درس خارج فقه احمد فرخفال
1400/09/14
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تعاملات بشری/مبحث امربه معروف و نهی از منکر/
بررسی خبر « مَسعَدَةَ بنِ صَدَقِه » از جهت سند و دلالت ، که مرحوم صاحب جواهر برای اثبات اینکه علم شرط وجوب امربه معروف و نهی از منکر است به آن استدلال میکند .
استاد : مرحوم صاحب جواهر در بیان این مسأله که آیا علم از شرایط وجوب امربه معروف و نهی از منکر است یا شرط واجب است برای آن ، همان حرفی را میزنند که مرحوم امام هم قائل به آن بودند و همانگونه که ملاحظه فرمودید ایشان در مورد این مطلب میفرمایند که اختلاف نظری میان علما و فقهای شیعه در مورد آن وجود ندارد . اما از محقق کرکی در کتاب منتهی مطالبی را نقل میکنند که یُمکن أن یُقال که این شرط ، شرط واجب است .
مرحوم صاحب جواهر در پایان مطالب خود به خبرِمسعده ( حدیث اول از باب دوم احادیث مربوط به امر به معروف و نهی از منکر در وسائل الشیعه است ) استناد نمودند .
و عرض کردیم که فقها در مباحث استنباط و استدلال ، اطلاق خبر را بصورت تفننی در مورد روایاتی بکار میبرند که این روایات نه صحیحه است ، نه موثّقه ، نه حسنه .
لذا در مورد این روایت بنده تمام مسانیدی که این روایت را نقل کرده بود مراجعه نمودم و از این سلسله سند تجاوز نمیکند یعنی هرچه کردم که این متن را از سلسله راویانی به دست آورم که « مسعده بن صدقه » در آن نباشد ، نتوانستم و در تمام این روایات ، به مسعده ختم میشود و در کتب رجالی در مورد مسعده گفته شده که : « عَامِّيٌّ » ، مدح یا توثیق هم نشده که بگوئیم این روایت موثّقه است ، زیرا اگر در بین سلسلة روایان ، یکی از آنها عامی بود ولی توثیق داشت (توثیق به معنای لغوی خود ، یعنی او روایات را با رعایت امانتداری و بدون کم و کاست نقل میکند) روایت او را موثقه در نظر میگرفتیم اما این هم نیست . مرحوم شیخ طوسی در مورد وی میفرماید : « هو عَامِّيٌّ » .
خب ، ما چنین روایاتی که چنین مشکلی داشته باشند کم نداریم . روایاتی که از نظر دلالی هیچ مشکلی ندارند و در آنها استناد به آیات یا کلمات و سخنان نبی مکرم اسلام شده است و با روح حاکم بر آیات قرآن کریم سازگاری دارد ، لذا هرچند سند این روایات اعوجاجاتی داشته باشد اما این روایات مقبوله هستند مثل مقبولة عمربن حنظله .
حال سئوال این است که جناب صاحب جواهر که به این روایت استناد میکند تا ثابت کند که علم شرط وجوب امربه معروف و نهی از منکر است ، و خود ایشان بر خبر بودن آن معترف است با توجه به اشکال موجود در سندخبر ، حال با تفاصیلی که بیان شد آیا میتوان این روایت را با توجه به دلالت و محتوای آن به عنوان مقبوله در نظر گرفت و به آن استناد کرد یا خیر؟
لذا بنده برای دفاع از مرحوم صاحب جواهر و مرحوم امام (ره) اگر استدلالشان به این روایت باشد ، این مطلب را بیان نمودم تا در جواب مستشکل که میگوید سند این روایات ضعیف است ، بگوئیم هرچند سند روایت ضعیف است و خبر واحد بوده و صحیحه هم نمیباشد اما آیا اطلاقاتی که در موضوع این آیات است میتواند مثل اطلاقات قطع موضوعی باشد و بگوئیم امربه معروف آیا معروف عندالشِریعه است یا معروف عندالآمر؟ اطلاق روایت شامل هر دو میشود یعنی کسی که میبیند آنچه را که به عنوان شریعت شناخته ، ترک میشود وظیفه دارد نسبت به آن امر کند . پس « المعروف » که در آیات و روایت مورد استناد قرار گرفت ، معرفت آمر به واجب را دلالت میکند کما اینکه معروف عندالشریعه هم هست برآن دلالت میکند چون اطلاق دارد . و اگر بخواهید قائل به اطلاقِ « المعروف » شوید آن وقت بایستی مبنا داشته باشید، حال مبنای شما صرفُ الإطلاق است ؟ یا مبنای مرحوم آخوند خراسانی؟ که فرمود: اطلاقات در صورت وجود مقدّمات حکمت است .
پس اگر معرفت این شخص اینطور اثبات شود ، کما اینکه معروف عندالشریعه هم میباشد ، دلالت روایت بدون شبهه خواهد بود در نتیجه روایت مقبوله خواهد بود و تمسک به مقبوله در کنار عدم الخلافی که مرحوم صاحب جواهر میفرماید کفایت میکند بر اینکه بگوئید علم ، یکی از شرایط اصلی وجوب امربه معروف و نهی از منکر است .
در این مطلب تأمل بفرمائید تا انشاء الله جلسة آینده .