجهی برای قتل نیست.

بنابراین از این روایت شریف تعمیم استفاده میشود که ضرورت ندارد که حتما سلاح باشد، اگر با آتش هم اینکار را کرد باز هم هست لذا عنوان محارب با این حساب تعمیم دارد. اینکه صاحب جواهر فرمود به اینکه اگر ما بگوئیم همین اخذ به قوت اخذ به قوت که باشد محارب صدق میکند لا یخلوا من وجه وجیه. این روایاتی است که در این باب آمده است.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo