درس خارج اصول احمد فرخ‌فال

1400/07/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسی علو واستعلاء آمر در امر ، در نظرات مرحوم آخوندخراسانی (ره) ، آیت الله خویی(ره) و مرحوم امام (ره)

 

استاد : مرحوم آخوند خراسانی در امر ، تنها علو را شرط دانستند و فرمودند که استعلاء شرط نیست .

مرحوم آیت الله خویی فرمود : پنج وجه احتمالی را مطرح است و از میان آن‌ها وجه سوم یعنی این‌که در امر هم علو و هم استعلاء شرط است را پذیرفتند .

ایشان در این‌جا نکته‌ای را هم بیان فرمودند و آن این‌که ، مولویت بایستی احراز شود و این‌گونه نیست که حتماً آمرعالی باشد و مأمور سافل آن وقت مولویت ثابت شود ، خیر ، مولویت بستگی به ارادة آمر دارد . چه بسا آمر علو دارد اما مولویت ارادة او نیست مثل موارد ارشادی .

حکم ارشادی آن بود که ، عقل به چیزی حکم می‌کرد و اگر آیات و روایات نسبت به آن حکمی صادر می‌کردند ، این حکم ارشادی بود ، یعنی ارشاد شریعت به حکم عقل .

لذا مرحوم آیت الله خویی در این باب مطلبی را که علاوه بر مطالب بیان شده بیان می‌فرماید این است که : مولویت نیز در امر دارای اهمیت است ؛ زیرا اگر مولویت در امر نباشد آن وقت آن حکم ارشادی خواهد بود .

و هو أن یکونَ الآمِرُ عالِیاً و مُستَعلِیاً أی مُظهِراً لِالعلوّ و آمِراً بِعنوانِ المولویةِ و الآمریَّةِ و ذلک لأنَّ الطَّلبَ الصّادِرَ عَنِ الدّانی بل عنِ المُساوی یکونُ مِصداقاً لِلإلتماس أوِ الدُّعاء وَالصَّادِر عَنِ العالی لابِعُنوانِ المولویَّةِ بل بعنوانٍ آخر مِنَ الشَّفاعَة کَقوله (صلیاللهعلیهوآله وسلّم) لِبُریرة بعدَ قولِها : « أ تَأمُرُنی یا رسول الله ؟ (قال ص) لا ، بل إنّما أنا شافِعٌ » ، أو الإرشاد کَأوامِرِ الطَّبیب یکونُ مصداقاً لِالشِّفاعةِ و الإرشاد دونَ الأمر . و صِدقُهُ و اطلاقُهُ علی طَلَبِ الأمر مُستَعلی مِنَ العالی کما فی اطلاقه علی طلبِهِ فی مقامِ تقبیحِهِ وَ توبیخه بِمِثل لِمَ تَأمُرهَ ، یکونُ بالعِنایَةِ وَ المجاز و جَعلُ نَفسِهِ عالیاً ، إدّعاً فَطَلَبُهُ حینئذٍ امرٌ إدّعائیٌ لا حقیقیٌ فَإطلاقُ الأمرِ علی طَلَبِهِ لایکونُ ناشِئاً مِن إستِعلائِهِ حتی یکونَ الإطلاق حقیقیاً حیثُ أنَّ الإستعلاء حقیقیٌ لا إدّعائیٌ بل بإعتبارِ جَعلِ نَفسِهِ عالیاً وَ إعتقادِهِ بذلک حَسَبَ ما یَظهَر مِن إستعلائِهِ و هو صِرفُ اِدِّعاءٍ لا حقیقَةً له علی الفضل فلا یکونُ الإطلاقُ حقیقیاً [1] ....

استاد : کسی نگوید چون او مستعلی است پس امر نیز از او بصورت حقیقت صادر شده است ، خیر زیرا استعلاء او حقیقی نبوده که قرار باشد امرصادره حقیقی باشد و اطلاق امر بر طلب کسی که به فرد بالاتر از خود امر می‌کند در حالی که استعلاء دارد و خود را بالاتر از او می‌بیند ، از باب مجاز است .

این‌که فرد سافل خود را عالی می‌انگارد ، تنها ادعا است و حقیقی نیست زیرا استعلاء یک حقیقت است و با ادعا حقیقت ایجاد نمی‌شود .

اگر فرد سافل تخیل کرد که بالاتر است و ادعای علو واستعلاء نمود این‌ها همه بخاطر تخیل او است که واقعیت ندارد .

ثمَّ إنَّ في عِبارَةِ المَتن فی قولِهِ وَ تَقبیحُ الطّالبِ السّافلِ منَ العالي إلي آخِرِهِ مُسامِحَةٌ جِدّاً إذ نفسُ التَّوبیخ وَ التقبیح و بیانُ وَجههما في مقامِ إعتبارِ العُلُو فی تَحَقُّقِ الأمرِ مُستَدرَکٌ وَ الأولي فی تقریبِه ماذَکَرنا مِن أنَّ إطلاقَ الأمر علي طَلَبِ المستَعلِي مِنَ العالي[2] ...

استاد : فَتَلَخَّصَ که مبنای مرحوم آیت الله خویی این است که ، استعلاء و علو هردو در امر معتبر است و نتیجة این که بایستی هر دو باشد این است که مولوی بودن امراین‌گونه محرز می‌شود .

مرحوم امام (ره) میفرمایند :

في إعتبارِ العلو و الإستعلاء في مادّةِ الأمر ، الأقوي هو اعتبارُ العلوّ في مَعناه لِالتَّبادُر[3] ... .

استاد : ایشان می‌فرمایند اقوی از بین تمام نظرها این است که علو معتبر است و استعلاء اعتباری ندارد و دلیل این حرف تبادر است . و لذا ...

...یَذُمُّ العُقَلاء خِطابَ المساوی وَالسّائل لِمَن هو مُساوٍ مَعَه أو اَعلي مِنه إذا کانَ بِلَفظِ الأمر و هو آیَةُ أخذِ العُلُو فیه ....

استاد : لذا عقلاءکسی را که رتبه پایینی دارد و برای درخواست خود نسبت به کسی که مساوی با اوست یا دارای رتبه بالا و عالی‌تری است ، خطاب امر بکار می‌برد ، مذمّت می‌کنند.

استاد : و این مذمّت نشانة این است که علوّ در معنای امر ، اخذ شده است یعنی جزء معنای امر است ؛ یعنی امر ...

...لایَتَحَقَّق إلاّ بأجزائِه و أحَدُ أجزائِهِ العُلُوّ . نعم لیس المراد مِنَ العُلُوّ کُونُهُ عالیاً واقعاً بِأوصافٍ معنویةٍ و مَلَکاتٍ عِلمیَةٍ بل هو اَمرٌ إعتباريٌ لهُ منشأ عُقلائي یَختَلِف بِحَسَبِ الزَّمانِ و المَکان وَ مَدارُهُ کُونُ الشَّخصِ نافِذاً کَلِمَتُه وَ مَسموعاً قَولُه ( وَ ) واسِعاً قُدرَتُه و عَظَمَتُه بِحیثُ یَقتَدِرُ علی إجراءِ اَوامِرِهِ وَ تَکالیفِه ...

استاد : مرحوم امام (ره) می‌فرمایند ؛ این علو اخذ در معنای موضوعٌ له امر شده است و مراد از علو این است که فرد طلب کننده در وضعیتی باشد که خطاب او نافذ و مسموع باشد .

...وعلی ذلک فالمَلِکُ المَحبوسُ المُتُجَرِّد مِنَ النُّفُوذ و إعمالُ القُدرَةِ لایُعَدُّ إنشائُهُ اَمراً بل التماساً و رئیسُ المَحبَس النّافِذ في مُحیطِهِ یکونُ آمِراً بِانِّسبَةِ عَلَیه ...

استاد : اگرپادشاهی نفوذ کلام او از او صلب شود ، انشاء او دیگر امر محسوب نمی‌شود ، این التماس است و این‌جا دیگر رئیس زندان بر این ملک محبوس علو دارد و اوست که می‌تواند امرکند .

...والظّاهر أنَّ الإستِعلاءَ أیضاً مَأخوذٌ فیه ...

استاد : تا این‌جا تقریباً نظرمرحوم امام مشابه نظر مرحوم آیت الله خویی است ، یعنی هم علو و هم استعلاء .

...فلا یُعَدُّ مُکالَمَةُ المولي مَعَ عَبیدِهِ علی طَریقِ الإستدعا و الإلتماس اَمراً کَما هو واضحٌ فحینئذٍ لامَناصَ عنِ القول بأنَّ مَعنَي الأمرِ ...

انشاء الله ادامه بحث در جلسة آینده .

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo